فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۸۰۳ مورد.
رابطه سرمایه اجتماعى و کیفیت زندگى در محلات شهرى
حوزه های تخصصی:
اتکاى اجتماع محلى به خود براى ارتقاى کیفیت زندگى و رفع مشکلات جمعى، ایده محورى در اندیشه مکاتبى چون اجتماع گرایان (communitarianists) و نیز ایدئولوژى هاى سیاسى راست جدید یا چپ جدید یا راه سوم به شمار مى آید. اساس این دیدگاه ها بر ظرفیت سازى و بسیج منابع و سرمایه هاى محلى قرار دارد. به نظر مى رسد سرمایه اجتماعى شناختى و ساختارى در کنار یکدیگر مفاهیم تحلیلى مناسبى براى شناسایى پتانسیل رفتارهاى اجتماع گرایانه و رفاه اجتماعى در اجتماعات مختلف مکانى محسوب مى شوند و از این رو هر اندازه گیرى سرمایه اجتماعى در واقع اندازه گیرى ظرفیت جامعه براى مدیریت خویش است. به ویژه آن که سرمایه اجتماعى عامل موثرى در افزایش کارآیى سایر اشکال سرمایه (انسانى، اقتصادى، کالبدى) نیز محسوب مى شود. مقاله حاضر در دو سطح تحلیل خرد (فردى) و کلان (منطقه شهرى) به دنبال نشان دادن عوامل موثر بر تغییر سرمایه اجتماعى در مناطق مختلف شهرى و ارتباط این سرمایه با اشکال دیگر سرمایه و تاثیر آن بر کیفیت زندگى در مناطق شهرى است. اطلاعات سطح خرد تحقیق مبتنى بر پیمایش معرفى در شهر قوچان است. در سطح کلان نیز از مجموعه اى از منابع اسنادى و تحلیل ثانویه براى شاخص سازى مفاهیم مرتبط با تحقیق استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر تغییرپذیرى ساختى سرمایه اجتماعى در مناطق مختلف شهرى است. سطح سرمایه اجتماعى در دو بعد ذهنى و ساختى با سطوح سرمایه کالبدى ارتباط مستقیم دارد. این یافته مؤید مفهوم سازى کلاسیک بوردیو از تعامل و ارتباط سرمایه ها با یکدیگر است. سرمایه اجتماعى همچنین با دوام شبکه هاى روابط محلى و همسایگى، طول مدت اقامت شهرى و جابه جایى هاى درون شهرى و نیز سرمایه انسانى در مناطق مختلف شهرى ارتباط نشان مى دهد. در مجموع، یافته هاى تحقیق نقش حیاتى سرمایه اجتماعى در حفظ سرمایه هاى کالبدى و توانمندسازى اجتماع محلى براى بسیج منابع و دارایى هاى آن و نیز ضرورت برقرارى عدالت اجتماعى در سطح کلان براى حل ریشه اى این مسئله را آشکار مى سازد.
تحلیل عوامل مؤثر بر بی نظمی اجتماعی (با تأکید بر رفتار زباله پراکنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظم اجتماعی در هر جامعه اهمیت بالایی دارد. اخلال در نظم اجتماعی هزینه های زیادی برای جامعه در پی خواهد داشت. زباله پراکنی مصداقی از بی نظمی اجتماعی شهروندان، در حوزه شهروندی زیست محیطی است که در جامعه ما به مسأله ای اجتماعی تبدیل شده است. هدف تحقیق حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر بی نظمی اجتماعی با تأکید بر زباله پراکنی است. در این تحقیق از رویکرد تلفیقی پاول استرن برای تحلیل زباله پراکنی استفاده شده است. روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری شامل کلیه گردشگران داخلی است که در تابستان 1393 وارد استان مازندران شده اند. حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران تعداد 385 نفر برآورد شده است. نتایج تحقیق نشان داد که رفتار زباله پراکنی با متغیرهایی چون نگرش زیست محیطی ضعیف، کنترل اجتماعی، ارزیابی منفی نسبت به زباله پراکنی، عدم احساس مسؤولیت، احساس منفی نسبت به زباله، زباله پراکنی توسط دیگران، عادت، گمنامی، فقدان خدمات و عدم آگاهی زیست محیطی رابطه معناداری دارد. همچنین با توجه به مدل مسیر ارائه شده، همه این متغیرها 36 درصد از تغییرات متغیر وابسته (رفتار زباله پراکنی) را تبیین کرده اند.
