فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۹۶۲ مورد.
نقد: موهبت تخیل (یادداشتی بر رمان «بانوی لیل» اثر محمد بهارلو)
منبع:
رودکی۱۳۸۵ شماره۱۰
حوزه های تخصصی:
تحلیل زیبایی شناختی چند عنصر داستانی در سه رمان رضا امیرخانی (ارمیا، من او، بیوتن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رضا امیرخانی»، نویسنده ای با سبک منحصر به فرد است که داستان هایش را از آثار دیگر داستان نویسان معاصر متمایز می کند. از جمله این ویژگی های خاص می توان به رسم الخط عجیب، یا بازی های زبانی و استفاده مناسب از معانی و شکل های گوناگون کلمات اشاره کرد که به عنوان سبک خاص و منحصر به فرد نویسنده در این مقاله بررسی و تحلیل شده است. در این نوشتار، سه رمان رضا امیرخانی به نام های «ارمیا»، «منِ او» و «بیوتن» از منظر نحوه کاربرد عناصر داستانی بررسی شده است. با توجه به نتایج این جستار می توان استفاده به جا و مناسب از عناصر داستانی، توصیف های زنده و ماهرانه ای از مکان ها، شخصیت ها و احساساتشان را - به طوری که خواننده به خوبی بتواند خود را در صحنه های داستان ها تصور کند - از ویژگی های سبکی این نویسنده برشمرد.
رویارویی عقل و احساس ؛ نقدو تحلیلی بر داستان مرخصی نوشته محمدرضا کاتب
حوزه های تخصصی:
بررسی بوم گرایانة با شبیرو، اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود آن که طبیعت و محیط زیست همواره جزء لاینفک، اجتناب ناپذیر، و تأثیرگذار در زندگی بشر بوده است، گاه در مطالعات ادبی و تحلیل داستان ها فقط مکانِ رویدادِ حوادثِ داستان و یکی از عناصر فرعی و حاشیه ای قلمداد شده و به منزلة یکی از عناصر اصلی داستان، کمتر بدان توجه شده است. این مقاله، با رویکرد نقد بوم گرا، به بررسی نقش طبیعت در داستان با شبیرو، اثر محمود دولت آبادی، و تأثیر رابطة شخصیت های داستان با طبیعت وحش می پردازد. دولت آبادی در با شبیرو، از محیط غیرمتعارف داستان هایش، یعنی بندر و به ویژه دریا، که در اصول نقد بوم گرا جزء طبیعت وحش است، بهره جسته و تا حدی از محیط تکراری زمینی (غیردریایی) روستایی و شهریِ محض فاصله گرفته است. به همین سبب، ُبعد تاریک و روشن طبیعت، که از منظر نقد بوم گرا در محیط زیست طبیعی نمایان تر است، به واسطة حضور قهر و لطافت طبیعت در این داستان، دست مایة اصلی برای تحلیل این اثر مهجورماندة دولت آبادی قرار می گیرد. از منظر ارتباط انسان با طبیعت، که محور اصلی رویکرد بوم گرایانه است، شخصیت های داستانِ با شبیرو در رابطة با دریا، به منزلة طبیعت وحش، و همچنین جبر آب و هوایی، از یک سو، به جایگاه اصلی خود و حقارت انسان در مقابل قدرت طبیعت پی می برند و از سوی دیگر با بهره گیری از لطافت دریا، مظهرِ طبیعت مادر، به تسکین و تهذیب جسم و روح خود می پردازند.
دموکراسی ادبی: مفهوم مرکزی دیباچه «یکی بود یکی نبود» جمالزاده (با نقدی بر تاریخنگاری ادبیات داستانی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه داستان کوتاه «یکی بود یکی نبود» نوشته محمد علی جمالزاده را سرآغاز داستان کوتاه مدرن فارسی دانسته اند. گذشته از داستان ها و طرح های این مجموعه که از نخستین کوشش ها در عرصه داستان کوتاه نویسی فارسی به حساب می آید، «دیباچه» این کتاب در مطالعات ادبی فارسی و در نظریه انتقادی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. جمالزاده، به عنوان پدر داستان کوتاه فارسی، در این دیباچه به دنبال نوعی قانونگذاری ادبی بوده و کوشیده است با نگاهی تطبیقی و آینده نگر مهم ترین مسائل ادبی عصر خود را به بحث بگذارد. یکی از مفاهیم مرکزی مطرح شده در این دیباچه، مفهوم بنیادی «دموکراسی ادبی» است. با بررسی ریزمفهوم ها و استعاره های مطرح شده در این دیباچه، می توان این مفهوم مرکزی را تحلیل و صورت بندی و مولفه های پشتیبان و برسازنده آن را بررسی کرد و نشان داد تا چه اندازه طرح این مفهوم مرکزی برای بررسی تاریخنگاری ادبیات معاصر فارسی ضرور است.
