فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱٬۴۵۰ مورد.
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۸۵ شماره ۲۸
پدیدار تجربی، برساخت ذهنی و واقعیت هستی شناختی (تحلیلی بر مسائل تبیین علمی و مواضع رئالیزم انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین های پوزیتیویستی و ابطال گرایانه، هر دو در این فرض طبیعت گرایانه اتفاق نظر داشته اند که واقعیت محدود به سطح تجربی است و تبیین علمی باید به این سطح تجربی ارجاع دهد تا از وصف تحقیق پذیری، معناداری و علمی بودن برخوردار باشد. این در حالی است که از یک سو اصل علیت به مثابه ی شرط ضروری هرگونه تبیین علمی، به لحاظ منطقی از این سطح تجربی قابل استنتاج نبوده و در نهایت نه به صورت یک اصل تجربی بلکه به صورت یک اصل متافیزیکی و در زبان پوپر، ابطال ناپذیر باقی می ماند. از سوی دیگر، اصل عینیت تجربی به عنوان مبنای شرط آزمون پذیری تبیین های علمی نیز به دلیل مسبوقیت هرگونه مشاهده به نظریه، غیرقابل دفاع بوده است. ایده آلیست های کانتی همچون کهن و فایرابند نیز که بر بازنمایی واقعیت در قالب مقولات ذهنی تأکید داشته و از این رو قوانین علّی و نظریه های علمی را صرفاً بیانگر مدل ها و الگوهای ذهنی در تفسیر جهان واقع دانسته اند، از توجیه شناخت تجربی و ارائه ی معیاری برای مقایسه میان نظریه ها و پارادایم های علمی و همچنین ابطال نظریه ها و تحوّل علمی عاجز بوده اند. این مقاله ضمن بررسی و تحلیل مسائل تبیین علمی، بر روی پاسخ های رئالیزم انتقادی در این زمینه متمرکز می شود و به تحلیل این موضوع می پردازد که این رویکرد فلسفی چگونه تبیین علمی را مستلزم توجه همزمان به جایگاه پدیدار تجربی، برساخت ذهنی و واقعیت هستی شناختی در نظر می گیرد.
محدودیتهای معرفت
تجربه دینی و گوهر انگاریِ آن از منظر غزالی و ویلیام جیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تجربه دینی، یکی از مهم ترین مسائل دین پژوهی در سدّه های اخیر است. در باب این مسئله، ویلیام جیمز دین را تأثیرات، احساسات و رویداد هایی می داند که برای هر انسانی در عالم تنهایی رخ می دهد و احساسات را مقوّم ذاتیِ دین می داند. از دیدگاه او، تجربه دینی گوهر دین است؛ به این معنا که حقیقت دین، احساسات و عواطفی است که در انسان، هنگام رویارویی با حقیقت غایی پدید می آید و امور دیگر مانند عقاید، اعمال و مناسک، مؤخّر از این تجربه اند. «گوهر انگاریِ تجربه دینی» یکی از رویکرد های تجربه دینی است که ابعاد مختلف دین را به یک بعد فرو کاسته است و تجربه دینی را به عنوان گوهر دین معرفی کرده است. ازسوی دیگر، در جهان اسلام، غزالی نیز معتقد است: هدف نهایی دین، ادراک و تجربه حقیقت غاییِ مقدّس است که با اعمال صالح، عبادت، زهد و پارسایی به دست می آید. از نظر او، یگانه راه رسیدن به این حقیقت مقدّس، شریعت است. این دو دیدگاه را می توان از جهت های مختلف مطالعه تطبیقی کرد: وصف ناپذیریِ تجربه دینی، تفاوت در منشأ اکتساب، مشکل دور در نظریه ویلیام جیمز و گوهر انگاری که جیمز قائل به آن است و می توان با تفسیری دیگر، غزالی را نیز به آن معتقد دانست.