نوسازی و دگرگونی های بحران ساز در خانواده ( بررسی مسائل نوین خانواده در نقاط شهری استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، نهاد خانواده در ایران از فرآیند نوسازی و پیامدهای آن در سطح فرد و جامعه، تأثیر پذیرفته و دگرگونی های مهمی را تجربه کرده است. از جمله این دگرگونی ها، تغییر ساختار نظام ارزشی خانواده است که اغلب با ارزش های سنتی کم وبیش جاری در جامعه و خانواده متعارض است. این تغییرات ارزشی، خانواده را با مسائلی نوپدید همچون بی وفایی همسران، نگرش سهل گیرانه به طلاق و نیز مصرف نمایشی مواجه کرده و درنتیجه روابط بین اعضای خانواده به طور جدی دچار اختلال شده است؛ به گونه ای که از آن به «بحران در خانواده » نام می بریم. این بحران تاحدودی نیز ناشی از ناهمنوایی بستر فرهنگی و ویژگی های اجتماعی- تاریخی جامعه با الزام های نوسازی است. در این مقاله کوشیدیم تا تأثیر فرآیند نوسازی بر ایجاد مسائل نوپدید در عرصه خانواده را تبیین و تحلیل کنیم. بدین منظور با ترکیب نظریه بحران ارزش ها در سطح کلان و نظریه های مبادله و نیاز- انتظار و نیز مصرف نمایشی در سطح خُرد، گزاره های لازم برای تحلیل و تبیین مسائل خانواده ارائه شده است. منطقه جغرافیایی پژوهش استان مازندران و جامعه آماری آن ساکنان مناطق شهری این استان است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 220 خانواده بوده است که با روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی انتخاب شده اند. اطلاعات ضروری نیز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و تجزیه و تحلیل آماری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که بین شاخص های نوسازی و بی وفایی همسران، نگرش سهل گیرانه به طلاق و مصرف نمایشی ارتباط معنادار وجود دارد. اما بین شاخص های نوسازی و اختلاف های خانوادگی ارتباط معناداری دیده نشد. همچنین براساس نتایج پژوهش، الگوی معادله ساختاری ارتباط شاخص های نوسازی و مسائل خانواده ( نگرش به طلاق، اختلاف خانوادگی و مصرف نمایشی) در نقاط شهری استان مازندران تأیید شده است و الگو تناسب معنادار دارد.
شهر؛ پدیده ای میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور رویکردهای میان رشته ای در آموزش و پژوهش، افق جدیدی را در بن بست مدرنیته، فراروی قلمرو دانش و حوزه ی حل مسائل و مشکلات قرار داد. با این حال، تبیین اینکه میان رشتگی شامل چه قلمروهایی می شود، خود یکی از معضلات و مشکلاتی بوده است که هنوز نیز بر سر آن توافق و اجماعی وجود ندارد. در میان پدیده هایی که میان رشته ای بودن آنها، آشکار و روشن است، پدیده شهر می باشد. حداقل سه رشته مهم جغرافیا، علوم اجتماعی و معماری در حوزه ی علوم و معرفت به تبیین و بررسی این پدیده، به نحو مرتبط و نه مستقل، پرداخته اند. در گذر زمان هریک از این رشته ها با مراجعه و استفاده از نظم دانشی یکدیگر عملاً نوعی رویکرد میان رشته ای به مسائل خود اتخاذ کرده اند. این نکته به نوعی بیانگر آن است که نگاه رشته ای از منظر دانشمندان این سه حوزه برای تبیین این پدیده و حل مشکلات و معضلات آن کافی و بسنده نبوده. اما آنچه پرداختن به موضوع میان رشتگی شهر را ضروری می سازد گستردگی ابعاد آن است. توجه پدیدارشناسان، اقتصاددانان، متخصصان مطالعات فرهنگی، صاحب نظران محیط زیست، مهندسان راه و ساختمان، اصحاب قدرت و نظریه پردازان اندیشه سیاسی و ...به شهر موضوعی است که نمی توان به سادگی از آن صرف نظر کرد. در این مقاله، ضمن بررسی وجوه و مؤلفه های بنیادین پدیده شهر، ابعاد میان رشته ای آن به بحث گذاشته می شود. با این حال، به دلیل گستره موضوع، تنها به پنج بعد برجسته و آشکار فضا، رسانه، سیاست، اقتصاد، فرهنگ پرداخته می شود.