سیاره ای خارج از مدار: نگاهی به پسامدرنیسم در رمان همنوایی شبانه ارکستر چوب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی همنوایی شبانه? ارکستر چوب?ها از دیدگاه پسامدرنیستی، به طرح این موضوع می?پردازد که این رمان در عین برخورداری از ویژگی?های ادبیات داستانی پسامدرنیستی، در پیچ و تاب?های روایی خود جهانی را به تصویر می?کشد که بسیاری از ارکان آن زاییدة خرافات، باورها و تضادهایی است که مختص یک ذهن ایرانی است. این مقاله با استفاده از نظرات منتقدان برجستة مبحث پسامدرنیسم و با بهره?گیری از مفاهیمی چون برجسته سازی وجودشناسی، فراداستان، دور باطل، فروپاشی روایت?های اعظم، قداست?زدایی، پارانویا، بی?خودشدگی، غیاب، عدم قطعیت، بی?نظمی زمانی، و ازهم?گسیختگی نشان می?دهد که این ویژگی?های پسامدرنیستی حاضر در رمان، نه مجموعه?ای از تکنیک?های عاریه?ای، بلکه نتیجة طبیعی روایتی هستند که به آشفتگی ذهن انسان معاصر می?پردازد که خود بازتاب کنندة آشفتگی جهان اطراف اوست.
«ذهن» و جریان آن در داستانهای بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستانی با روان راوی و نویسنده، پژوهش هایی انجام شده است. جریان سیال ذهن Stream of Consciousnessشیوه ای از نگارش داستان است که در آن محتوای ذهن، هر آنچه هست، نگاشته می گردد. در این طرز نگارش، نظم، که پیامد خودآگاهی است، راهی ندارد. کار نویسنده به واژه در آوردن رخدادهای ذهنی است. بیژن نجدی نویسنده ای است که به یاری تصویرسازی واژگانی توانسته است، آشوبهای ذهنی انسان درمانده را به نمایش بگذارد. شخصیتهای داستانی او وازدگانی هستند که هر کدام به گونه ای و دلیلی به «تنهایی» رسیده اند. این تنهایان در ذهن خویش، هنگامه ها دارند که از طریق بازسازی رخدادها در جریان سیال ذهن، می توان آنها را دریافت. به بهانه داستان، بیژن نجدی به حس گمشده خویش دست می یابند و «من»ی دیگر از خود را نشان می دهند. از آن جا که داستان جریان سیال ذهن – هر چه هست در ذهن شخصیت داستان است – پس ما نیاز داریم ریزه های ذهن شخصیت را دریابیم. در نتیجه این گزارش در دو بخش به هم پیوسته سازمان یافته است. در بخش نخست به بررسی راویان داستانهای نجدی و پارانویای آنها، نقش زمان در سیالیت ذهن و تداعیها، پرداخته می گردد و در بخش دوم، نمادهای ادبی/روانشناسی در داستان A+B مورد کنکاش قرار می گیرد. این گزارش می کوشد، جریان سیال ذهن را در داستانهای کوتاه بیژن نجدی بکاود و به این بهانه، روان و درون راوی شخصیت داستان را از ژرفا به رو آورد روش پژوهش، بر گرفته از بررسی کتابخانه ای و فیش برداری است.
رابطة کارکردهای زبانی با تیپ های شخصیتی داستان های سیدمحمدعلی جمال زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان با دین، مذهب، جنسیت، سن، شغل، محیط، شرایط اجتماعی، و تحصیلات گویندگان پیوند دارد و همین موارد از عوامل ایجاد تیپ های شخصیتی در افراد است.
