فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۴٬۷۶۹ مورد.
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
86 - 69
حوزههای تخصصی:
امروزه مدل های هیبریدی هوش مصنوعی به عنوان یک روش مناسب برای شبیه سازی پدیده های هیدرولوژیکی از جمله برآورد کمی جریان رودخانه ها مطرح است. بدین منظور جهت برآورد میزان آبدهی رودخانه ها رویکردهای متنوعی در هیدرولوژی وجود دارد که مدل های هوش مصنوعی از مهم ترین آن ها می باشد. بنابراین در این پژوهش عملکرد مدل های رگرسیون بردار پشتیبان_ موجک، رگرسیون بردار پشتیبان_گرگ خاکستری و رگرسیون بردار پشتیبان_خفاش جهت شبیه سازی دبی رودخانه کشکان واقع در استان لرستان طی دوره ی آماری 1399-1389 در مقیاس زمانی روزانه ی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. معیارهای ضریب همبستگی، ریشه ی میانگین مربعات خطا و میانگین قدر مطلق خطا و بایاس برای ارزیابی و عملکرد مدل ها انتخاب شد. نتایج نشان داد الگوهای ترکیبی نتایج قابل قبولی در شبیه سازی دبی رودخانه دارند. مقایسه ی مدل ها نیز نشان داد مدل رگرسیون بردار پشتیبان-موجک در مرحله ی صحت سنجی مقادیر 960/0R2=، 045/0RMSE=، 024/0MAE =، 968/0NS= و001/0BIAS= در پیش بینی جریان روزانه ی رودخانه از خود نشان داده است. در مجموع نتایج نشان داد استفاده از مدل هیبریدی رگرسیون بردار پشتیبان-موجک می تواند در زمینه ی پیش بینی دبی روزانه مفید باشد.
تعیین آستانه های اقلیمی و توپوگرافیکی برای شروع فرسایش خندقی در شیب های نواحی نیمه خشک (مطالعه موردی: حوضه اوجان چای، دامنه های شرقی کوهستان سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
431 - 445
حوزههای تخصصی:
انرژی حاصل از شیب و فشار برشی آب و عدم حفاظت کامل دامنه ها توسط پوشش گیاهی سبب شده است دامنه ها به شدت آشفته شوند و رسوبات زیادی را در اختیار آب های جاری قرار دهند. دامنه ها در حوضه اوجان چای واقع در موقعیت جغرافیایی ' 54 ° 37° تا' 44° 37 عرض شمالی و' 50 ° 46 تا '31 '46 طول شرقی تحت فرسایش خطی شدید قرارگرفته است. در این مطالعه با استفاده از رابطه HTK آستانه اقلیمی پهنه ها تعیین شده و با استفاده از رابطه . نتایج نشان می دهد سطح دامنه های محدوده مورد مطالعه در بعضی از ماه های سال برای شروع فرسایش خندقی بسیار مساعد است. نقشه و نمودارهای ترسیمی نشان می دهد بیشتر بخش های حوضه اوجان برای فرسایش خندقی بسیار مستعد است. شیب و مساحت حوضه های جمع آوری آب زمینه مناسبی برای تشکیل شیارها و خندق ها فراهم می سازد. بررسی میدانی نیز حاکی از این است که دیواره خندق های محدوده مورد مطالعه بسیار ناپایدار است و با ورود روان اب ها از بخش های بالایی مواد دیواره ای به داخل خندق ها فرومی ریزند.
تاثیر ممیزی املاک برعمران شهر زابل
حوزههای تخصصی:
استقرار و بهنگام سازی پایگاه داده املاک یک موجودیت زیرساختی و ماندگار برای درآمدزایی شهرداری ها بوده و در امر پایش توسعه شهرها یک ابزار کلیدی محسوب میشود. دسترسی به اطلاعات دقیق و بهنگام وضعیت املاک یکی از مهم ترین پیش نیازهای تصمیم سازان و تصمیم گیران عرصه برنامه ریزی شهری است. با پیشرفت فناوری اطلاعات در دهه های اخیر سازوکار سنتی نگهداری اطلاعات املاک نیز جای خود را به سامانه های رایانهای اطلاعات مکانی داده اند و صدور هرچه عادلانه تر و دقیق تر عوارض نوسازی املاک جز با پیاده سازی یک سامانه مبتنی بر پایگاه داده امکان پذیر نیست.در این پژوهش روند و نتایج ممیزی بالغ بر 3300ملک در شهر زابل در سال 1400مورد بررسی قرار گرفته است. در مرحله میدانی مساحی و تکمیل فرمهای ممیزی انجام و سپس نرم افزاری با قابلیت های ورود داده،نمایش داده، تعریف فرمول محاسبه عوارض، تهیه گزارش و صدور فیش طراحی گردید. به موازات آن نرم افزار GISنیز پس از داده آمایی و رفع خطاهای ترسیمی نقشه ها پیاد هسازی شد. تحلیل آماری این پایگاه داده پیرامون شاخص های تعداد ملک، مساحت و مجموع بدهیها در هر محله حاکی از آن است که وجود یک همبستگی خطی با ضریب 0/9میان این شاخص ها برقرار است. تهیه نقشه توزیع بدهی در شهر زابل از دیگر نتایج انجام این طرح بود. به موجب این طرح بالغ بر 4990میلیون ریال فیش عوارض نوسازی برای املاک صادر گردید که در قیاس با بودجه آن شهرداری در سال1400مبین آن است که این درآمد می تواند به عنوان یک منبع درآمد مستمر سهم قابل ملاحظه ای از کسری بودجه شهرداری ها را تأمین نماید.