محله محوری و احساس تعلق به محله در بین ساکنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اداره ی کلان شهرها امروز به موضوعی مهم برای مدیران شهری تبدیل شده است. از مهم ترین مفاهیم در این زمینه، مفاهیم ""مشارکت اجتماعی"" و ""احساس تعلق محله ای ""شهروندان هستند که امروزه مدیران کلان شهرها در قالب دو نهاد سرای محله و شوراهای شهر سعی نموده اند تا به بارور شدن این دو مفهوم بپردازند. مطالعه ی حاضر به بررسی نقش محله محوری در ارتقای سطح تعلق شهروندان به محله ی زندگی شان پرداخته است. این پژوهش به صورت پیمایشی در چهار محله ی تهران و با 400 نمونه –مستخرج از فرمول کوکران –انجام شده است. نظریه ی غالب استفاده شده در این پژوهش دورکیم و پارسونز و پاتنام است. نتایج نشان می دهد با نشأت گیری این طرح- محله محوری – از اخلاق مدنی، در اداره ی کلان شهر تهران مؤثر عمل نموده و با کنترل گرایش به رفتار نابهنجار در هویت محله تأثیرگذار بوده است و با القای حس تعلق و هویت محله ای موفق عمل نموده است و رضایتمندی اجتماعی مردم رابطه ی محکمی با محله محوری نشان داده است. میزان همبستگی محله محوری با احساس تعلق 0.802 بوده و محله محوری با رضایتمندی اجتماعی به میزان 0.963 و محله محوری با احساس مسؤولیت به میزان 0.693 همبستگی نشان داده است.
رویکرد آمایشی در تحلیل نظام شهری با تاکید بر مفهوم مناطق همگن و اداری
حوزه های تخصصی:
در مجامع علمی و کارشناسی آمایش سرزمین، همواره تحلیل های متعدد و متضادی در خصوص ویژگیهای نظام شهری مناطق صورت گرفته است و نتایج ارایه شده به دلایلی نظیر تعریف مناطق بر اساس محدوده های اداری وسیاسی و یا استفاده صرف از مدلها و تکنیک ها بدون توجه به کاربرد منطقه ای آنها، دارای تفاوتهای اساسی و متضاد بوده و تصمیم گیری مناسب را برای مدیران و برنامه ریزان دچار مشکل ساخته است. هدف اصلی این مقاله، مقایسه تاثیر انتخاب محدوده های جغرافیایی در استخراج نتایج متفاوت در تحلیل های آمایشی ازمنطقه است. این مقاله موضوع انتظام فضایی شهرها را در دو منطقه آذربایجان، شامل: استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل به عنوان یک منطقه همگن از یک طرف و استان آذربایجان شرقی به عنوان یک منطقه سیاسی و اداری از طرف دیگر بررسی نموده است. نتایج نشان دهنده تفاوت بسیار زیاد ویژگیهای نظام شهری بین منطقه همگن و منطقه سیاسی اداری است. با انتخاب استان آذربایجان شرقی به عنوان یک منطقه، الگوی نخست شهری وضعیت فوق برتری را نشان می دهد، ولی با انتخاب منطقه همگن آذربایجان، الگوی نخست شهری به وضعیت برتری مطلوب تغییر پیدا می کند که نشان دهنده وضعیت مطلوب برای منطقه است. در این مقاله، به ضرورت توجه جدی به تعریف علمی منطقه در مطالعات توسعه شهری و منطقه ای اشاره شده است.
