فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۲٬۲۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
مدلسازی توسعه شهری و تحلیل اثر همسایگی با استفاده از تلفیق مدل اتوماسیون سلولی و روش Majority OWA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها مانند موجودات زنده از لحاظ کالبد بزرگتر و از لحاظ ساخت پیچیده تر می شوند و به دنبال این رشد فیزیکی، توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها نیز بتدریج دگرگون می شود. همواره فضای کالبدی شهرها تحت تأثیر مکانیزم ها وعواملی قرار دارد که در طی زمان با پیشرفت ها و تحولات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، زیست محیطی و ... متحول می شوند و در ضمن این تأثیرات، تغییرات جدیدی نیز برچهره و منظر کالبدی شهر تحمیل می کنند. در این میان جلوگیری از رشد بی رویه و نامتوازن شهرها به دلیل ارزش بالای زمین از اهمیت بسزایی برخوردار است و به همین دلیل جایگاه مدلسازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی برای مدیریت شهری، بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است. مدل اتوماسیون سلولی به سبب ساختاری ساده و پویا و نیز برخورداری از ویژگی های قدرتمند مکانی، به طور گسترده در شبیه سازی تغییرات مکانی- زمانی از جمله گسترش شهرها مورد استفاده قرار گرفته است. در مقاله حاضر از اتوماسیون سلولی برای محاسبه فاکتور اثر همسایگی در مدلسازی توسعه شهری استفاده شده و با در نظر گرفتن محدودیت های موجود در الگوهای رایج سلولی، به ارائه مدل اتوماسیون ترکیبی به صورت آمیزه ای از ساختار محاسباتی سلولی و روش تصمیم گیری چند معیاره Majority OWAپرداخته شده است. روش اتوماسیون سلولی برای ترکیب نقشه های تناسب کاربری و محاسبه تناسب کلی از روش میانگین گیری استفاده می کند که در بیشتر کاربردها روش مناسبی نیست؛ اما روش Majority OWA برای ترکیب معیارهای مختلف ارزیابی یک گزینه نظر اکثریت را درنظر می گیرد؛ بنابراین، تلفیق دو روش ذکر شده می تواند یکی از ضعف های مهم روش اتوماسیون سلولی را پوشش دهد. در این مقاله ابتدا با به کارگیری داده های مورد نیاز، مدل پیشنهادی برای شبیه سازی گسترش شهر شیراز بین سال های 1383 تا 1388 هجری خورشیدی، پیاده سازی شده و سپس نتایج به دست آمده مورد ارزیابی قرار گرفته است. مقایسه نتایج مدلسازی این تحقیق برای سال 1388 با داده های به دست آمده از تصاویر ماهواره ای در این سال نشان می دهد، استفاده از روش Majority OWA می تواند با دقت 60% فرایند توسعه شهری را مدلسازی نماید که در مقایسه با دقت حدود 53% روش CAنتایج بهتری حاصل می شود. نتایج تحقیق، گامی به سمت جلو است؛ زیرا مدل پیشنهادی با افزایش قابلیت اتوماسیون سلولی در مدلسازی پروسه های پیچیده مکانی به دقت مطلوبتری نیز دست پیدا کرده است. نتایج حاصل از این مدلسازی می تواند به عنوان ابزاری مناسب جهت اخذ تصمیم های بهینه در اختیار برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
مقایسه عملکرد الگوریتم های مختلف شبکه عصبی مصنوعی در مدل سازی بارندگی فصلی مطالعه موردی؛ ایستگاه های منتخب استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بارندگی یکی از اجزای اصلی چرخهی هیدرولوژی است. این فرآیند پیچیده به عوامل متعدد اقلیمی وابسته است. شبکه های عصبی مصنوعی در چند دهه اخیر و در مطالعات صورت گرفته برای مدل سازی سیستم های پیچیده و غیر خطی قابلیت بسیار بالایی از خود نشان داده است. تحقیق حاضر در سه ایستگاه منتخب از استان خوزستان صورت گرفته است. برای این منظور از دادههای بارندگی ماهانه سه ایستگاه هواشناسی استان به مدت 48سال، (1340-1387)، استفاده شده است. سپس با استفاده از این مقادیر به عنوان خروجیهای هدف، شبکههای مختلفی با ساختارهای متفاوت تعریف و آموزش داده شد. در نهایت قابلیت شبکه برای تخمین بارش با استفاده از قسمتی از دادهها که در آموزش شبکه وارد نشدند، مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق شبکههای MLP و RBF با تغییراتی در تعداد لایههای میانی، تعداد نرونها و الگوریتمهای آموزش MOMو LM وCG به منظور پیشبینی بارش فصلی به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که برای ایستگاه اهواز شبکه RBF با توپولوژی 1-4-6 و یادگیریLM دارای بیشترین مقدار ضریب همبستگی برابر 96/0 و کمترین MSE برابر 044/0 است. برای ایستگاه آبادان شبکه RBF با توپولوژی 1-7-6-6 و یادگیریLM دارای بیشترین مقدار ضریب همبستگی برابر 92/0 و کمترین MSE برابر 062/0 است. برای ایستگاه دزفول شبکه MLP با توپولوژی 1-4-3-6 و یادگیریLM دارای بیشترین مقدار ضریب همبستگی برابر 94/0 و کمترین MSE برابر 034/0 است.
