فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۹۸۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
"قدرت نرم، محصول و برآیند تصویرسازیِ مثبت و کسب اعتبار نزد افکار عمومی جهان است که با بهکارگیری ابزارهایی چون فرهنگ، پیشینه درخشان، آرمان یا ارزش های انسانی به صورت غیرمستقیم بر منافع یا رفتار دیگر کشورها اثر میگذارد. بنابراین، قدرت نرم پدیدهای اجتماعی و مرتبط با مؤلفه های محیطی است که به نسبت سایر ابزارهای سیاست خارجی، بیشترین تاثیرپذیری را از مؤلفه های هویت ملی دارد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی چگونگی و میزان تاثیر مبانی و اجزای هویت ایرانی بر کارکرد قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و تعیین مؤثرترین آنهاست. در این راستا، نوشتار حاضر با بهره گیری از رهیافت «سازهگرایی» برای درک رابطه میان هویت ایرانی و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، روشی توصیفی داشته و مبتنی بر استدلال و تحلیل است. چنانچه یافته های تحقیق نشان میدهد، در میان مؤلفه های هویت ملی، هویت جدید ایرانی که بر اساس شاخصها و معیارهای حقوقی و انسانی و در عین حال اسلامی در قالب الگوی «مردمسالاری دینی» تعریف میشود، بیشترین تاثیر را بر افزایش قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران دارد. بنابراین، تقویت این بخش از هویت ایرانی، اثربخشیِ بیشتر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را در جهان و بهویژه در میان ملل مسلمان به دنبال خواهد داشت.
"
روشنفکران ایرانی و مسئله هویت در آیینه بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در جستجوی الگوی هویت در اندیشه روشنفکران ایرانی، ضرورت داشت به این پرسش پرداخته شود که چه عواملی نگاه روشنفکران ایرانی به هویت را تحت تاثیر خود قرار داده است؟ و آیا میتوان توضیحی از تنوع الگوها به دست داد؟ با بهرهگیری از جامعهشناسی معرفت «وبری» و جستار روشی توماس اسپریگنز، تلاش شده تا تحول و تنوع الگوها توضیح و نشان داده شود که چگونه نظریههای متعدد هویتیِ روشنفکران ایرانی، تحت تاثیر بحران زمانه روشنفکران بوده است. چهار الگوی هویتی پدیدآمده در خلال بحرانهای مختلف عبارتند از:
1. الگوی هویتی باستانی بهدستآمده از بحران عقبماندگی
2. الگوی هویتی اسلامی ناشی از بحران انحطاط و گسست معرفت از اندیشه قدسی
3. الگوی هویتی چندگانه منتج از بحران ایدئولوژیگرایی و انعطافناپذیر دانستن فرهنگها و تمدنها
4. الگوی ایرانشهریِ متولدشده از بحران فراموشی جدال قدما و متاخرین و غوطهور شدن در نزاع سنت و مدرنیته.
"
دوجهانی شدن ها و ارتباطات بین تمدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"فرایند جهانی شدن یا جهانی سازی های ایدئولوژیک جدید که معلول ظهور «صنعت ارتباطات جهانی » است، منشا سرعت بخشیدن به «فراملی شدن » فرهنگ ها و تمدن ها شده است. در واقع جهانی شدن، منشا ظهور دو گفتگوی جهانی متضاد یعنی «گفتگوی جهانی ارادی» و «گفتگوی جهانی غیرارادی» همزمان در جامعه بشری شده است. پیش از ظهور صنعت ارتباطات جهانی یا به تعبیر مکتب فرانکفورد «صنعت جهانی فرهنگ » اعضای تمدن های جهان امکان دسترسی همزمان و تنفس فرهنگی در فضای واحد را نداشتند، به عبارتی «فضا های تمدنی»، متفاوت و دورافتاده از یکدیگر بودند و در عین حال بر همدیگر اثر می گذاشتند و از یکدیگر تاثیر می گرفتند اما این فرایند طی یک روند طولانی تاریخی صورت می گرفت. با ورود به عصر ارتباطات و «یکی شدن فضای ارتباطی »، فصل جدید و گریزناپذیری در مواجهه تمدن ها با یگدیگر تحقق پیدا کرده که نیازمند بازنگری جدی در فرایند گفتگوی تمدن هاست و لزوماً تحلیل های برخاسته از دوره مدرنیته پاسخگوی تحلیل ها و گفتگو های دوره جدید نیست. با سرعت گرفتن صنعت حمل ونقل و ظهور جهانی مجازی، جهان هم در فضای فیزیکی و هم در فضای مجازی کوچک شد و در این دو جهان کوچک شده فیزیکی و مجازی، گفتگوی بین فرهنگی و بین تمدنی، بازتعریف معنایی متفاوتی پیدا می کند.