بررسی عناصر معماری در آتشکده و مسجد در ایران باستان و دوران اسلامی
حوزههای تخصصی:
با پایان گرفتن حکومت ساسانی، دوره اسلامی در ایران شروع شد، مسلمانان برای اعمال عبادی، نیاز به مسجد داشتند. از این رو آتشکده هایی را به مسجد تبدیل کردند و تعدادی را ویران کردند و جای آنها مساجد ساختند. در دوره های تاریخی متفاوت، عناصر مختلفی به آنها با سبک ها متفاوتی اضافه شد. در این پژوهش سوالاتی چون ویژگی های عناصرِکالبدی و فضایی آتشکده و چگونگی تغییرات آنها و تبدیل شدن به مسجد، به صورت واضح بیان شده است و پژوهشگر علت تغییرات بنا ها را متوجه شد. این پژوهش: به روش تحلیلی توصیفی و با نگرش تاریخی به انجام رسیده است که از طریق جمع آوری اطلاعات، گرد آوری شده است و نتیجه بررسی ها در رابطه با بناهای مساجد و آتشکده ها در دوره های اسلامی، به دین شرح است: مساجد از 4ساختار تشکیل شده اند، ساختار اول شبستان+صحنِ مسجد. ساختاردوم: چهارطاقی+شبستان+صحن. ساختارسوم فقط از یک شبستان و ساختارچهارم، فقط چهارطاقی است .
بررسی روند برخی پارامترهای اقلیمی در سه استان ساحلی جنوب ایران و شناسایی مناطق دارای بیشترین تأثیرپذیری از تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم و گرمایش جهانی به عنوان مهم ترین معضل زیست محیطی در حال وقوع است. بررسی روند متغیرهای هواشناسی با هدف آشکارسازی تغییر اقلیم در هر منطقه ضروری است. در این پژوهش، روند متغیرهای مربوط به دما (کمینه، کمینه مطلق، بیشینه، بیشینه مطلق و میانگین) و بارش (بارش کل، فراوانی روزهای همراه با بارش و بیشینه بارش روزانه) در مقیاس زمانی سالانه مورد بررسی قرار گرفت. بررسی روند با استفاده از آزمون های ناپارامتری من-کندال و شیب سن در 15 ایستگاه همدید استان های هرمزگان، بوشهر و سیستان و بلوچستان که در بازه زمانی 2019-1987 دارای آمار کامل بودند، انجام شد. سپس نقشه های پهنه بندی روند تغییرات متغیرهای اقلیمی در نرم افزار Arc GIS تهیه شد. نتایج نشان داد 3 متغیر دمایی شامل: کمینه، بیشینه و میانگین دما در بیش تر مساحت منطقه، روند افزایشی معنی دار داشته اند. فراوانی وقوع روند افزایشی معنی دار مربوط به متغیرهای دما برای هر ایستگاه نشان داد که ایستگاه های بندرعباس، جزیره کیش، زاهدان، زابل و ایرانشهر از 5 روند دمایی مورد بررسی، در 4 مورد روند افزایشی معنی دار داشته اند. بارش کل در منطقه بدون روند معنی دار، بیشینه بارش 24 ساعته تنها در ایستگاه بوشهر-ساحلی روند افزایشی معنی دار و فراوانی روزهای همراه با بارش در بوشهر-ساحلی روند کاهشی معنی دار داشته است. نتایج حاصل از آزمون شیب سن نشان داد که در طول 33 سال بیش ترین میزان تغییر متغیرهای دمایی، مربوط به کمینه مطلق، به میزان 59/3 درجه سانتی گراد و در جزیره کیش بوده است. بیشینه بارش در بوشهر-ساحلی 5/16 میلی متر افزایش و فراوانی روزهای همراه با بارش 11 روز کاهش داشته است.