برآورد قیمت مسکن شهری با استفاده از تابع هدانیک و شبکه های عصبی مصنوعی مورد شناسی: کوی ولیعصر شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن به عنوان یک کالای ناهمگن، بادوام، غیر منقول، سرمایه ای و مصرفی با پیامدهای جانبی، سهم زیادی از بودجة خانوارها را به خود اختصاص می دهد و همچنین نقش زیادی در اشتغال و ارزش افزودة کشورها دارد؛ بنابراین، تعیین و برآورد قیمت مسکن برای برنامه ریزان و تصمیم گیران، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این برآورد به ویژه اگر بتواند سهم عوامل تأثیر گذار در ارزش مسکن را به خوبی منعکس کند، می تواند در سیاست گذاری های شهری و منطقه ای مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به اهمیت مسئله، تحقیق حاضر قصد دارد تا به بررسی عوامل تأثیر گذار در تعیین قیمت مسکن و برآورد قیمت مسکن شهری در کوی ولیعصر تبریز بپردازد. اغلب از روش تابع هدانیک و شبکه های عصبی مصنوعی به عنوان روش های رگرسیون چند متغیّره به منظور برآورد قیمت مسکن استفاده می شود. برای فراهم سازی متغیّرهای اثر گذار در قیمت مسکن، از روش دلفی بهره گرفته شد. داده ها نیز از طریق پیمایش و پرسشگری جمع آوری شدند. یافته ها میزان و ضریب اهمیت هر کدام از متغیّرها را در تابع هدانیک نشان می دهد. طبق یافته ها، نتایج تابع هدانیک در مقایسه با شبکه عصبی مصنوعی از دقت کمتری در برآورد و پیش بینی قیمت مسکن برخوردار است. نتایج تحقیق نشان داد که بین متغیّرهای فضایی و قیمت مسکن در کوی ولیعصر تبریز، همبستگی وجود دارد. این همبستگی برای متغیّر فاصله از پارک، مثبت و برای متغیّرهای فاصله از مراکز خرید، حمل و نقل، خیابان اصلی و مسجد، معکوس است. همچنین، نتایج به دست آمده نشان می دهد، شبکه عصبی در صورتی که آموزش کافی ببیند، قابلیت بالایی در برآورد دقیق قیمت هر متر مربع مسکن دارد.
ارائه راهبرد توسعه گردشگری در مناطق روستایی با استفاده از مدل تلفیقی SWOT- ANP (مطالعه موردی: روستای صور شهرستان بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: برخی از روستاها به دلیل داشتن پتانسیل ها و امکانات موجود خود از توان های بسیار بالایی برای توسعه برخوردار هستند و اولین قدم برای توسعه روستاها شناخت این قابلیت ها و برنامه ریزی دقیق و اصولی است. در این راستا هدف پژوهش حاضر، ارائه راهبردهای توسعه گردشگری در روستای توریستی صور می باشد.
روش: نوع تحقق کاربردی بوده، روش بررسی آن توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش را ساکنان روستای صور، گردشگران و مدیران و برنامه ریزان تشکیل داده اند. بر این اساس، جمع آوری داده ها از طریق پرسش نامه بوده و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تلفیق مدل SWOT و ANP صورت گرفته است. روایی صوری پرسش نامه توسط پانل متخصصان مورد تأیید قرار گرفت؛ با استفاده از فرمول ویژه کرونباخ آلفا در نرم افزار SPSS، پایایی بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق ۸۸/۰ برای پرسش نامه جامعه محلی، ۹۱/۰ برای مسؤولان ادارات مختلف و ۸۹/۰ برای پرسش نامه گردشگران به دست آمده است.