هرمنوتیک از دیدگاه هایدگر در شهرسازى
حوزه های تخصصی:
" در این مقاله سعى گردیده تفکر هرمنوتیکى هایدگر در شهرسازى مورد مطالعه قرار گیرد و با توجه به طرح مباحث فلسفى و شناختى که مطرح مى گردد، تا آن جا که امکان دارد به هدف نزدیک شویم.
هرمنوتیک در لغت به معناى تاویل کتب مقدس است و فهم این کتب را در قالب پدیدارشناسى مورد بازبینى قرار مى دهد.
«هرمنوتیک» علم یا نظریه تاویل است. ریشه واژه «هرمنوتیک» واژه یونانى hermenevein است به معناى تاویل کردن، به زبان خود ترجمه کردن، و به معناى روشن و قابل فهم کردن و شرح دادن. در اساطیر یونان، هرمس پیام هاى اغلب رمزى خدایان را براى میرایان تاویل مى کند. پس تعجب آور نیست که هرمنوتیک به عنوان یک روش، از تاویل متون مقدس مى آغازد و با فقه اللغه نزدیکى زیادى دارد. مجادلات جنبش اصلاح طلبى بر سر این حکم کلیساى کاتولیک که تنها این کلیسا صلاحیت تاویل کتاب مقدس را دارد، با پافشارى پروتستان ها برخودبسندگى متن مقدس و عزم جزم آن ها بر نشان دادن روشنى و وضوح بنیادین کتاب مقدس به نتیجه رسید. پیکره کلى نظریه و عمل حاصل از این مباحثات، هرمنوتیک را پى ریزى کرد. تنظیم تدریجى این موارد و تبدیل آن به یک روش شناسى براى تاویل متن، در اواخر سده نوزدهم شکل نظریه فلسفى عام ترى به خود گرفت که اگر نه در همه سویه هاى کوشش ها و فرهنگ بشرى، دست کم در بیش تر آن ها بر اهمیت قاطع تاویل تاکید مى کرد. هرمنوتیک به واسطه نیروى آثار اولیه مارتین هایدگر، صورت گسترده تر فلسفه عام فهم انسانى را به خود گرفت (احمدى، :1377 9).
به همین سبب در این مقاله سعى خواهد شد با توجه به اهمیت موضوع و کاویدن در اعماق اندیشه هایدگر و با توجه به بضاعت علمى اندک نویسنده، تا آن جا که امکان دارد حق مطلب را ادا کرده باشیم. زیرا این بحث هم یک بحث فلسفى است و هم موضوعى است که در قالب تفکرات پسامدرنى (post modernism) تجلى مى یابد و از آن جا که نامبرده بحث هاى مختلفى نیز در باب ساختن و سکونت دارد، به نوعى در قالب اندیشه هاى شهرسازى به آن همت گماریم.