پیش نگری دمای ایران در آینده نزدیک (2040-2021) بر اساس رویکرد همادی چند مدلی CMIP6(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش نگری دمای ایران بر اساس رویکرد همادی چندمدلی (MME) با کاربست مدل های CMIP6 است. برون داد پنج مدل برای دوره تاریخی (1995-2014) و آینده نزدیک (2012-2040) تحت دو سناریوی بدبینانه (SSP3-7.0) و خیلی بدبینانه (SSP5-8.5) به کار گرفته شد. برای درستی سنجی مدل ها از سنجه های آماری MBE و NRMSE و داده های دمای روزانه 120 ایستگاه همدید استفاده شد. از روش های تغییر عامل دلتا (DCF) و میانگین وزنی مستقل (IWM) به ترتیب برای تصحیح اریبی و ایجاد یک مدل همادی استفاده شد. برای آشکارسازی تنش های گرمایی از شاخص طول مدت گرما (WSDI) استفاده شد. نتایج نشان داد که تصحیح اریبی و همادی کردن مدل ها با روش IWM پیش نگری دمای سالانه را به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک نسبت به مناطق مرطوب شمالی بهبود می بخشد. نتایج کلی نشان داد که بر اساس سناریوهای SSP3-7.0 و SS5-8.5، میانگین دمای سالانه کشور به ترتیب 13/1 و 26/1 درجه سلسیوس افزایش خواهد یافت. کمینه بی هنجاری در جنوب شرق و بیشینه آن در مناطق شمال غربی و مرکزی ایران اتفاق می افتد. شاخص طول مدت گرما نیز بی هنجاری مثبت را برای آینده نشان می دهد. بر اساس سناریوی SSP5-8.5، بیشینه این شاخص در سواحل جنوبی ایران بی هنجاری مثبت 5/74 روز را نشان می دهد.
اولویت بندی فرسایش خطی با استفاده از شاخص های مورفومتری و ژئومورفولوژیکی مطالعه موردی: حوضه ی آبریز قشلاق-سنندج غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۸
191 - 214
حوزههای تخصصی:
مسئله فرسایش خاک و تخریب زمین یکی از مهم ترین مسائل در علوم طبیعی است که ارزیابی پیامدهای زیست محیطی و اقتصادی آن به داده های کمی نیاز دارد. حوضه رودخانه قشلاق در استان کردستان برای مطالعه چنین مخاطره ای انتخاب شد زیرا این حوضه در یک اقلیم نیمه خشک قرارگرفته و لیتولوژی آن اغلب شیل (سازند سنندج) است. جهت تحقیق در این زمینه شاخه های از رودخانه که آبراهه های آن ها دارای رتبه سه و بیشتر، بر اساس روش استرالر بودند و مستقیماً وارد شاخه اصلی می شدند به عنوان زیر حوضه برای محاسبه شاخص ها ترسیم گردید. 47 زیر حوضه، محدوده حوضه قشلاق را پوشش داد. تعداد 16شاخص ژئومورفولوژیکی برای تعیین وضعیت فرسایش حوضه محاسبه و به عنوان لایه ورودی در نظر گرفته شد. سپس، نتایج این شاخص ها توسط چهار مدل تصمیم چند معیاره TOPSIS ، VIKOR ، SAW و CF ادغام گردید. در هر چهار مورد، زیر حوضه های شمالی به عنوان مناطقی با حساسیت کم و بسیار کم در برابر فرسایش طبقه بندی شدند. این حوضه ها اغلب دارای سنگ های آتش فشانی هستند. در یک دید کلی ، طبق هر چهار مدل بکار رفته ، زیر حوضه های که لیتولوژی غالب آن ها شیلی است، در طبقات فرسایشی متوسط تا بسیار زیاد قرار گرفتند. بر این اساس چنین استنباط شد که لیتولوژی تأثیر زیادی بر روی میزان فرسایش در حوضه آبریز قشلاق دارد. همچنین روش VIKOR، به دلیل ضریب تنوع بیشتر، از دقت بیشتری نسبت به بقیه روش ها برخوردار است.
بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش در حوضه آبریز آبگلال ( استان خوزستان) با استفاده از مدل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش مناطق مستعد خطر زمین لغزش در حوضه آبریز آبگلال با استفاده از مدل منطق فازی مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از مطالعات میدانی، نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی و با مرور مطالعات صورت گرفته در این زمینه و همچنین بررسی شرایط موجود در منطقه هشت عامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، کاربری اراضی و بارش به عنوان عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفت و بعد از مرحله فازی سازی، نقشه های پهنه بندی زمین لغزش با استفاده از عملگر گامای فازی با مقادیر 0/7، 0/8، 0/9 تهیه شد. نتایج حاصل از جمع کیفی نشان داد که عملگر گامای 0/9 فازی در مقایسه با دیگر عملگرها ی فازی مناسبتر است. در نهایت نقشه بدست آمده با 5 کلاس بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و بسیارکم طبقه بندی شد. نتایج تحقیق نشان داد که 0/016 از مساحت منطقه در پهنه با خطر بسیار زیاد و 94 درصد از مساحت منطقه در پهنه با خطر بسیار کم قرار گرفته است. نتایج به دست آمده بیانگر این است که منطقه مورد مطالعه به دلیل وجود شبکه رودخانه، بارش، کاربری مرتعی، محدوده شهری و لیتولوژی ضعیف داری پتانسیل بالایی در جهت وقوع لغزش هستند. همچنین بخش های عمده ای از مناطق جنوب منطقه نیز پتانسیل بالایی جهت حرکات لغزشی دارند.
