فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۴۵۰ مورد.
تحلیل اگزیستنسیال هیدگر در آینه فلسفه عملی ارسطو «خوانشی» نو از اخلاق نیکوماخوس ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک ۱۳۸۸ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
این مقاله در صدد بیان این موضوع است که مهمترین مقومات فلسفه عملی ارسطو در تحلیل اگزیستنسیال هیدگر صبغه هستی شناختی می یابد. انحاء نسبت آدمی در قبال موجودات Verhaltenweisen آن گونه که در کتاب ششم از اخلاق نیکوماخوس ارسطو مطرح شده، در خوانش نوین هستی و زمان هیدگر تبدیل به انحا وجودی آدمیSeinsweise می گردد. آنچه برای هیدگر بسیار اهمیت دارد، احیای قوه انتولوژیک نهفته در تعینات سه گانه ارسطویی است که در آن پراکسیس بر دو نحوه رفتاری کاشف از موجودات؛ یعنی تئوری و پویسیس اولویت می یابد. هیدگر در بحث ارسطو از فضایل عقلانی، تعاریف و تعینات متناسبی را از زندگی انسانی در آرای ارسطو کشف می کند که در فلسفه جدید و برای مثال، در فلسفه هوسرل شناخته نشده و موضوعیت نیافته اند. اگر تحلیل اگزیستنسیال در پرتو تفسیر پدیدار شناختی ارسطو و بخصوص مطالب وی در اخلاق نیکوماخوس بازخوانی گردد، شاید بتوانیم برنامه فلسفی هیدگر را بهتر بفهمیم
تجربه دینی از منظر جیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پراگماتیسم پیش از هر چیز، روش است- روشی جهتِ روی آوردن به تجربه؛ چه به معنای فرایندی آن و چه به معنای فرآورده ای آن. از این منظر، مفهوم تجربه در اندیشه پراگماتیکی جیمز جایگاهی ویژه می یابد. به گونه ای که می توان کل اندیشه او را در هر زمینه به آن برگرداند و بر مبنای آن فهمید. این نکته در مورد نگاه او به ""دین"" نیز صادق است. جیمز در پی بررسی دین در حدود زندگی آدمی، کنشها و تجارب اوست و برای این منظور، اصطلاح تجربه دینی را به کار می گیرد، اما چون منظور جیمز از این اصطلاح به روشنی بیان نگردیده، می کوشد منظور او را در سه گام متمایز اما به هم پیوسته ( خلوت فرد با امر قدسی، احساس حضور آن و واکنش متاثر از آن در برابر جهان و انسان) دریابد. سپس بسترهای وقوع این تجربه را، که در نگاه جیمز منجر به ""انواع تجربه دینی"" خواهد شد، کاویده و مهمترین بستر آن، یعنی بستر روانی- عاطفی را که منظور نظر جیمز است، شرح خواهد داد. در نهایت مقاله به بررسی کاربردهای اندیشه جیمز و نقدهای وارد شده بر آن پرداخته و مهمترین نقد را بی توجهی او به مولفه اجتماعی و سنت دینی می داند.
بررسی و نقد روش شناسی هرمنوتیک در علم سیاست
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک یا روش تفسیری، با عمری همپای انسان، همواره در عصر باستان و قرون وسطی، به مدد تفسیر انسان در تحلیل طبیعت و متن آمده است، اما، هرمنوتیک به عنوان روشی علمی برای درک نیت مؤلف یا گوینده، به قرون جدید و به ویژه به عصر روشنگری قرن هجدهم در غرب برمیگردد و پس از آن، به شیوهای مطرح و قابل توجه در تحلیل حوادث در عرصه علوم انسانی تبدیل شد، ولی با وجود ادعای هرمنوتیک مبنی بر تلاش در رفع خلاء حوزههای تحقیقناپذیر علوم انسانی، چندان نتوانسته است عطش علوم انسانی برای راه یافتن به بطن وقایع و تحلیل آن را تأمین نماید، لذا این سؤال مطرح میشود: چرا هرمنوتیک با وجود برخورداری از قدمت تاریخی و بهرهمندی از دادههای علمی طی قرون جدید، نتوانسته ناتوانی روشهای تجربی در تحلیل پدیدههای سیاسی را برطرف نماید؟ این سؤالی است که مقاله حاضر در پی پاسخ به آن است.