یافته ها/ نتایج: نتایج حاصل از تحلیل یافته های این پژوهش نشان می دهد که وجود جاذبه های متعدد گردشگری (۴۸۵/۰)، نبود امکانات رفاهی و خدماتی (۴۰۹/۰) و نامناسب بودن راه های ارتباطی (۲۰۱/۰)، نزدیکی به قطب های جمعیتی مانند تبریز و ارومیه (۴۳۰/۰) و سودهی سریع سرمایه گذاری دولتی و خصوصی (۲۴۱/۰)، عدم اختصاص بودجه برای تبلیغات روستا (۴۷۵/۰) و ناهماهنگی در بین ادارات مسؤول (۲۸۸/۰) به ترتیب از مهم ترین نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید است.
نتیجه گیری: در نهایت، نتایج اولویت سنجی راهبردها با استفاده از مدل ANP پایدار نشان می دهد که توجه به راهبردهای تدافعی با وزن ۲۱۴/۰ در فرآیند مدیریت توسعه گردشگری روستای صور با توجه جدی به توسعه زیرساخت های اقامتی و رفاهی، انجام تبلیغات منسجم و ایجاد ابزارهای اطلاع رسانی، رفع موانع سرمایه گذاری، ایجاد تغییرات مثبت و سازنده در سطح مدیریت توسعه گردشگری روستای صور، ارائه آموزش های تخصصی به جامعه محلی و غیره از اولویت برتر برخوردار است.
مدلسازی تولید رواناب در حوضه آبریز رودخانه کشکان بر اساس روشهای آماری
حوزه های تخصصی:
با تمام اهمیتی که آب در اقتصاد ایران دارد، هر ساله سیلاب حجم زیادی از آبها و خاکهای حاصلخیز کشور را از دسترس خارج نموده و به کویرها، دریاچه ها و دریاها انتقال می دهد. مدل هیدرولوژیکی ساختاری است که بتواند با توجه به ویژگی های حوضه و عامل های موثر بر پدیده مورد نظر تعامل و رفتار آن را با تقریب قابل قبولی نشان دهد. با این وجود استفاده از مدل های مختلف تجربی موجود در برآورد رواناب با مشکلات فراوان همراه بوده است. به همین دلیل روش تحلیل منطقه ای در برآورد دبی با دوره های بازگشت معین با استفاده از ویژگی های فیزیوگرافی و اقلیمی کاربرد گسترده ای دارد. در این پژوهش از داده-های بارش و دبی در مقیاس ماهانه و ویژگی های فیزیوگرافی 5 زیر حوضه رودخانه کشکان که دارای پراکندگی مناسبی در سطح حوضه می باشند، استفاده شده است از طریق رگرسیون چند متغیره به مدل سازی تولید رواناب مبادرت گردیده است. برای ارزیابی مدلهای تهیه شده با استفاده از معیارها و شاخص های متعددی از جمله ضریب همبستگی، خطای استاندارد، خطای نسبی تخمین و تایید، درصد میانگین قدر مطلق خطا، میانگین نسبی مجذور مربعات خطا، میانگین مجذور مربعات خطا، میانگین قدر مطلق خطا استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره برای مدل سازی تولید رواناب نشان می دهد که عوامل تعیین کننده بر میزان دبی با دورهای بازگشت مختلف در حوضه آبریز رودخانه کشکان ،عوامل حداکثر بارش ماهانه، مساحت، زمان تمرکز، ضریب فشردگی و حداکثر ارتفاع می باشند.