در این مقاله تلاش می شود ابتدا تحلیل دقیقی از مفهوم تعمیم یافته گفتگو که متکی بر تفسیر هرمنوتیک «متن» می باشد، ارائه شود و سپس تعامل «متن» گفتگوی بین تمدنی را در ارتباط با «زمینه»های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ناظر بر جهان مورد بحث قرار گیرد. با تحلیل ارتباط بین «متن » و «زمینه » است که به تاثیر فرایند جهانی شدن بر فرایند گفتگو منتقل خواهیم شد. با چنین تفسیری، چهار نگاه کلان تاریخی را به تمدن ها می توان ارائه نمود که نقطه پایانی این مقاله خواهد بود. این چهار نگاه بر منطق ریاضی نگاه به آغاز و استمرار روند تمدن ها تکیه زده است که عبارتند از: نگاه اروپامحوری نسبی ، اروپامحوری مطلق، امریکامحوری ، و نگاه چندمحوری به تمدن ها. در جمع بندی، نگاه جدیدی که منتزع از فضای عمومی جهان به تمدن ها یعنی نگاه جهان گرایی به تمدن هاست، مورد بحث و مداقه قرار خواهد گرفت"
سبک زندگی تلویزیونی و مصرف
حوزه های تخصصی:
امروز استفاده از رسانه یک امر طبیعی است چرا که رسانه ها بخش مهمی از زمان و مکان را در زندگی روزمره ما اشغال کرده اند. تأثیر رسانه در زندگی را در نقش فرآیند هویت سازی، لذت بخشی و ساختمند شدن زندگی روزمره میتوان دید. رسانه ها در کنار آن واقعیتی که وجود دارد یک واقعیت نمادین برای ما می سازند. رسانه ها برای تسهیل در دسترسی به مخاطب، مخاطبان خود را بر مبنای سبک زندگی طبقه بندی میکنند. رسانه ها موجب تغییر سلیقه و در نهایت تغییر الگوی مصرف شوند. رسانه ها از جمله تلویزیون می توانند برداشت ها و تصاویری از زندگی و سبک آن ترسیم و ترویج کنند و بر ارزش و نگرش هایی که منجر به شکل گیری یک نوع رفتارو سبک زندگی مصرف می شود تأثیر بگذارند. بر اساس نظریه بوردیو افراد به واسطه برخورداری از انواع مختلف سرمایه (فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی) دست به مصرف فرهنگی، مادی میزنند. اغلب افراد تلاش میکنند با مصرف نوع خاصی از کالاها یا نوع خاصی از پوشاک، تغییر طبقاتی خود را اعلام کنند و یک هویت طبقاتی و سبک زندگی جدیدی را به دست آورند. در سریال های نمایشی تلویزیون طبقه بالا بیش از طبقات متوسط وپایین نمایش داده میشود. انعکاس بیشتر زندگی قشر مرفه موجب تمایل افراد به سبک زندگی مرفه ومصرف گرایی میشود.
زنان در جامعه
نگرش مدرسان زبان به ترویج فرهنگ مصرف غربی در کتب آموزش زبان انگلیسی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اگرچه زبان انگلیسی همواره به عنوان ابزاری کارآمد در عرصه ارتباطات بین المللی مطرح بوده است، اما آموزش آن می تواند به ابزاری پنهان درجهت ترویج فرهنگ مصرفی غرب تبدیل شود. کتب آموزشی زبان انگلیسی یکی از مهمترین عوامل انتقال فرهنگ غرب به شمار می روند.
هدف: هدف این تحقیق بررسی نگرش مدرسان زبان انگلیسی به ترویج فرهنگ مصرفی غرب در کتب آموزش زبان انگلیسی در آموزشگاه های زبان است.
چارچوب نظری: پژوهش های اخیر مؤید این مطلب است که با گسترش روزافزون مؤسسات و دوره های آموزش زبان در سراسر کشور، گرایش زبان آموزان به یادگیری فرهنگ و شیوه زندگی جوامع غربی نیز افزایش یافته است. روش های جدید آموزش زبان های خارجی براساس نظریه های ارتباط بین فرهنگی، استفاده از فرهنگ مقصد را نه تنها به عنوان ابزاری برای یادگیری زبان میدانند، بلکه اصل آموزش را بر پایة انتقال اطلاعات فرهنگی می گذارند. مصرف گرایی به عنوان میراث تحمیل شده تمدن غرب بر کشورهای در حال توسعه یکی از مواردی است که می تواند به راحتی و با سرعت از طریق کتب آموزش زبان انگلیسی به زبان آموزان منتقل شود.