عقل و مشروعیت سیاسی از نظر ماکس وبر و هابر ماس
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای نو مارکسیسم و مکتب فرانکفورت
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی غرب
دیالکتیک و معنا
آغاز فلسفه از دیدگاه ویتگنشتاین متأخر و هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، یک بحثی تطبیقی میانه دو فیلسوف، یکی متعلق به حوزة تحلیلی
و دیگری به حوزة ایده آلیسم آلمانی، در مسألة بنیاد و آغاز فلسفه، انجام می گیرد. تعهد
و تمرکز مقاله بر ""ویتگنشتاین"" بیش از ""هگل"" خواهد بود. دشواری و در عین
حال جذابیت بحث از آن روست که دو فیلسوفِ مورد مطالعه، ماهیت فلسفه، روش و وظایف آن را متفاوت می نگرند و دارای موضوع، غایت و مسألة کاملاً متغایرند. دو فیلسوف درمعقولاتی مانند ماهیت اجتماعی زبان، زبان خصوصی، دیگری، میل، شکل زندگی، ذات گرایی، افلاطون گرایی، دکارت گرایی، کل گرایی، شک و یقین، باورِ نامدلل،
جهان بینی، عامل بودن سوژه، توصیف و تبیین، خردباوری و سوژه محوری مدرن، فهم و. . . مورد مقایسه و تطبیق قرار می گیرند. اما همة این موضوعات، همواره معطوف به نگاه دو فیلسوف به مسألة بنیاد و آغاز فلسفه انجام می شود. ازجمله محورهای اصلی تشابه، آگاهی عرفی یا گفتمان اجتماعی، نفی هرگونه معیار خارج از آگاهی یا گفتمان اجتماعی و لزوم وجود «دیگری» در هر دو فیلسوف است. دیگری در بنیاد فلسفه، هر دو فیلسوف چونان مقومی اصلی و غیرقابل فقدان حضور دارد. فعل و عمل نیز در پایه و اساس هر دو فلسفه همان اهمیت و محوریت را دارد. بدون آگاهی و گفتمان عرفی و اجتماعی و در غیاب دیگری و با فقدان فعل و عمل اساس و بنیاد هر دو فلسفه محلی از اعراب ندارد. ازجمله محورهای تفاوت نیز ذات گرایی، کلیت گرایی، رویکرد توصیفی و تبیینی است. در پایان به اشاره، چند محور برای نقد و ارزیابی پیشنهاد می شود.
صنعت فرهنگ
کانت و تراکتاتوس با توجه به تفسیر دیوید پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین در تراکتاتوس با آهنگی کانتی فلسفه را سراسر نقد زبان معرفی می کند. یکی از خوانش های شایع از تراکتاتوس، و شاید متداول ترین آن، خوانش کانتی است. در این قرائت مؤلفه های کانتی تراکتاتوس پررنگ می شود و فلسفه متقدم ویتگنشتاین کانتی فهمیده می شود. البته این بدین معنا نیست که تراکتاتوس از جنبه های غیرکانتی و غیرنقدی تهی باشد. میان شارحانی که به این نوع قرائت شهره اند اختلافات درخور توجهی وجود دارد. از طرف دیگر مفاهیمی مانند مؤلفه کانتی و فهم کانتی تراکتاتوس بسیار کلی است و بهره شایان توجهی را نصیب مخاطب نمی کند. گاه از چنین مفاهیمی برداشتی به ذهن متبادر می شود که اندکی تحقیق آن را برنمی تابد. از این رو در این نوشتار بر آن شدیم که دیدگاه یکی از شارحان کانتی تراکتاتوس را تبیین کنیم تا، از این رهگذر، این نوع قرائت در مسیر روشن شدن قدم بردارد. این نوشتار پژوهشی تطبیقی را میان فلسفه متقدم ویتگنشتاین و فلسفه کانت در قلمرو نقد عقل محض از دیدگاه دیوید پیرس، یکی از شارحان پرآوازه ویتگنشتاین، رقم می زند.