هرچند خود هرمنوتیک داراى تاریخى قدیمى است و در مطالعه متون کهن مى توان به آن پى برد ـ به ویژه در کشورهایى که ریشه هاى عرفانى حیات فطرى وجود داشته است و در ایران نیز این نوع اندیشه را در تفکر عارفان بزرگ مى توان یافت ـ لیکن به معناى جدید آن بخثى است که نوین است و به نوعى پهلو به پهلوى مدرنیسم و علم گرایى محض مى زند و مى خواهد نسبى بودن امور را مورد توجه و مطالعه قرار دهد. "
ناپایداری اجتماعی در بوم شهر ایرانی و آثار جمعیتی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شهر و شهرنشینی در آغاز سدة بیست ویکم، که عصر پست مدرن، عصر جهانی شدن، عصر پست متروپلیتن و... نام گرفته است، در معرض تحولات بنیادی کمّی و کیفی فراوانی قرار گرفته است. تمدن کنونی بیش ازپیش شهری شده و تحولات جمعیتی و لایه بندی های اجتماعی، پیامدهای ناگواری را بر پیکر هستی اجتماعی وارد آورده است. ابعاد سکونتگاه های شهری روزبه روز پیچیده تر و به تبع آن مخاطرات انسانی در زیست بوم های شهری متبلور شده است. درحقیقت امروزه، در شهرها با نوعی مغایرت زمان روبه رو هستیم که در آن:
1. خانه های بزرگتر داریم و خانواده های کوچکتر، راحتی بیشتر و زمان کمتر؛ 2. متخصص بیشتر و مشکلات بیشتر، داروی بیشتر و سلامتی کمتر؛ 3. بیشتر خرج می کنیم و کمتر داریم، بیشتر می خریم و کمتر لذت می بریم؛ 4. ساختمان بلند تر و طبع کوتاه تر داریم، بزرگراه های پهن تر و دیدگاه های باریک تر داریم؛ 5. بیشتر می نویسیم و کمتر یاد می گیریم، بیشتر برنامه ریزی می کنیم و کمتر اجرا؛ 6. فرصت بیشتر و تفریح کمتر داریم، تنوع غذایی بیشتر و تغذیة ناسالم تر داریم؛ 7. درآمد بیشتر و طلاق بیشتر داریم، منازل رؤیایی و خانواده های ازهم پاشیده تر داریم.
این مقاله با رویکرد پاتولوژیک و روش تحلیلی، می کوشد واقعیت های اجتماعی و عمدتاً چندبعدی حاکم بر حیات شهرها، به ویژه شهرهای ایران در عصر پست متروپلیتن را تبیین کند. یافته های این پژوهش نشان می دهند که تحولات جمعیتی در دهه های اخیر و به تبع آن توپوگرافی اجتماعی ناهمگون شهری، مهاجرت، جدایی گزینی اجتماعی، حاشیه نشینی و نارسایی در ارائة خدمات، آسیب های اجتماعی و توجه نکردن به مقولة مهندسی اجتماعی از مهم ترین عوامل مخاطرات انسانی در شهر های کشور است.
خوانایی محیطی و حضور شهروندان در فضاهای عمومی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر به بررسی رابطه بین خوانایی محیطی و حضور شهروندان در فضاهای عمومی شهر تهران می پردازد. فضاهای عمومی با قابلیت پیش بینی پذیر بودن، خوانایی و توان خلق رویدادهای اجتماعی می توانند شهروندان را درون خود جذب کنند. چنین فضاهایی محل تبادل افکار و اطلاعات و مکانی برای شکل گیری شبکه های اجتماعی هستند؛ به این دلیل مطالعه ی عوامل مؤثر بر حضور شهروندان در فضاهای عمومی واجد اهمیت و ضرورت می گردد. داده های این مقاله توسط پرسشنامه، از 5000 پاسخگو ساکن شهر تهران، در قالب 10 خوشه محله گردآوری شده و برای تحلیل داده ها، از ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل خوشه ای کلاستر استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بی نظمی فیزیکی و اجتماعی در شهر تهران با میزان حضور شهروندان در فضای عمومی رابطه ی منفی و معناداری دارد. همچنین یافته های پژوهش، تفاوت معناداری را در بین مناطق 22گانه ی شهر تهران از نظر شاخص های خوانایی محیطی از جمله تراکم جمعیتی، وقوع جرم و بزه کاری و احساس ناامنی نشان می دهد، به طوری که براساس این شاخص ها، مناطق 1، 3 و 22 وضعیت مطلوبتر و مناطق 7، 8 و 16 وضعیت نامطلوبی را دارند.