کاربرد روش های آماری چند متغیره در پهنه بندی نواحی اقلیمی مطالعه موردی: استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت و برنامه ریزی محیطی و بهره گیری از ظرفیت های اقلیمی هر مکان جغرافیایی، در گرو شناسایی پهنه های اقلیمی همگن و تأثیرگذار ترین عناصر اقلیمی در تفکیک مکانی نواحی اقلیمی، است. از اینرو هدف از این پژوهش شناسایی مهمترین عناصر اقلیمی تأثیر گذار بر کلیت اقلیم استان اصفهان و تفکیک مکانی ریز پهنه های اقلیمی این استان با بهره گیری از روش های آماری چند متغیره است. برای دستیابی به این هدف داده های متوسط سالانه 29 عنصر اقلیمی مربوط به 17 ایستگاه همدید در محدوده استان اصفهان بکارگرفته شد. در مرحله بعد به کمک روش میانیابی کریجینگ، مقادیر هر یک از متغیرها بر روی گره گاههای توری با ابعاد یاخته 12x12 کیلومتر برآورد گردید. در نهایت آرایه همبستگی داده های استاندارد شده 29 عنصر اقلیمی بر روی 746 یاخته مکانی استان اصفهان در معرض تحلیل مؤلفه های اصلی قرار گرفت. این تحلیل نشان داد که با 9 مؤلفه اصلی بیش از 99 درصد تغییرات مکانی عناصر اقلیمی استان بیان می شود. در این بین عناصر دمایی بیش ترین نقش را ایفا کرده و عمدتاً در نیمه شرقی استان جلوه گر است. عناصر رطوبتی در مرتبه بعدی قرار دارند و در نیمه غربی استان تظاهر می کنند. در مجموع عناصر دمایی و رطوبتی حدود 70 درصد تغییرات مکانی عناصر اقلیمی استان را تبیین می کنند. اعمال تحلیل خوشه ای پایگانی با روش ادغام وارد بر روی مقادیر نمرات 9 مؤلفه اصلی نشان داد که استان اصفهان را می توان به 10 پهنه اقلیمی تفکیک نمود. این پهنه بندی تا حدود زیادی با واقعیات محیطی استان بویژه پیکربندی ناهمواریها، مطابقت می کند. ریزپهنه های اقلیمی نیمه غربی استان که عمدتاًروند شمال غرب جنوب شرق دارند، از توانهای اقلیمی مناسبی برای برنامه ریزی توسعه و عمران ناحیه ای برخوردار است. درحالیکه یکی از مهمترین توانهای اقلیمی ریزپهنه های شرقی، بهره گیری از تابش خورشید در زمینه تولید انرژی است. در نهایت بررسی ها نشان داد که شرایط اقلیمی ایستگاه اصفهان متوسطی از اقلیم کل استان اصفهان است.
توزیع زمانی و مکانی پدیده رعدوبرق در ایران با استفاده از داده های سنجنده ثبت رعدوبرق (LIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صاعقه یا آذرخش یکی از مهم ترین پدیده های همراه با توفان های تندری است که سالانه جان بیش از دو هزار نفر را در جهان می گیرد. فعالیت های رعدوبرقی تا حدی به فعالیت های همرفتی محلی بستگی دارند ازاین رو در مقیاس های زمانی و مکانی خیلی متغیر هستند. از طرفی داده های رعدوبرق در ایستگاه های زمینی ثبت نمی شوند و محاسبه دقیق فراوانی و پراکنش فعالیت های رعدوبرقی با داده های سینوپتیک امکان پذیر نیست. ازاین رو در این پژوهش برای تعیین توزیع زمانی و مکانی رعدوبرق ها بر روی ایران از داده های سنجنده LIS ماهواره TRMM در دوره ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۳ استفاده شده است. ابتدا فراوانی ماهانه و ساعتی توزیع داده ها محاسبه و با استفاده از تابع تراکم کرنل در نرم افزارGIS مناطق دارای بیشینه تراکم رعدوبرق ها برای مقیاس های سالانه و ماهانه محاسبه شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ماه های می و آوریل دارای بیشترین و ماه های ژانویه و سپتامبر دارای کمترین فراوانی رعدوبرق ها هستند. همچنین بیشینه فراوانی رعدوبرق ها بین ساعات ۱۲:۳۰ تا ۲۰:۳۰ و کمینه فراوانی آن بین ساعات ۳:۳۰ تا ۹:۳۰ رخ می دهد. تابع تراکم کرنل هم نشان داده که بیشینه تراکم داده های سالانه رعدوبرق در شمال استان خوزستان و جنوب استان لرستان قرار دارد. دامنه های غربی رشته کوه های زاگرس، البرز مرکزی، کوه های جنوب کرمان، ناهمواری های جنوب سیستان و بلوچستان و بخش هایی از استان های خراسان رضوی و خراسان جنوبی دارای فراوانی بیشتر رعدوبرقی هستند. مناطق مرکزی و عموماً هموار داخلی نیز دارای کمترین فراوانی پدیده رعدوبرق در ایران هستند.