بحث تطبیقی اگزیستانسیالیسم غربی و اصالت الوجود در فلسفه اسلامی (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
لوازم و نتایج دیدگاه متأخر ویتگنشتاین دربارة دین و باور دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدّعای اصلی مقالة حاضر آن است که ویتگنشتاین، بازی زبانی دین را نه ردّ کرده و نه تأیید؛ بلکه تنها گفته است چنین بازی زبانی ای وجود دارد، که پیش فرض ها و حدّ و مرزهایی دارد. در دیدگاه متأخر ویتگنشتاین، طرح پرسش هایی از این دست که آیا خدا واقعاً وجود دارد، بر پایة دستور زبان دینی غلطی استوار شده اند؛ زیرا بیرون از شاکلة مفهومی ای که پذیرفته ایم، نمی توانیم بپرسیم که آیا خدا واقعاً وجود دارد یا نه. مؤمنان، در شاکلة مفهومی خود یا در بازی زبانی خود، مفهوم خدا را از پیش فرض می کنند و سخن گفتن دربارة خدا، در بیرون از مرزهای این شاکلة مفهومی ممکن نیست. کوتاه سخن آن که بر اساس این مدّعا و نتایج به دست آمده از دیدگاه های متأخّر ویتگنشتاین در باب دین و باور دینی، می توان به پرسش هایی بااهمیت دربارة جدایی دین از علم، ایمان گروی ویتگنشتاینی، و ناواقع گروی دینی از منظر ویتگنشتاین پاسخ درخور داد.
تحول آرای فلسفی یورگن هابرماس درباره ی نقش دین در حوزه ی عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعضی از صاحب نظران یورگن هابرماس را برجسته ترین
فیلسوف زنده و نظریه پرداز اجتماعی به شمار می آورند. در عین حال دیدگاه های او در
مورد نقش دین در حوزه ی عمومی تا حدودی مورد غفلت قرار گرفته است. در این مقاله،
ضمن شرح و توضیح مبانی دیدگاه های فلسفی اولیه و بعدی هابرماس درباره ی دین، تحول نگرش
او به دین همچون یکی از منابع مشکلات درونی
مدرنیته و سپس تلقی او از دین همچون منبع اصلی شوق و انگیزه برای پی ریختن
زیست جهان فرهنگی اجتماعی مطلوب بررسی شده است. نادیده گرفته شدن مطالعات متأخر
هابرماس درباره ی نقش و جایگاه دین در دنیای معاصر مایه ی تأسف است، چراکه پروژه ی
متأخر هابرماس فی الواقع کوششی است خلاق و مهم برای گذار به فرا سوی فرض های
سکولار که وجه بارز بسیاری از مطالعات مدرن در مورد دین است. هدف اصلی این مقاله
بررسی انتقادی تفکر فلسفی هابرماس و تحول آرای او درباره ی نقش دین در عرضه ی
عمومی است و روش های به کار رفته در این پژوهش، تحلیل محتوا و مطالعه تطبیقی افکار
هابرماس با تکیه بر رویکرد انتقادی است.
نقدى بر هرمنوتیک فلسفى
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۰ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش روى شما بر آن است تا هرمنوتیک فلسفى را مورد نقد قرار دهد. نگارنده با بررسى واژگانى و مفهومى «هرمنوتیک» و با اشارهاى گذرا به تعریف و پیشینه این دانش در میان اندیشمندان مسیحى و اسلامى به تبیین مختصر چهار مرحله طولى اساسى آن یعنى هرمنوتیک کلاسیک; هرمنوتیک رمانتیک; هرمنوتیک روشى و هرمنوتیک فلسفى پرداخته و اصولى را به عنوان پیش فرض در ارائه مباحث دین پژوهى برگزیده است. و پس از توضیح هرمنوتیک اختیار شده و تبیین و تحلیل نظریه رقیب یعنى هرمنوتیک فلسفى و با طرح نظریهها و تفسیرهاى اندیشمندان غربى و نقش هرمنوتیک فلسفى «هایدگر» و «گادامر» در ایجاد تحولاتى در نحلههاى جدید هرمنوتیکى، به نقد آن پرداخته است.