مدل سازی مکانی پارامترهای کیفی آب بر اساس سازندهای زمین شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
137 - 117
حوزههای تخصصی:
کشور ایران با متوسط بارندگی سالیانه کمتر از240 میلی متر، جزء مناطق خشک و نیمه خشک جهان است. بدین منظور در این تحقیق با انتخاب حوضه ایزدخواست به عنوان نمونه ای از حوضه های داخلی زاگرس برای بررسی رابطه بین سازندهای زمین شناسی و پارامترهای کیفی آب و مدل سازی مکانی از مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) استفاده شده است که در این مدل از پارامترهای مختلف کیفیت آب (EC، TDS، SAR، CL، Na، K، SO4) به عنوان متغیرهای وابسته و سازندهای زمین شناسی به عنوان متغیر مستقل استفاده شده است. ارزیابی میزان کارایی مدل در حوضه آبریز بر اساس ضریب تعیین (R2) انجام شد که نتایج نشان داد این مدل با قدرت تغییر پذیری مکانی بالا و ضریب تعیین بالاتر از 80/0 تأثیر سازندهای مختلف بر منابع آبی را در نقاط مختلف و مناطق بحرانی با بیش ترین آثار منفی به خوبی مشخص کرده است . در اغلب پارامترهای کیفی مانند سدیم، پتاسیم، کلر و هدایت الکتریکی بیشترین میزان همبستگی مربوط به غرب حوضه می باشد که رسوبات تبخیری موجود در حوضه از جمله گنبد نمکی در این قسمت از مهم ترین سازندهای تغییر کیفیت آب می باشند. همچنین وجود رابطه معنی دار پارامترهای کیفی آب با سطح اساس حوضه یا دریاچه های فصلی، نشان دهنده شسته شدن و حمل این رسوبات به این نقاط توسط آب های جاری می باشد که این سازندها به دلیل سست بودن، خود را به صورت بدلندها و تپه ماهورها در منطقه نشان داده اند.
کاربست روش کیفی Quality برای تحلیل های کیفی سیلاب در آبیاری سیلابی: مطالعه موردی سیلاب های شمال دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
21 - 1
حوزههای تخصصی:
بحران کمبود آب و شوری خاک مشکلات کلیدی هستند که توسعه ی پایدار کشاورزی در مناطق خشک را محدود می کند. ترویج و توسعه استفاده از سیلاب راهکاری مناسب در تأمین آب کشاورزی، مناطق خشک و نیمه خشک است. بررسی آمار و اطلاعات مربوط به شرایط اقلیمی شمال دریاچه ی ارومیه نشان می دهد اقلیم منطقه از نوع نیمه خشک سرد بوده، بارش های شدید، رگبارهای بهاره به همراه دوره های خشک چند ماهه در تابستان حکمفرما است. برآورد نیاز آبی منطقه در فصل کشت و برداشت، اهمیت آبیاری سیلابی و تناسب حجم سیلاب ها را نشان می دهد. از 6300 میلیون مترمکعب بارش منطقه، 5/4 میلیون مترمکعب جریان سیلابی بوده، که 5/2 میلیون مترمکعب آن مربوط به رودخانه های امستجان و انگشتجان است. هدف این پژوهش تحلیل کیفی سیلاب ها، کنترل و استفاده از سیلاب در تأمین آب کشاورزی در دشت های کشاورزی شمال دریاچه ی ارومیه است. جهت اجرای پروژه، نمونه بردارهای سیلاب، همراه اشل های اندازه گیری عمق نصب گردید؛ از سیلاب ها نمونه برداری شده، آزمایشات هیدروشیمیایی انجام شد، به منظور تحلیل داده های کیفی از دیاگرام های هیدروشیمیایی ویلکوکس، استیف و پایپر استفاده شد. نتایج نشان می دهد بیش ترین مقدار هدایت الکتریکی مربوط به نمونه های رودخانه ی انگشتجان، با 487 و470 میکروموهوس برسانتی متر است. تیپ اغلب نمونه های سیلابی بی کربنات و رخساره سدیک-کلسیک است. همچنین سیلاب ها از سختی موقت و یا کربناته برخوردار بوده، به علت دارا بودن مقدار بالای آنیون کربناته در طبقه ی آب های سخت هستند. براساس طبقه بندی ویلکوکس کیفیت آب کشاورزی همه ی نمونه ها در محدوده ی C2S1 قراردارند. آبیاری با این آب برای کلیه ی خاک ها بدون اشکال بوده، خطری ایجاد نمی کند. بنابراین از نظر کشاورزی در محدوده ی آب های خوب هستند.