اولویت بندی قطب های گردشگری و تدوین راهبردهای توسعه گردشگری منطقه ای با استفاده از تکنیک TOPSISو SWOT مطالعه موردی: استان کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه شهرنشینی و نیاز به گذران اوقات فراغت و رهایی از تنش های روزمره، اهمیت جاذبه های گردشگری در نواحی جغرافیایی را بیشتر نمایان ساخته؛ از این رو الگوهای نوین توسعه گردشگری بر مدار توسعه محلی و بهره گیری از تنوع های مکانی- فضایی گردشگری استوار هستند؛ لذا در برنامه ریزی آمایش سرزمین به منظور شناخت محیط های مستعد، هدایت گردشگران، کاهش آسیب های زیست محیطی و تمرکز فعالیت در مناطق مستعد، اولویت بندی نواحی و سپس ارائه برنامه-ریزی راهبردی برای اجرای طرح های توسعه در کانون توجه برنامه ریزان توسعه قرار دارد. بر این اساس استفاده ازروش های مناسب جهت شناسایی بهترین مکان از میان تعداد زیادی مکان، با مدد معیارها و شاخص ها، ضروری می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی قطب های گردشگری استان کرمانشاه بر اساس 4 شاخص(طبیعی، تاریخی، تفریحی، تجاری) صورت گرفته که بر اساس این اولویت بندی به تدوین راهبردهای توسعه گردشگری در این قطب ها می پردازد. پژوهش حاضر از نظر روش و ماهیت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی و بر حسب محتوا کاربردی- توسعه ای می باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه و جامعه آماری پژوهش را صاحب نظران و کارشناسان گردشگری در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تشکیل می دهد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های TOPSIS و SWOT استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان به ترتیب اهمیت در قطب گردشگری کنگاور 93/0، اورامانات 92/0(بسیار خوب)، قصر شیرین 61/0(خوب)، کرمانشاه با 45/0(متوسط) و اسلام آباد غرب با صفر(ضعیف) ارزیابی شده است. که نشان دهنده این است که قطب های گردشگری به برنامه ریزی استراتژیک نیازمند می باشد.
به کارگیری روش هدانیک در ارزش گذاری واحدهای مسکونی مورد شناسی: محله باغ صبا در منطقه 7 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، همگام با افزایش سطح آگاهی جامعه، برنامه ریزان و سیاست گذاران شهری در جهت تحقق منافع عمومی، تلاش می کنند تا برنامه هایی تولید و سرمایه گذاری کنند که نظر و سلیقه افراد جامعه را نیز پوشش دهد. در این بین، آنچه به طور خاص در زمینه مسکن و برنامه ریزی آن قابل تأمل است، نحوه پیوند تمایلات مصرف کننده و عرضه کننده در بازار و برنامه ریزی مسکن و فرایند ارزیابی آن است. از آنجا که ویژگی های مسکن اغلب ماهیت غیر بازاری دارند، ضرورت کاربرد روش دیگری به غیر از روش های رایج تحلیل عرضه و تقاضای آن ویژگی ها، هویدا می شود. مطالعات حاضر، با تأکید بر روش ارزش گذاری هدانیک که در چند دهه اخیر استفاده از آن در مقوله های مرتبط با مسکن رایج شده است، سعی در بررسی عوامل مؤثر در ارزش واحدهای مسکونی آپارتمانی و در نهایت، تدوین مدل هدانیک ارزش واحدهای مسکونی آپارتمانی در محله دارد. بدین منظور، قیمت فروش 80 واحد مسکونی آپارتمانی در بازه سال های (1390-1389)، به طور تصادفی در محله باغ صبا منطقه 7 تهران انتخاب و ویژگی های تبیین کننده ارزش واحد مسکونی آن مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا، در محیط نرم افزار spss و با استفاده از تحلیل رگرسیونی در دو فرم خطی و نیمه لگاریتمی، تحلیل ها صورت پذیرفته است. طبق یافته ها، فرم رگرسیونی نیمه لگاریتمی بهتر می تواند در تحلیل ها مفید واقع شود. همچنین، ویژگی های ساختاری و فیزیکی بنا، سهم بیشتری در تبیین ارزش واحد مسکونی آپارتمانی ایفا می کنند و در سطح اطمینان 95 درصد، متغیرهای زیربنای واحد مسکونی، وجود آسانسور، وجود پارکینگ و قدمت بنا معنادار بوده، هرچند اثر متغیر قدمت بنا بر ارزش بنا منفی است. همچنین در سطح اطمینان 90 درصد، متغیر فاصله از کاربری اداری نیز معنادار (با اثر منفی) است.