روش: تحقیق حاضر از نوع توصیفی-پیمایشی است. به منظور بررسی نگرش مدرسان زبان انگلیسی نسبت به ترویج فرهنگ مصرف گرایی غرب درکتب آموزش زبان انگلیسی، 60 مدرس زبان شاغل در آموزشگاه های شهر تهران به روش نمونه در دسترس انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات، پرسشنامه ای محقق ساخت بود. اعتبار ابزار با روش همسانی درونی با ضریب آلفای 84/0 محاسبه گردید.
نتیجه: مدرسان زبان انگلیسی دراین تحقیق براین باورندکه کتب آموزش زبان نقش اندکی درجهت اصلاح الگوی مصرف ایفا کرده و فرهنگ مصرفی غرب را درقالب دو مشکل عمده منتقل می کنند: (1) انتقال فرهنگ نامناسب تغذیه غرب (استفاده از غذاهایfast food و خوردن غذا در رستوران ها به جای غذاهای خانگی)، (2) کمبود مطالب مرتبط با مصرف صحیح انرژی و صرفه جویی.
بحث: اصلاح واقعی و منطقی الگوی مصرف نه تنها درگرو شناخت مسایل اقتصادی است بلکه درگرو آگاهی از منشأهای فرهنگی و اجتماعی رفتارهای مصرفی افراد است. بنابراین نظارت بر محتوای کتب آموزش زبان و تلاش در جهت تألیف کتبی منطبق بر اصلاح الگوهای رفتاری و مصرفی و کاهش مقولات مصرف گرایی در آنها بایستی در چارچوب برنامه ریزی های آموزشی کشور قرار گیرد.
جهانی شدن
انسان ایرانی و جهان جدید
حوزه های تخصصی:
گرایش به مصرف گونه های موسیقی مردم پسند و میزان پرخاشگری در میان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر رابطه گرایش به مصرف گونه های موسیقی مردم پسند ایرانی و غربی و میزان پرخاشگری در بین دانشجویان را مورد مطالعه قرار می دهد. مشاهده برخی نشانه های پرخاشگری در میان دانشجویانی که تمایل بسیار زیادی به گونه های موسیقی مردم پسند ـ به خصوص گونه های غیربومی آن ـ دارند انگیزه اصلی انجام این پژوهش است. هدف اصلی تحقیق نشان دادن وجود رابطه معنادار میان مصرف موسیقی مردم پسند و میزان پرخاشگری است. برای نیل به این هدف، تعداد 410 نفر از دانشجویان دانشکده های دانشگاه اصفهان به کمک پرسشنامه محقق ساخته سنجش گرایش موسیقایی و پرسشنامه پرخاشگری، مورد آزمون قرار گرفتند. بر اساس یافته های حاصل از پیمایش مشخص شد میان گرایش به مصرف موسیقی مردم پسند و میزان پرخاشگری رابطه معناداری وجود دارد. در مورد گرایش به مصرف موسیقی مردم پسند ایرانی بعد از انقلاب، جهت رابطه منفی و در مورد گرایش به مصرف انواع دیگر موسیقی مردم پسند، جهت رابطه مثبت بود. کمترین و بیشترین گرایش به مصرف گونه های موسیقایی مورد بررسی، به ترتیب متعلق به موسیقی مردم پسند ایرانی بعد از انقلاب و موسیقی مردم پسند غربی (رپ، راک و هوی متال) بود که دوستداران موسیقی اخیر دارای بیشترین اختلال پرخاشگری بودند. در انتها به این نتیجه رسیده ایم که اگر بپذیریم موسیقی مردم پسند به علت ویژگی های خاص موسیقی شناسانه ای که دارد با ویژگی های روحی جوانان سازگارتر است و نمی توان آن را از سبک زندگی مصرفی این قشر حذف کرد، باید به فکر گونه ای از این موسیقی بود که حداقل پیامدهای رفتاری و اجتماعی را برای مصرف کنندگان آن به بار آورد. در میان این انواع، گونه ایرانی بعد از انقلاب بهترین به نظر می رسد
نقدی مفهومی و تاریخی بر مقاله (چرا ""رواداری""؟)
حوزه های تخصصی: