از دیر باز حتی از زمان حیات پیامبر گرامی(ص) توسل براولیاء الهی وتبرک به آثار آنان همواره بین مسلمانان مرسوم بوده و کسی اشکال نکرده است و فقها آن را از مستحبات مهم دانسته اند. با وجود این، اخیراً برخی با نگرش سطحی به متون دینی و جمود بر ظاهر برخی عبارت ها این اعمال را نادرست دانسته و شرک نامیده اند.مقاله حاضر با بررسی موضوع و توضیح مفهوم دقیق و کاربرد درست واژه های توسل، توحید، شرک و عبادت و با ملاحظه دقیق تر آیات مربوط و روایات نقل شده، درستی عمل مستمر مسلمانان در توسل به اولیاء الهی و زیارت قبور آنان را مورد تاکید قرار داده و نشان داده است که چنین کارهایی نه تنها با توحید منافی نیست، بلکه امری مجاز و مستحبی است و اشکال فوق در نگاه خوشبینانه ناشی از فهم غیر دقیق متون دینی ظاهر بینان است.
علاوه براین، تاکید شده است که ارتباط با اولیاء و توسل به آنان، به عنوان اینکه آنان الگوی مورد توصیه دین در مسیر توحید و نشانه های راه اند، بلکه خودشان راه مستقیم در یگانه پرستی اند، به عنوان ضمانت سلامت ایمان توحیدی قرار داده شده است تا نسلهای متوالی مسلمانان در اعصار مختلف به وسیله این ارتباط و قرار گرفتن در راه مستقیم و با اختیار داشتن علائم راه، مسیر درست توحید گرایی را گم نکنند.
حرمت استظلال از مسلمات و ضروریات فقه شیعه است که پیش از حضرت امام مورد فتوای صریح فقها قرار نگرفته است. بنابراین می توان آن را از متفردات امام راحل محسوب کرد. پس از حضرت امام اکثر مراجع عظام این مطلب را پذیرفته و بدان فتوا داده اند. نویسنده نیز با توجه به مهم بودن مسأله آن را مورد بحث قرار داده و روایات وارده در این زمینه را مورد بررسی قرار داده است. به طور کلی، این روایات به چهار دسته تقسیم می شود: الف) روایاتی که در آنها «استتار عن الشمس» مورد نهی واقع شده است. ب) روایاتی که در آنها از کلمه اضحاء استفاده شده است. ج) روایاتی که بر حرمت تظلیل و استظلال دلالت دارند، یعنی روایاتی که در آنها از عنوان تظلیل و استظلال و مشتقاتش استفاده شده است.
د) روایاتی که بر حرمت استظلال به آنها تمسک شده، یعنی روایاتی که در آنها از نشستن در قبه و کنیسه نهی شده است.
همچنین، نویسنده به بیان معنای مختلف واژه استظلال از فرهنگهای مختلف پرداخته و در پایان نتیجه گرفته است که این روایات هیچ دلالتی بر زیر چتر رفتن در شب ندارند و لذا می توان در این مورد به سهولت حکم به برائت کرد.