ارائه و پیاده سازی یک مدل جدید برای سناریوسازی در برنامه ریزی منطقه ای مورد شناسی: استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابزارهای مناسب برنامه ریزی راهبردی در شرایط عدم قطعیت و در شرایطی که دنیای پیش روی ما دنیایی مملو از شگفتی سازهای مختلف می باشد، سناریونگاری است. تمرکز و هدف کلیدی پژوهش حاضر، تدوین و پیاده سازی مدلی برای تهیه سناریوهای توسعه استان مازندران در افق 1410 با رویکرد سیستمی است. روش انجام پژوهش از نوع ترکیبی زنجیره ای است. برای جمع آوری داده ها عمدتاً از روش های اسنادی و دلفی استفاده شده است. همچنین برای تحلیل داده ها از روش تحلیل اثرات متقابل عوامل بوسیله نرم افزار MICMACو برای تحلیل سناریوها و تدوین آنها از روش تحلیل مورفولوژیک بوسیله نرم افزار Morphol، استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از رشد تدریجی قابلیت های کلیدی توسعه استان در افق 1410 را دارد. در هر چهار سناریوی اول، فرض کاهش تدریجی سطح تولیدات باغی بواسطه تغییرات کاربری اراضی (به خصوص در نواحی غربی) ظاهر شده است که به نوعی یک تهدید جدی و کلیدی برای استان مازندران و به خصوص نواحی متمایل به غرب استان شمرده می شود. دیگر نتیجه مهم، ظهور فرض ""رشد بالای 30 درصد مبادلات بندر فریدونکنار"" به عنوان یک عامل بسیار تأثیرگذار در توسعه استان که می تواند یک قطب قوی توسعه در نواحی متمایل به مرکز جغرافیایی استان را بوجود آورد. در بخش گردشگری نیز در همه چهار سناریوی اول، فرض خوش بینانه «توسعه همه جانبه زیرساخت های گردشگری در غرب استان و برداشتن گام های اولیه برای برندسازی منطقه ای در مقیاس فراملی» ظاهر شده است و این مورد نیز نشان از امیدواری بهبود وضعیت توسعه در نواحی غربی استان دارد.
ارزیابی اصول و راهکارهای رشد هوشمند شهری در توسعه ی آتی شهر رشت بر اساس مدل تراکم جمعیّتی هلدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد جمعیّت شهرهای ایران از اواسط دهه ی 1360 با افزایش چشمگیری نسبت به دهه های قبل مواجه بوده است. از جمله تحولاتی که به دنبال افزایش جمعیّت رخ داد، گسترش اسپرال شهری است که ناشی از بی برنامگی در بهره برداری مناسب از زمین های شهری است. در این راستا جوامع مختلف شهری برای روبه رو شدن با مشکل توسعه ی پراکنده شهری، راه حل های مختلفی در پیش گرفتند. از جمله این راهبردها، تئوری رشد هوشمند به عنوان یک نظریه ی برنامه ریزی شهری، منطقه ای و حمل و نقل است که در آن بر جلوگیری از پراکنده شدن شهر و تخصیص فضا به سایر کاربری ها در بخش فشرده یا مرکز شهر تأکید می کند. هدف مقاله ی حاضر نیز تحلیل راهبرد، اصول و راهکارهای رشد هوشمند شهری با تأکید بر توسعه ی آتی شهر رشت بر اساس مدل تراکم جمعیّتیهلدرن است. نتایج به دست آمده نشان داد که مساحت شهر رشت در فاصله ی سال های 1345- 1385 از 810به 12722 هکتار و جمعیّت از 109491 به 557336 نفر افزایش پیدا کرده است، که نشان از توسعه ی شتاب زده ی شهر طیّ این دوره دارد. همچنین تعداد محله های شهر طیّ همین دوره از 8 محله به 35 محله افزایش یافته است. از میان 100 درصد زمین های اضافه شده به شهر بین سال های 1345- 1369، 57 درصد مربوط به رشد جمعیّت و 43 درصد مربوط به گسترش افقی و در فاصله سال های 1370- 1385، 73 درصد مربوط به جمعیّت و 27 درصد مربوط به گسترش افقی شهر بوده است که نشان دهنده ی کاهش توسعه افقی در فاصله ی این سال ها است. بنابراین بایستی برای کنترل توسعه ی پراکنده ی شهر به توسعه ی فشرده بخش مرکزی شهر، گسترش فرهنگ عمودی سازی شهر و بالاخره فراهم کردن امکانات رفاهی در روستاها برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهر تأکید کرد.
