در مقاله حاضر، ویژگی های بوطیقای اسطوره ای محور ویلیمیر خلبنیکوف بررسی و به ویژه بر ماهیت حماسی و ملی- تاریخی شعر وی، کاسمیزم و فلسفی بودن تفکر ادبی شاعر تأکید می شود. کاسمیزم به تعدادی از جریانات مذهبی-فلسفی، ادبی- زیبایی شناسیک و همچنین علوم طبیعی اطلاق می شود که اساس ایده خود را بر کائنات به عنوان جهان دارای ساختار منظم قرار می دهند و انسان را شهروند جهان در نظر می گیرند. یکی از مهم ترین ویژگی های ذهنیت ادبی خلبنیکوف، علاقه و تمایل آشکار وی به زمان ملی– تاریخی و مکان ملی روسی است اما به لحاظ معنوی، ملیت در ذهن خلبنیکوف گویی همه کره زمین را در برمی گیرد و کاتولیک و پروتستان، بت پرستی و ارتدکس، بوداییسم و اسلام را شامل می شود. در ضمن، خلبنیکوف فرهنگ لهستانی را بسیار نزدیک و خویشاوند می یابد و به همین دلیل او لهستان را هم در دنیای حماسی خویش وارد می کند: لهستان به یکی از اسطوره هایی بدل می شود که به شاعر اجازه می دهند در سطوح گوناگون ایده ملی روسی «وحدت همگانی» را تبیین کند. ویلیمیر خلبنیکوف به لهستانی ها و ایده آزادی خواهی و استقلال طلبی شان، امکان ابراز و اظهار عقیده می دهد و بدین ترتیب به درک متقابل میان دو ملت و از بین بردن رنجش ها و سوءتفاهماتی که در طول تاریخ میان آن ها انباشته شده، کمک می کند.
رشد و گسترش بی سابقه صنایع هوایی در آغاز سده بیستم در بسیاری از عرصه های زندگی نمود پیدا کرد و فضای زندگی انسان به شدت توسعه یافت؛ سرعت جابه جایی از مکانی به مکان دیگر چندین برابر افزایش پیدا کرد و افق های جدید دانش پیش روی بشر گشوده شد. صنایع هوایی به یکی از مؤثرترین جلوه های پیشرفت فنّاوری بدل شد. موضوع صنایع هوایی و پرواز در میان شاعران فوتوریست که از مدافعان رشد و پیشرفت این صنعت به شمار می آمدند، انعکاس گسترده ای یافت. آن ها گاهی به تجربه شخصی پرواز خویش تکیه می کردند. در این اشعار، موضوع پرواز و هوا با جهان نوین عجین و جوانب جدید و اغلب تراژیکی از روابط متقابل انسان و ماشین نمایانده شده است. مهم ترین چهره در میان شاعران پروازنگار فوتوریست، واسیلی کامنسکی است. او حتی به شکل حرفه ای خلبان شد و در آثار منظوم خویش به طور گسترده به موضوع پرواز پرداخت. در این آثار، وی مجموعه ای غنی از واژگان نو ایجاد کرد که به واسطه ساخت غیرعادی صرفی و معناشناختی و همچنین نظام آوایی خاص خود، قابلیت بیان شدیدترین احساسات را داشتند. ویلیمیر خلبنیکوف با توصیف سوانح هوایی که در آن زمان بسیار اتفاق می افتاد، «راه های آسمانی» انسان را به شدت دراماتیک جلوه می دهد. بلوک نیز در بعضی از اشعار مرتبط با پروازش، با خلبنیکوف هم عقیده است.
"شعر امیلی دیکینسن در فرانسه کاملا شناخته شده است و نیازی به معرفی ندارد. در واقع مخاطبین فرانسوی از دهه پنجاه با آثار او آشنا شده اند. اما در مجموع مترجمین آن دوره شعر دیکینسن فقط به انتقال سخن شاعر بسنده نموده اند. تنها با ترجمه های کلر مالرو از این اشعار بود که خواننده فرانسوی توانست به عمق معنای اصوات و سازماندهی بیت ها در شعردیکینسن پی ببرد. در مقابل، کلر مالرو نیازی به رعایت وزن در ترجمه های خود نمی دید. مترجم دیگری یعنی گرتود لیپ ترجمه ای درخشان به زبان آلمانی، از اشعار دیکینسن عرضه کرده است و توانسته ظرایفی را در ترجمه خود رعایت کند و به خواننده انتقال دهد که در حرکت و سازماندهی ابیات در زبان اصلی بکار رفته است. لیپ توانسته است ترجمه ای به معنای حقیقی هنری از شعر دیکینسن عرضه کند. مقاله حاضر کار این دو مترجم زن را برروی آثار امیلی دیکینسن بررسی کرده است و در آن به ملاحاظاتی پرداخته است که مترجم با آنها در زبان و وزن شعر در فرانسه، آلمانی و انگلیسی مواجه می شود. در ضمن نشان می دهد که چگونه این دو مترجم با این ملاحظات برخورد می کنند، با آنها وفق پیدا می کنند و حتی آنها را تغییر می دهند.