پس از سقوط رژیم بعث عراق و خروج غربی ها از این کشور دو ملت ایران و عراق به لحاظ راهبردی به عقبه اثرگذار فرهنگی و اجتماعی یکدیگر تبدیل شده اند. از این رو، فهم واقعیت های این کشور برای ما اهمیتی فراوان دارد. در این پژوهش نخست نشان داده می شود که مفاهیم موجود، امکان ارائه فهم دقیقی از شرایط فعلی عراق را ندارند. از این رو، این تحقیق تلاش خواهد کرد تا با تکیه بر تحلیل نگاه جامعه شیعی عراق به این کشور، یک الگوی نظری معقول را برای فهم واقعیت های جاری در این جامعه فراهم آورد. مردم نگاری −با تکیه بر ابزارهای مصاحبه و مشاهده− شیوه اصلی به کار گرفته شده از سوی پژوهشگر در این تحقیق برای جمع آوری داده های معتبر تجربی بوده است. پس از آن با استفاده از برخی نظریه های جامعه شناسی موجود −که بیشتر به بحث های نظری پارسونز مربوط هستند− تلاش شده است تا الگوی نظری مستقلی که بتوان از آن برای فهم و تفسیر واقعیت های اجتماعی جامعه هدف بهره برد، طراحی و ارائه می شود.
حیات امام سجاد علیه السلام مقارن با دوره ای خاص از شرایط فرهنگی اجتماعی تاریخ اسلام بود که می توان آن را دوره حاکمیت فرهنگ جاهلی دانست؛ با این حال ایشان هم زمان با مدیریت این فضای فرهنگی، به بازآفرینی فرهنگ اسلامی اقدام نمودند. در این راستا از راهبردهایی بهره بردند: افشای ماهیت فرهنگی بنی امیه و طراحی سامانه فرهنگی. راهبرد کلی ایشان در این میان، الگوی خاصی از «فرهنگ و شخصیت» و ارتباط دوسویه این دو بوده است. ایشان با بازآفرینی فرهنگ اسلامی، شخصیت افراد پیرامونی خود را تحت تأثیر قرار دادند و در مقابل، این شخصیت ها توانستند به بازآفرینی فرهنگ اسلامی یاری رسانند. نظام فرهنگی امام (ع) نیز دارای راهبردی سامانه ای است که در چند سطح و هر سطح در چندین لایه طبقه بندی می شود. با توجه به توفیق راهکارهای ایشان در برون رفت از فضای فرهنگی ناهنجار و بازآفرینی فرهنگ مطلوب، می توان با بازخوانی راهبرد امام سجاد علیه السلام از این راهبرد در دیگر فضاهای فرهنگی اجتماعی به تناسب بهره برد.