عوامل مؤثر بر میزان مشارکت شهروندان در اداره امور شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف بررسی میزان مشارکت شهروندان در امور شهری و عوامل مؤثر بر آن در بین ساکنان 18 تا 64 سال شهر مشهد می باشد. روش تحقیق، پیمایش است. جامعه آماری کلیه ساکنان مشهد و حجم نمونه 348 نفر می باشد که به شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم مورد مصاحبه قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد که میانگین میزان مشارکت مردم مشهد در امور شهری 3.19 ( در بازه 4-0) است که نشان دهنده مشارکت زیاد مردم در امور شهری است، بین متغیرهای احساس بی قدرتی، میزان آگاهی نسبت به مشارکت در امور شهری، سن، شبکه روابط اجتماعی، اعتماد اجتماعی، عضویت انجمنی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و رضایت از عملکرد شهرداری و مشارکت پاسخگویان در امور شهری رابطه معنی داری وجود دارد. مؤثرترین متغیر بر مشارکت شهروندان در امور شهری، رضایت از عملکرد شهرداری با ضریب تأثیر 0.319 می باشد نتایج این تحقیق نشان داد که در صورتی که شهرداری بتواند میزان رضایت شهروندان را از عملکرد خود افزایش داده و نگرش مثبتی در آنان ایجاد کند، احتمال افزایش مشارکت شهروندان در امور شهری افزایش خواهد یافت.
اثرات و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی فضاهای شهری بر زنان (مورد مطالعه: مجموعة شهربانو در منطقة ۱۱ تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی اثرات اجتماعی و فرهنگی احداث فضاهای شهری بر زنان و دختران جوان میپردازد که به صورت موردی مجموعة شهربانو در منطقة ۱۱ تهران مورد بررسی قرار گرفته است. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش تحقیق کیفی با استفاده از بررسی ارزیابی اثرات اجتماعی (اتا) است. در این روش طی ده مرحله، پیامدهای اجتماعی پروژه مورد ارزیابی قرار می گیرد. نمونة آماری بر اساس مصاحبه با زنان ساکن منطقه و مسؤولان شهرداری و زنان فعال در ادارات مختلف منطقه که به احتمال زیاد در آینده از این مجموعه استفاده میکنند، انتخاب شدند. برای انجام مصاحبههای عمیق فردی و گروهی ۳۰ نفر از بین زنان منطقه، مسؤولان شهرداری منطقه، زنان عضو شورایاری محلات، فرهنگسراها، سرای محله، خانة فرهنگ، مراکز آموزشی ساکنان منطقه انتخاب گردیدند و با انجام مصاحبه تأثیرات مثبت و منفی اجرای این طرح سنجیده شد. اجرای این مجموعه دارای اثرات منفی از قبیل محدود کردن زنان به فضاهای محدود و مشخص و دوری از فضاهای عمومی جامعه خواهد بود. البته اثرات مثبت ایجاد این مجموعه برای زنان بیشتر از اثرات منفی است به گونهای که اجرای این مجموعه دارای پیامدهای اجتماعی مثبت از قبیل: تحکیم بنیان خانواده، بهبود روابط با همسر و دختر، کمک به مادران در تربیت فرزندان برای زندگی اجتماعی بهتر، کاهش آسیبهای اجتماعی و انحرافات، افزایش توانمندی اجتماعی، روحی، روانی و جسمانی زنان و دختران منطقه خواهد بود.
بررسی جامعه شناختی حاشیه نشینی و تأثیر آن بر بهداشت روان حاشیه نشینان (مطالعه موردی ارزنان ودارک) زینبیه اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش مقاله حاضر، بررسی جامعه شناختی حاشیه نشینی و تأثیر آن بر بهداشت روان در مناطق ارزنان و دارک زینبیه اصفهان است. به این منظور با بهره گیری از آرای صاحب نظرانی مانند: زیمل، اسکار لوئیس، رابرت پارک و استونکویست به بررسی زندگی حاشیه نشینی و جهت سنجش بهداشت روان؛ از آرای صاحب نظرانی مانند: مازلو، جانسون، لوین و روی استفاده شده است. روش تحقیق به صورت پیمایشی، تکنیک جمع آوری اطلاعات پرسشنامه وبعضاً مصاحبه بوده است.جامعه آماری شامل افراد 65-15 ساله در مناطق ارزنان و دارک زینبیه اصفهان است که از بین آنان با استفاده از فرمول کوکران، 384 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. آلفای کرونباخ ارتباط اجتماعی0.80، بهدا شت روان 0.69 و پیوندهای اجتماعی 0.61 بود. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای جنس، سن تأثیری بر روی بهداشت روان حاشیه نشینان نداشته اند و متغیرهای تحصیلات، وضعیت تأهل، وضعیت شغلی و محل تولد تأثیر مثبت و معنی داری برروی بهداشت روان حاشیه نشینان داشته اند. ارتباط اجتماعی با 0.58درصد بیشترین رابطه را با میزان بهداشت روان حاشیه نشینان داشته است. سپس حقوق اجتماعی با 0.28درصد و پیوند اجتماعی با 0.31درصد قرار می گیرند. 49 درصد واریانس متغیر وابسته؛ یعنی بهداشت روان حاشیه نشینان توسط این مدل تبیین شده است و این نشانگر برازش خوب مدل است.
بررسی تأثیر فناوری اطلاعات بر عملکرد سازمانی با تبیین نقش متغیر میانجی ساختار سازمانی (مورد مطالعه: کارکنان بانک ملی شهرستان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز، هیچ عاملی همانند فناوری اطلاعات، قادر به تغییر سازمان ها نخواهد بود. پژوهش حاضر، گامی در جهت بررسی تأثیر فناوری اطلاعات و ابعاد آن (سرعت، سهولت، دقت و قابلیت اطمینان) بر عملکرد سازمانی با تبیین نقش متغیر میانجی ساختار سازمانی در کارکنان بانک ملی شهرستان ایلام است. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری آن، کلیه کارکنان بانک ملی شهرستان ایلام می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسش نامه، استفاده شده که روایی آن، به تأیید خبرگان و متخصصان رسیده و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ (91%) تعیین شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که: فناوری اطلاعات بر عملکرد سازمانی با تبیین نقش میانجی ساختار سازمانی، تأثیر مثبت و معناداری دارد. ضریب معناداری تأثیر فناوری اطلاعات بر عملکرد، 4.69، فناوری اطلاعات بر ساختار سازمانی، 6.82 و ساختار سازمانی بر عملکرد، 5.80 می باشد؛ همچنین ابعاد فناوری اطلاعات (سرعت، سهولت، دقت و قابلیت اطمینان) با تبیین نقش میانجی ساختار سازمانی، تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد دارند؛ در نتیجه می توان با آموزش کارکنان در زمینه فناوری اطلاعات و اصلاح و تعدیل در ساختار مشاغل، با نصب تجهیزات و نرم افزارهای کاربردی به روز، زمینه های بهبود عملکرد، تسهیم دانش برای تسهیل یادگیری سازمانی، تسریع در اجرای فرایندهای اداری و کاهش حجم کاری را فراهم کرد.
تکوین شهر آبادان
سنجش رضایتمندی از تفکیک جنسیتی فضاهای عمومی شهری از دیدگاه گاربران؛ مطالعه موردی پارک بانوان شمس تبریزی
حوزه های تخصصی:
احساس امنیت شهروندان موجب بالا رفتن آسایش، رفاه شهروندان و پذیرش انجام امور تعهدات و مسئولیت نخواهد شد. امنیت از شاخصه های کیفی زندگی در شهرهاست و آسیب های اجتماعی از مهم ترین پیامدهای مختلف امنیت به شمار می روند. زنان نیز در مقام نیمی از اجتماعات انسانی، به واسطه خصوصیات بیولوژیک، مسئولیت ها و نگاه متفاوت، ارتباط متمایز تری با فضا برقرار می کنند. این تحقیق به سنجش میزان رضایتمندی از تفکیک جنسیتی فضاهای عمومی شهری در بین زنان مراجعه کننده به پارک بانوان شمس شهر تبریز پرداخته است. تحقیق حاضر از نظر هدف توصیفی و در قالب مطالعات پیمایشی است. از نظر زمانی مقطعی بوده و از نظر نتایج کاربردی است. جامعه آماری تحقیق، زنان بالای هجده سالی است که در زمان پژوهش به تنهایی در پارک حضور داشتند. بر مبنای فرمول کوکران، حجم نمونه 114 نفر تعیین شد و نمونه گیری به صورت خوشه ای در سطح پارک انجام شد. نتایج تحقیق نشان می دهد دامنه معیارهای امنیت محیطی هم گسترده بوده و هم از اهمیت بالایی برخوردار است. توجه به جایگاه زنان در جوامع کنونی و محدودیت ها- شاخصه ها را تا حدودی پررنگ تر نمود تا احساس امنیت محیطی در بخش های مختلف فضاهای شهری به ویژه پارک ها و فضاهای گردشی در ساعات مختلف شبانه روز برای زنان فراهم شود. عواملی همانند طراحی مناسب فضای درونی پارک نسبت به اشرافیت ساختمان های مجاور، نحوه توزیع کاربری های مختلف در درون پارک(چیدمان عناصر)، مکانیابی و نحوه دسترسی به پارک و احساس امنیت و آرامش روانی در پارک با افزایش رضایتمندی پاسخگویان از حضور در پارک بانوان رابطه معناداری دارد.
نقش نهاد اقتصاد و فرهنگ در توسعه و حاشیه نشینی: شاخص توسعه ی انسانی در مناطق حاشیه نشین شهر ایلام
حوزه های تخصصی:
حاشیه نشینی از پیامدهای توسعه ی ناهمسو و بدریخت در نظام شهرنشینی است. شهرها بستری گسترده از ساختارهای خرد و کلان ارتباطی، تعارضات اجتماعی و خشونت های سازمان یافته اند. شهر ایلام نیز با مسئله ی حاشیه نشینی و آثار منفی آن روبه روست. این بررسی به مطالعه ی تطبیقی شاخص های توسعه ی انسانی شهر- روستا در سه منطقه ی حاشیه نشین شهر ایلام (بان بور، بان چرمگ و کمربندی) می پردازد. آمارهای پایه ای داده ها مربوط به سرشماری 1390 و آمارنامه ی 1392 استان است. برای امکان مقایسه، آزمون بررسی طراحی و بین 174 خانوارها نمونه ی اجرا که اعتبار آن به روش آلفای کرونباخ 62/0= α به دست آمد. نتایج نشانگر توسعه نایافتگی و توزیع نابرابر هزینه-درآمد و دیگر شاخص های توسعه ی انسانی به ویژه مؤلفه های بهداشت و آموزش است. این نتایج همسویی بالایی با چارچوب نظری پژوهش (گیدنز، زیمل و مرتون) داشت. مهاجرت در این مناطق بیشتر در ساخت خویشاوندی و بر اثر دافعه ی اجتماعی- فرهنگی روستایی بوده است، نه دافعه ی اقتصادی روستا یا جاذبه ی اقتصادی شهرها. سواد سرپرست خانوار بیشتر بر سواد دختران و زنان این مناطق به صورت مثبت و همسو تأثیر داشته است. این مقاله پیوند همه جانبه ی نهاد مهم آموزش و فرهنگ را با دو مفهوم مهم اجتماعی، توسعه و حاشیه نشینی نشان داد و تأثیرگذاری یک جانبه ی نهاد اقتصاد را به چالش طلبید.