پهنه بندی فضایی جهت مکان یابی پایگاه اسکان موقت با رویکرد ارزیابی چند عامله در محیط GIS (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان فاروج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به این که ایران از کشورهای بلا خیز دنیا است، لازم است مدیریت روستایی قدرت بالایی در مواجهه با حوادث ناگوار طبیعی داشته باشد. برای این منظور، در سال های اخیر احداث پایگاه های پشتیبانی مدیریت بحران در دستور کار سازمان پیشگیری و مدیریت بحران در شهرها و روستاها قرار گرفته است. یکی از موارد قابل توجه قبل از احداث این پایگاه ها، مطالعه، بررسی و انتخاب مکان مناسب برای استقرار این نوع کاربری است. این پژوهش با هدف مکان یابی بهینه پایگاه های اسکان موقت در مدیریت بحران، در سطح روستاهای بخش مرکزی شهرستان فاروج تهیه شده است.
روش: بر این اساس، در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، پس از گردآوری و آماده سازی لایه ها، نقشه های فاکتور فازی تهیه شد و سپس، وزن دهی معیارها و شاخص های مورد مطالعه با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در نرم افزار Expertchoice انجام گرفت. در مرحله بعدی، لایه های اطلاعاتی (محیطی و کالبدی) در محیط نرم افزار ArcGIS، بر مبنای مدل های هم پوشانی شاخص و وزن فازی با یک دیگر تلفیق و در نهایت، از ترکیب نتایج، نقشه نهایی مکان بهینه پایگاه اسکان موقت تولید شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که 4 درصد روستاهای بخش مرکزی فاروج در شرایط کاملاً مناسب و 56 درصد در از شرایط مناسب برای مکان یابی پایگاه های اسکان موقت برخوردارند و در مقابل، 40 درصد روستاها از شرایط نامناسب برای این منظور برخوردار هستند.
محدودیت ها: نبود اطلاعات کافی در سطح روستاها، عدم دسترسی آسان به اطلاعات موجود در سازمان ها، عدم همکاری به موقع کارشناسان در تکمیل پرسش نامه ضریب ارجحیت شاخص های مکان یابی.
اصالت و ارزش ها: برنامه ریزی پیش از وقوع بحران از مسائل مهم پیش روی مدیران روستایی، به ویژه حوزه مدیریت بحران است. این پژوهش با استفاده از تکنیک های نوین در این راه گام برداشته است.
نقشه برداری گسیختگی گسل 22 مه 2004 زمین لرزه ایران
حوزه های تخصصی:
زمین لرزه ای با قدرت 2/6 ریشتر در تاریخ 28 مه 2004 در البرز مرکزی شمال ایران در ساعت 17:8:46 بوقت محلی بوقوع پیوست. بیشتر مراکز تحقیقاتی زمین لرزه مرکز این زمین لرزه را نزدیک آبادی فیروز آباد در یک عمق 3/28 کیلومتری گزارش نمودند. منطقه فیروز آباد -تویر بخش کوچکی از سلسله جبال مرکزی البرز است و در واقع یکی از چند منطقه بسیار فعال تکتونیکی در منطقه ...
اشاره ( نقشه با مقیاس متغیر در نمایشگرهای کوچک کارتوگرافی )
حوزه های تخصصی:
ارزیابی کمی میزان تمرکز توسعه اراضی شهری با استفاده از تابع Ripley’s K در GIS منطقه مورد مطالعه: محدوده شهرهای اسلام شهر، رباط کریم، نسیم شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرآیند توسعه شهرها همواره یکی از مهم ترین موضوعات پیش روی پژوهشگران مسایل شهری بوده است. افزون بر میزان رشد شهرها در زمان های مختلف، شکل و الگوی توسعه نیز مورد توجه بوده است. در پژوهش حاضر از یکی از توابع تحلیلی سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) به نام تابع Ripley’s K استفاده گردید. بر اساس این تابع می توان وضعیت تمرکز (خوشه ای بودن) نقاط نمونه را نسبت به حالت تصادفی بر اساس شمارش تعداد نقاط در فواصل مختلف مورد مقایسه قرار داد. در تحقیق حاضر، بر اساس تابع Ripley’s K میزان تمرکز فرآیند توسعه شهری به صورت کمی برای سه محدوده شهری حومه جنوب غرب تهران شامل اسلام شهر، رباط کریم، نسیم شهر و برای دو دوره سال های 1371 تا 1375 و 1375 تا 1381 محاسبه و نتایج آن ارایه گردیده است. داده های موردنیاز این تحقیق از تصاویر ماهواره ای SPOT استخراج شد. نتایج تحقیق نشان داد که در مجموع تمرکز فرآیند توسعه در دوره زمانی سال های 1375 تا 1381 در محدوده شهرستان اسلام شهر، افزایش و در محدوده شهرستان های رباط کریم و نسیم شهر کاهش یافته است. از مزیت های روش به کار گرفته شده در این تحقیق، امکان به کارگیری آن در مناطق مختلف و برای دوره های زمانی متفاوت و در فواصل (مقیاس های) مختلف است.
اصول و تعاریف علمی مربوط به قبله یابی
حوزه های تخصصی:
توسعه ی صنعت در استان یزد با استفاده از چارچوب استراتژیک SOAR و ماتریس ANSOFF(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت نه تنها به عنوان مسیری مرسوم برای توسعه می باشد، بلکه به عنوان یکی از نتایج جهانی شدن، می تواند شتاب دهنده ای مؤثر برای توسعه باشند. در این راستا، امروزه صنعت موجب پویایی و سرزندگی اقتصادی بسیاری از مناطق جهان شده است، اما باید در نظر داشت توسعه شتابنده و بدون برنامه آن نیز تبعات منفی بیشتری بدنبال خواهد داشت. این پژوهش با هدف ارائه استراتژی توسعه صنعتی آتی استان یزد، سعی می کند تا تحلیلی از وضع موجود صنعت در این استان داشته باشد. این مسأله مطرح می شود که مهم ترین راهبردهای توسعه صنعتی استان کدامند؟ در این راستا نخست منابع بالقوه صنعتی استان یزد مشخص، و سعی بر آن گردید تا الگویی برای تبیین راهبردها، در جهت توسعه آن ارائه شود و در نهایت نیز راهبردهایی اساسی در راستای دستیابی به اهداف مورد نظر پیشنهاد شود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها اسنادی، پیمایشی و میدانی است. برای تدوین استراتژی توسعه و تشریح قوت ها، فرصت ها، آرمان ها و نتایج قابل اندازه گیری از تکنیک تحلیلی SOAR و ماتریس ANSOFFاستفاده شده است. جامعه آماری شامل مسئولان مرتبط، صاحب نظران، صاحبان صنایع، فعالان صنعتی و مسئولان ادارات مرتبط با بخش صنعت که حدود 215 نفر می شود، انتخاب شدند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 130 محاسبه گردید. از روش خوشه ای جهت نمونه گیری استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ترکیب دو روش SOAR و ماتریس ANSOFF نهایتاً منجر به اتخاذ راهبردهایی منطقی و واقع بینانه تر در استان یزد خواهد شد.
بررسی و تعیین روند تغییرات پارامترهای کمّی و کیفی چشمه های آب گرم معدنی شهر توریستی سرعین با استفاده از آزمون ناپارامتری مان– کندال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چشمه های آب معدنی شهر سرعین نقش بسیار مهمی در تأمین منابع آب و همچنین رونق اقتصادی و جذب گردشگری منطقه دارد. از اینرو مطالعه روند تغییرات کمّی و کیفی آب بسیار حائز اهمیت است. در این مطالعه با استفاده از آزمون ناپارامتری مان کندال نسبت به بررسی و تعیین روند پارامترهای کمّی و کیفی چشمه های 9گانه ی آبگرم معدنی شهر سرعین واقع در شمال غرب ایران در دوره ی آماری 1389-1360 در 3 سطح معنی داری 1%، 5% و 10% اقدام گردیده است. متغیّرهای مورد بررسی شامل دبی و دما با داده های ماهانه 25 ساله و متغیّرهای اسیدیته، میزان سیلیس، هدایت الکتریکی و سختی کل با داده های سالانه 30 ساله می باشد. بدین منظور ابتدا خودهمبستگی معنی دار مرتبه ی اول از سری داده ها حذف و سپس برای هر سری زمانی شیب خط روند با روش تخمین گر Sen محاسبه شد. در نهایت مطابقت کلی نسبتاً قابل قبولی با فرض اولیه تحقیق مبنی بر کاهش آبدهی و افزایش دما به دلیل گرمایش زمین در نتایج مشاهده گردید. اکثرچشمه ها دارای آبدهی با روند منفی معنی داربودند و به عبارتی روند آبدهی چشمه ها کاهشی بوده است. در مورد دمای چشمه ها نیز3 چشمه افزایش دما و 2 چشمه کاهش دما داشته و سایر چشمه ها فاقد روند دمایی می باشند. اسیدیته و میزان سیلیس اکثر چشمه ها در 30 سال دوره ی سالانه افزایش یافته و هدایت الکتریکی و سختی کل اکثر چشمه ها کاهش یافته است.