بر اساس روایات، امام زمان(عج) امری جدید می آورد که از یک سو سبب برداشت نادرست دوستان و از سوی دیگر، سوءاستفاده و تبلیغات منفی دشمنان شده است. پرسش این است که با توجه به اصول اسلام _ که شیعه امامیه نیز به آن معتقد است _ در تفسیر این روایات چه احتمال هایی قابل پذیرش اند و چه احتمال هایی پذیرفتنی نیستند. برخی احتمال ها در این باره مطرح شده اند که در این نوشتار بررسی می شوند و افزون بر آن، نگارنده نیز احتمال هایی را که موجه می داند مطرح می کند. در مجموع، هفت احتمال بررسی می شود که برخی از آن ها قطعاً مردودند؛ چون با اصول و محکمات کتاب و سنت سازگار نیست مانند این احتمال که حضرت حجت(عج) دین و شریعتی جدید می آورد که نه تنها دلیل و روایت معتبری ندارد، بلکه روایات معتبر متعددی برخلاف آن است و با اصول قطعی اسلام که امامیه هم بدان اعتقاد دارد، ناسازگار است؛ همچنین این که حضرت(عج) احکامی جدید تشریع کند نیز صحیح نیست؛ زیرا امامان(علیهم السلام) شارع نیستند. و نیز این که احکامی در نزد امام مهدی(عج) به ودیعت نهاده شده و ایشان هم آن ها را بیان می کند، بر اساس برخی امور تضعیف می شود.
احتمال هایی که به نظر نگارنده موجه است بدین قرارند: الف) بیان دوباره احکامی که پیامبر(ص) ابلاغ کرده است؛ ب) تفسیر اسلام متناسب با شرایط زمان ظهور؛ ج) بیان زیرمجموعه ها و مصادیق عناوین عام کتاب و سنت.
وهّابیّت در موضوعات گوناگون دیدگاه های ویژه ای جدا از سایر مذاهب و فرقه های اسلامی دارد. یکی از باورهای خاصّ این فرقه، اختلاف در تبیین مسائل مرتبط با امامت و اولیای الهی است که با تکیه بر مبانی خاص در تعریف شرک و مصادیق آن شکل گرفته است. وهّابیّت با نفی نظام علّی و معلولی، واسطة فیض بودن ائمّة اطهار(ع) را انکار می کنند و در نتیجه، مواردی مانند تبرّک و توسّل به ائمّه(ع) و شفاعت خواهی از ایشان را شرک و زیارت قبور آنان را بدعت می دانند. این مقاله با هدف نشان دادن انحراف بنیادین این فرقه در تحلیل مسئلة شرک، با تأکید بر دیدگاه های علاّمه طباطبائی(ره) به نقد آن پرداخته است و به این نتیجه رسیده که اندیشه های سُست غیرعقلانی وهّابیّت موجب شده است که علمای مدافع این فرقه، تعریف نادرستی از مصادیق شرک و توسعه در دامنة آن ارائه دهند. با رجوع به آراء و دیدگاه های علاّمه طباطبائی در تفسیر المیزان به آسانی می توان به باورهای نادرست وهّابیّون در باب مصادیق آگاهی پیدا کرد و بسیاری از اعمال صحیح، مانند تبرّک و توسّل به انبیا و اولیای الهی، درخواست شفاعت از آنان، زیارت قبور آنان و سوگند یاد کردن به غیر خدا را از محدودة شرک خارج نمود.
امام رضا علیه السلام در بیانات خود به مسأله تربیت و انتظار اشاره کرده و گاهی انتظار فرج را برترین فضیلت دانسته اند؛ لذا تربیت نسلی منتظر، اهمیت ویژه دارد که لازم است خانواده و جامعه، همگام در راه تحقق این مهم بکوشند. در تربیت نسل منتظر، تربیت باید دینی باشد؛ یعنی شامل همه ابعاد تربیتی در یک بستر دینی شود.
دانستن شاخصه ها و ویژگیهای نسل منتظر، میتواند زمینه ای برای تربیت نسلی منتظر باشد. امام رضا علیه السلام در بیانات شریف خود، به این ویژگیها اشاره فرموده است.
نگارندگان در این نوشتار پس از بیان مفاهیم تعلیم و تربیت، و اخلاق که گاهی با تربیت، یکسان پنداشته میشود، به بیان مسأله ظهور و گستره آن در بیانات امام رضا علیه السلام پرداخته اند؛ سپس شاخصه های نسل منتظر را از نگاه آن امام بیان کرده و بر مبنای شاخصه هایی که امام فرموده است، سازو کارهایی در جهت تربیت دینی نسل منتظر در دو حوزه خانواده و جامعه نموده اند.