تحلیل مورفوژنتیکی سکانسهای پادگانه ای دره هراز (محدوده آب اسک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طی کواترنری، نیروهای تکتونیکی با دخالت تغییرات اقلیمی منجربه ایجاد لندفرم ها و یا تغییرشکل در فرم های قدیمی دره هراز شده اند. پادگانه ها، لندفرم های به جامانده از دوره کواترنری هستند که مطالعه آنها تغییرات محیط را طی این دوران مشخص می کند. در پژوهش حاضر، فرآیندهای دخیل در تشکیل پادگانه های دره هراز و نقش رسوبات آذرآواری دماوند در تغییر رفتارآبی رودخانه هراز و تشکیل دریاچه سدی در محل آب اسک مورد بررسی قرارگرفته است. برای دستیابی به این هدف روش تحلیلی و بازسازی زمانی تغییرات به کار گرفته شده است. تکنیک کار، مقایسه مورفومتری پادگانه های دریاچه ای و سدهای یخچالی- پیروکلاستی به چهار روش بازه بندی منطقه مورد مطالعه، مقایسه ارتفاع و ضخامت رسوبات آبرفتی، تعیین حدود گسترش رسوبات دریاچه ای و بازیابی حدارتفاعی موانع محصورکننده دره هراز استوار است. نتایج به دست آمده نشان داد که سطوح ارتفاعی پادگانه ها هم دارای اختلاف ارتفاع بوده و هم توالی نامنظم دارند. بالاترین سطح پادگانه در کوه نل 630 متر از بستر دره هراز ارتفاع داردکه نشان می دهد علاوه بر تغییر سطح اساس، فرآیندهای یخچالی از عوامل مرتفع شدن سطوح پادگانه درمنطقه بوده است. بررسی ها نشان داد طی دو دوره براثر بسته شدن دره توسط فعالیت یخچال و آتشفشان همگام باهم، در محل آب اسک دریاچه ای ایجاد شده است. این سد گدازه ای به تدریج طی هولوسن شکسته شده و در حال حاضر پادگانه های نهشته گذاری دریاچه قدیمی در دوسوی دره هراز قابل مشاهده هستند. با توجه به شواهد به جا مانده از این رسوبات در دره هراز درنهایت مدل رقومی جریان یخچالی- لاهاری بازسازی شد.
ارزیابی اثر تغییر اقلیم بر بارش و دما با استفاده از مدل های AR4 (مطالعه موردی: حوضه آبخیز قره سو، کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع صنایع و کارخانه ها از یک طرف و جنگل زدایی و تخریب محیط زیست از طرف دیگر باعث افزایش روزافزون گازهای گلخانه ای در سطح زمین در دهه های اخیر شده است. افزایش گازهای گلخانه ای منجر به افزایش دمای اتمسفر در سطح جهانی می گردد که به گرمایش جهانی مرسوم می باشد. این اثرات منحصر به افزایش دمای اتمسفر نبوده و سایر متغیر های اقلیمی را نیز تحت تأثیر قرار می دهد که به آن پدیده تغییر اقلیم گفته می شود. این مطالعه به منظور بررسی اثرات تغییر اقلیم بر حوضه «قره سو» در دوره های 30 ساله (2044-2015) و (2075-2045) انجام پذیرفته است. 10 مدل GCM از مجموعه مدل های AR4 جهت بررسی تغییرات اقلیم در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت.6 ایستگاه هواشناسی برای بررسی تغییرات دما و 9 ایستگاه نیز برای بررسی تغییرات بارندگی انتخاب شدند. بر اساس دقت مدل هایGCM در پیش بینی پارامترهای دما و بارش، این مدلها وزن دهی شده و بر اساس وزن آنها، الگوی متوسط برای تمام این مدل ها تعریف شد و تحت سناریوهای انتشار A2 وB1، داده های روزانه دما و بارندگی با استفاده از مدل LARS-WG تولید شدند. سپس با استفاده از روش IDW داده های هواشناسی به صورت منطقه ای تبدیل شدند. نتایج وزن دهی مدل های GCM نشان داد که در بین ده مدل به طور میانگین، مدل IPCLCM4.0 بیشترین دقت را در برآورد دما و مدل GISS-ER بیشترین دقت را در برآورد بارش در کل حوضه قره سو از خود نشان دادند. همچنین نتایج مربوط به بخش تغییرات پارامترهای اقلیمی دما و بارش نشان داد که فصل تابستان و بهار به ترتیب بیشترین مقدار افزایش دما را در دو دوره ی آینده نزدیک (2044-2015) و آینده دور (2074-2045) برای هر دو سناریو A2 و B2 خواهند داشت و فصل زمستان بیشترین مقدار کاهش بارندگی را دارد.
شناسایی مشکلات توسعه گردشگری در مناطق روستایی شهرستان بویراحمد
حوزههای تخصصی:
اولین قدم جهت رسیدن به توسعه ی پایدار روستایی، شناسایی توانمندی های ، موانع و چالشهای آن است.یکی از پتانسیل های موجود درسطوح محلی در مناطق روستایی کشور، ظرفیت های توسعه فعالیت های گردشگری است که از اهمیت خاصی برخوردار است. امروزه یکی از راههای نجات روستاها از فقر، مهاجرت، مشکلات اجتماعی و اقتصادی توسعه گردشگری در مناطق مستعد گردشگری روستایی می باشد. در حال حاضر، صنعت گردشگری یکی از منابع مهم تولید، درآمد، اشتغال و ایجاد زیر ساخت ها برای نیل به توسعه پایدار بشمار می آید. گردشگری روستایی گرایشی نوین در صنعت گردشگری است. مقاله حاضر با هدف شناسایی پتانسیل ها و محدودیت های توسعه گردشگری روستایی وراهبردها و راهکارهایی جهت توسعه گردشگری در مناطق روستایی مشکلات توسعه گردشگری در مناطق روستایی شهرستان بویراحمد ارائه شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی و مطالعات کتابخانه ای است. جامعه آماری را روستاهای دارای پتانسیل گردشگری این شهرستان تشکیل می دهند. نتایج و یافته ها تحقیق نشان می دهد که توان جذب گردشگر مناطق روستاییان شهرستان بسیار بالاست و نیازمند ارایه سیاست های مناسب از سوی سازمان های مجری در جهت رفع محدودیت ها و استفاده از پتانسیل ها و توانمندی های موجود می باشد.
تحلیل زمانی- مکانی شاخص کیفیت هوای شهر تهران در دوره ده ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
447 - 463
حوزههای تخصصی:
آلودگی هوا، با توجه به پیامدهای زیان بار آن، به یکی از ملموس ترین معضلات زیست محیطی تهران تبدیل شده است و بررسی و مطالعه بر روی آلودگی هوای تهران به عنوان مسئله بسیار مهم در پژوهش های مختلف مدنظر قرار گرفته است. اندازه گیری آلودگی هوا با استفاده از شاخص کیفیت هوا و توسط ایستگاه های سنجش کیفیت هوا انجام می گیرد. هدف از این پژوهش بررسی تغییرات زمانی- مکانی آلودگی هوا در دو ماه آذر و دی در طی ده سال (1389-1398) با استفاده از میانگین داده های شاخص کیفیت هوا در سطح شهر تهران است. بدین منظور، داده های کیفیت هوا از 21 ایستگاه کنترل کیفیت هوای شهر تهران استخراج و میانگین داده های کیفیت هوا در دو ماه موردنظر محاسبه شد و نقشه های درون یابی به روش IDW در محیط نرم افزار ArcGIS ترسیم شد. سپس، درصد وسعت پهنه های آلودگی هوا در سطح شهر تهران محاسبه شد و نقشه ها روی هم انداخته شد و تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد در ماه های آذر و دی، طی سال های 1389 تا 1398، بیشترین وسعت شهر تهران به ترتیب در پهنه های نسبتاً سالم (54 درصد)، ناسالم برای گروه های حساس (23 درصد)، سالم (20 درصد) و پاک (5 / 1 درصد)، و ناسالم (5 / 0 درصد) قرار دارد. به عبارتی، کمتر از 2 درصد وسعت شهر تهران در پهنه پاک قرار گرفته است و حتی در برخی از سال ها در شهر تهران هوای پاک در این دو ماه وجود نداشته است. از نظر زمانی، سال 1389، با دارابودن بیش از 70درصد پهنه ناسالم برای گروه های حساس، جزو آلوده ترین و سال 1393 جز پاک ترین سال های مورد بررسی محسوب می شود. همچنین، ایستگاه صنعتی شریف و شاداباد بدون داشتن پهنه پاک و با داشتن AQI 75 به بالا جزو آلوده ترین ایستگاه ها در همه سال ها بوده اند. بنابراین، مسئله آلودگی هوای شهر تهران، علاوه بر بُعد مکانی (قرارگرفتن وسعت وسیعی از شهر در پهنه ناسالم)، مسئله ای زمانی (آلودگی زیاد در دوره زمانی طولانی مدت) نیز هست. در پایان دلایل مؤثر بر توزیع زمانی- مکانی اعم از طبیعی و انسانی (حمل و نقل و صنعت) بررسی و در مقیاس های ایستگاهی یا کلی تحلیل شده است.
تفکیک نقش عوامل درونی و بیرونی در وردایی دهه ای بارش سالانه ایران زمین طی چهار دهه اخیر (1394-1355)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی سده گذشته، اقلیم به گونه های مختلفی تغییر یافته است. این روند تغییرات احتمالاً برای آینده ادامه خواهد داشت. یکی از جلوه های تغییر اقلیم در وردایی رفتار دهه ای بارش قابل ردیابی است. به منظور ردیابی وردایی بارش ایران طی چهار دهه اخیر (1355-1394) و تفکیک تغییرپذیری متأثر از مختصات (موقعیت) جغرافیایی (طول جغرافیایی و عرض جغرافیایی) و توپوگرافی (ارتفاع، جهت، و میزان شیب دامنه ها)، به عنوان عوامل درونی مؤثر بر بارش، از الگوی رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شد. بدین ترتیب، بارش متأثر از مختصات جغرافیایی- عوامل توپوگرافیک برای هر دهه از میانگین بارش دهه ای تفکیک شد و الگوی مکانی بارش حاصل از عوامل بیرونی اقلیم بارشی به دست آمد. بنابراین، تغییرات دهه به دهه بارش در ارتباط با عوامل بیرونی مورد مداقه قرار گرفت. نتایج نشان داد طی چهار دهه اخیر تأثیر عوامل بیرونی مؤثر بر بارندگی ایران موجب کاهش پهنه های بارشی شده اند؛ به طوری که از اولین دهه مورد بررسی (1355-1364) به سمت دهه انتهایی (1385-1394) سهم عوامل بیرونی در وردایی بارش افزون تر شده است. بعد از دهه دوم تأثیر عوامل بیرونی حتی نسبت به میانگین کل افزایش داشته است؛ به طوری که در دهه اول 4/54 درصد و در دهه آخر نزدیک به 60 درصد از گستره کشور با وردایی بارش حاصل از عوامل بیرونی مواجه بوده است.
ژئومورفولوژیست ها و کم توجهی به فلسفه علم درژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئومورفولوژیست ها، خواسته یا ناخواسته، عملاً با مسائل فلسفی و روش شناسی سروکار دارند؛ اما ممکن است همیشه، به شکلی صریح و روشن، به آن ها نپردازند. اگرچه شماری از نویسندگان در مقالات و کتاب ها به مسائل فلسفی و روش شناسی پرداخته اند، تا زمانی که به صورت فراگیر در ژئومورفولوژی مطرح نشود، اهمیت و همچنین مشکلات آن مشخص نخواهد نشد. همان طورکه ژئومورفولوژی در ابتدا بر اساس کارهای میدانی که مبنای فلسفه طبیعی بود شکل گرفت و یک بار دیگر ژئومورفولوژیست ها باید به دیدگاه های فلسفی، اهمیت بیشتری بدهند.، بار دیگر باید به دیدگاه های فلسفی اهمیت بیشتری دهد. فقط با نگاه عمیق تر به نگرش ها و دیدگاه ها درباره طبیعت، چشم اندازها، و لندفرم هاست که روش شناسی و فلسفه علم ژئومورفولوژی توسعه می یابد. بدون آگاهی از هستی و معرفت شناسی ژئومورفولوژی، این علم بی معنی خواهد بود. اگرچه از دیدگاه های فلسفی مانند تجربه گرایی در تجزیه و تحلیل لندفرم ها استفاده شده است، به کثرت گرایی در ژئومورفولوژی باید توجه بیشتری شود. در این مقاله، با استفاده از منابع معتبر متعدد، اهمیت توجه به فلسفه علم ژئومورفولوژی به روش تحلیلی نقد و بررسی شده است. چون یکی از چالش های آینده علم ژئومورفولوژی پرداختن بیشتر به استدلال های فلسفی و اندیشمندانه است، ارتباط متقابل بین فلاسفه علم و ژئومورفولوژیست ها می تواند آغاز این راه باشد.
پتانسیل یابی منابع آب زیرزمینی با استفاده از رویکرد تلفیقی AHP و Fuzzy Topsis (مطالعه موردی: دشت سیلاخور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
59 - 41
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه گذشته، در نتیجه افزایش جمعیت، صنعتی شدن، شهرنشینی و ... تقاضا برای آب افزایش یافته که عمده ی این نیاز با بهره برداری از منابع آب زیرزمینی تأمین گردیده است. از این رو، بایستی عدم قطعیت موجود در تقاضا و تأمین آب را با مدیریت صحیح آب های زیرزمینی، با تعیین مناطق دارای پتانسیل آب زیرزمینی به حداقل رساند. در این پژوهش تلاش شده تا با استفاده از روش ترکیبی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس فازی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقاط دارای پتانسیل منابع آب زیرزمینی در دشت سیلاخور را تعیین نمود. در این راستا، یازده لایه ی موضوعی شامل لایه های لیتولوژی، بارش، پوشش گیاهی، تراکم و فاصله از گسل، ارتفاع، شیب، دما، کاربری اراضی، تراکم و فاصله از آبراهه براساس پردازش تصاویر ماهواره ای و داده های آماری تهیه و در ایجاد نقشه ی پتانسیل یابی منابع آب زیرزمینی به کار گرفته شد. نقشه ی پتانسیل منابع آب زیرزمینی در پنج طبقه شامل پتانسیل زیاد، خوب، متوسط، کم و خیلی کم پهنه بندی گردید. بر این اساس نقاط دارای پتانسیل زیاد تا متوسط بیشتر در مرکز و جنوب غربی دشت قرار گرفته و منطبق بر نواحی آبرفت های کواترنری و سازندهای سخت کربناته می باشد. اعتبار سنجی توسط تعداد چاه های بهره برداری موجود در منطقه انجام شد که نتایج بدست آمده بیانگر آن است که، استفاده از رویکرد تلفیقی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس فازی در پتانسیل یابی با موقعیت چاه ها همخوانی خوبی دارد، به طوری که حدود 87 % از چاه های بهره برداری در مناطقی با پتانسیل آب زیرزمینی متوسط تا زیاد قرار گرفته است.
ارزیابی کمی خطر فرسایش کناری رودخانه تروال ( حوضه بالادست ایستگاه حسن خان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها سیستم هایی پویا هستند که جهت نیل به تعادل بستر، به طور پیوسته در طول زمان تغییر می کنند. تخریب کناره رودخانه ها می تواند سالانه خسارات و مخاطرات زیادی را به همراه داشته باشد. جهت تعدیل خسارات مذکور، عملیات اصلاحی متعددی در رودخانه ها می تواند مدنظر قرار گیرد و لازمه انتخاب روش های درست، شناخت دقیق وضعیت رودخانه و بخصوص وضعیت فرسایش کناری رودخانه است. بر این اساس در این پژوهش، فرسایش کناری رودخانه تروال به عنوان هدف پژوهش مدنظر قرار گرفته است. رودخانه تروال یکی از سرشاخه های اصلی رودخانه سفیدرود است که در شرق استان کردستان قرار دارد. در این پژوهش 67 مقطع عرضی از رودخانه برداشت گردید و میزان فرسایش کناری با استفاده از شاخص های BEHI کامل و BEHI اصلاح شده مورد بررسی قرار گرفت و نقش پارامترهای مورد استفاده در محاسبه شاخص BEHI کامل، بر اساس آزمون تجزیه واریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که بیشتر بخش های رودخانه تروال از نظر فرسایش کناری در کلاس وضعیت فرسایش کناری متوسط تا زیاد قرار می گیرند و مقاطع بحرانی از نظر فرسایش، در بالادست حوضه قرار داشته و با حرکت به سمت پائین دست از مقدار فرسایش کناری کاسته شده و رودخانه حالت متعادل تری به خود می گیرد. احیا و تقویت پوشش گیاهی خصوصاً با گونه های بومی دارای ریشه های عمیق به عنوان راهکاری کلیدی جهت تعدیل فرسایش کناری رودخانه تروال توصیه می گردد.
پهنه بندی خطر شکل گیری فروچاله های گچی در سازند گچساران با استفاده از مدل فازی (مطالعه موردی: دشت جابر بدره ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازندهای دارای لایه گچی زمینه ساز تشکیل اشکال کارستی گچی است. دشت جابر، در شمال غربی استان ایلام، در واحد زاگرس چین خورده واقع شده است. سازند گچساران به سبب شرایطی که در گذشته پشت سر گذاشته عمدتاً در ناودیس ها قرار دارد. وجود پدیده های کارستی گچی به شکل فروچاله در این دشت، می تواند تأثیر بسیار مخربی بر جاده ها و تأسیساتی که در مجاورت این لایه ها قرار دارند بگذارد. در این پژوهش نقشه پهنه بندی تکامل کارست با استفاده از مدل فازی تهیه شده که جهت تهیه این نقشه از ده عامل محیطی شامل شیب، وجه شیب، زمین شناسی، فاصله از خط کنیک، نقاط تمرکز جریان دامنه ای، فاصله از رودخانه، طبقات ارتفاعی، کاربری اراضی، پارامتر اقلیم با استفاده از روش دمارتن، و شاخص پوشش گیاهی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد ۹/۳۶ درصد منطقه موردمطالعه در محدوده ریسک بالا، 49 درصد در محدوده ریسک متوسط، و ۱/۱۴ درصد در محدوده ریسک پایین قرار دارد. بازدیدهای میدانی نشان می دهد مهم ترین عوامل مؤثر در تکامل کارست این منطقه شیب و محل تلاقی خطوط آبراهه ها در دامنه با لایه های گچ خالص ضخیم لایه است و محل تلاقی لایه های گچ در مجاورت خط کنیک یکی از عوامل زمینه ساز و مهم در جهت شکل گیری این فروچاله ها محسوب می شود.
ارزیابی نرخ فرونشست دشت همدان-بهار و ارتباط آن با پارامترهای محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مخاطرات پیش روی دشت های کشور، مخاطره فرونشست است. قرار گیری دشت همدان-بهار در منطقه نیمه خشک سبب شده تا این دشت در معرض مخاطره فرونشست باشد. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به بررسی این مخاطره پرداخته شده است. در این تحقیق به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر از روش های توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. داده های تحقیق شامل تصاویر راداری سنتنیل 1 (73 تصویر راداری در طی بازه زمانی ۱۶/۰۱/۲۰۱۵ تا ۱۴/۰۱/۲۰۲۰)، تصویر ماهواره ای لندست 8 (مربوط به تاریخ 13/06/ 2020 به منظور تهیه نقشه کاربری اراضی منطقه)، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM، نقشه زمین شناسی 1:100000 و همچنین اطلاعات مربوط به چاه های پیزومتری منطقه است. ابزارهای تحقیق نیز شامل GMT، ENVI، ARCGIS و expert choice می باشد. بر اساس نتایج بدست آمده، این دشت در طی دوره زمانی ۵ سال (از تاریخ ۱۶/۰۱/۲۰۱۵ تا ۱۴/۰۱/۲۰۲۰)، با ۲۸۱ میلی متر فرونشست مواجه شده است که بر اساس آن می توان گفت منطقه مورد مطالعه دارای میانگین ۵۶ میلی متر فرونشست سالانه است. همچنین نتایج پتانسیل سنجی مناطق مستعد وقوع فرونشست بیانگر این است که مناطق میانی محدوده مطالعاتی، شامل محدوده های شهری همدان، بهار، لالجین و صالح آباد به دلیل نوع کاربری، نوع لیتولوژی، شیب کم، قرار گرفتن در واحد دشت و مخروطه افکنه و همچنین افت زیاد منابع آب زیرزمینی در این مناطق، پتانسیل بالایی جهت وقوع و تشدید فرونشست در آینده دارد. با توجه به اینکه این مناطق در محاسبه فرونشست منطقه، دارای بالاترین میزان فرونشست بوده اند، بنابراین بین نتایج حاصله از تصاویر راداری و پهنه بندی، انطباق وجود دارد.