هدف پژوهش حاضر بررسی کارکرد زبان در تیپ های شخصیتی داستان های کوتاه یکی بود یکی نبود، شاهکار، تلخ و شیرین، کهنه و نو، غیر از خدا هیچ کس نبود، آسمان و ریسمان، قصه های کوتاه برای بچه های ریش دار، و قصة ما به سر رسید سید محمدعلی جمال زاده است. در این راستا نخست تیپ های شخصیتی داستان و ویژگی های خَلقی و خُلقی هریک از تیپ ها مشخص شده است، سپس با توجه به هدف اصلی مؤلفْ داستان ها، شرایط اجتماعی، متغیرها و مؤلفه های موجود، و رابطة کارکردهای زبانی با تیپ های مورد نظر بررسی شده است؛ به ویژه زبان، واژه ها، و عبارات متناسب با تیپ ها از لحاظ طبقة اجتماعی، شغل، تحصیلات، دین و مذهب، جنسیت، تابو، محیط، و مناسبات قدرت شرح داده شده است. پژوهش به شیوة توصیفی است و داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا با ابزار کتاب خانه بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد که جمال زاده به عوامل غیر زبانی مؤثر در زبان شخصیت ها با آگاهی و هدف توجه داشته و توانسته است با به کارگیری درست متغیرها به القای بهتر مفاهیم اجتماعی در داستان ها کمک کند.
در کل در یکی بود یکی نبود، با توجه به تعداد شخصیت ها، از متغیرها بیش تر استفاده کرده است و دو متغیر دین و مذهب و شغل بیش ترین تأثیر را در زبان شخصیت ها داشته است.
بازنویسی بوف کور
مطالعه شکلی و ساختاری داستان های کوتاه صادق چوبک
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک متعلّق به نسل دوّم نویسندگان ایرانی است که پس از تثبیت داستان کوتاه، در ارائه نمونه هایی موفق در این عرصه کوشیدند. چوبک در داستان هایش به زندگی اقشار بینوا و فرودست پرداخت و از زبان و لحن آنان سود برد تا واقعیت های زشت و تلخ حیات را با دقّت و جزئیات تمام به تصویر کشد. او در این راه از امکانات و صناعاتٍ روایی ویژه ای استفاده کرد که بررسی مجموعه آنها موضوع تحقیق حاضر است. در این مقاله کوشش شده است همه اجزای روایی در داستان های کوتاه چوبک از طرح و شخصیّت گرفته تا زاویه دید، زبان، ... تجزیه و تحلیل شود.
رمان رئالیستی یا سند اجتماعی؟ نگاهی به مدیر مدرسة آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مباحث نقد ادبی، اصطلاح «رئالیسم»به مفهومی خاص برای اشاره به جنبشی ادبی در قرن نوزدهم به کار میرود و به مفهومی عام، نام سبکی ادبی است که هنوز در ادبیات داستانیِ معاصر استمرار دارد. مدیر مدرسه آل احمد نمونه ای خصیصه نما از آثار رئالیستی به مفهوم عام کلمه است که نویسنده در آن کوشیده است انسان ها و اوضاع اجتماعی را آن گونه که در زندگیِ واقعی (ایران دهة 1330) به نظر میرسیدند بازنمایی کند. سبک رئالیستی مانند آینه ای شفاف است که واقعیت ها را بازمیتاباند، اما نویسنده نباید در فرایند این کار دیدگاه های اجتماعی و سیاسیِ خود را آشکارا بیان کند. آل احمد از این اصل مهم تخطی کرده است، چندان که میتوان گفت بخش های فراوانی از این رمان صبغه ای تصنعی و حتی شعارگونه دارد. مایکل هیلمن مدیر مدرسه را از همین حیث دارای نقصان میداند و اعتقاد دارد که آل احمد نتوانسته است از انتقاد اجتماعی فراتر رود. در مقالة حاضر، نخست جنبه های رئالیستی رمان مدیر مدرسه را، با تأکید بر سه عنصر مکان و شخصیت و درونمایه، بررسی خواهیم کرد. در بخش دوم، تخطی آل احمد از روش نگارش رئالیست ها را بررسی میکنیم و نشان میدهیم که او به سبب دیدگاه های سیاسی و انتقادیِ خاص به ویژه به سبب دیدگاهش دربارة «غرب زدگی»، گاه رمانِ خود را تا حد بیانیه ای سیاسی یا سند اجتماعی فرومیکاهد. در بخش سوم، استدلال میکنیم که گرچه هیلمن یکی از ضعف های نظرگیرِ مدیر مدرسه را به درستی تشخیص داده است، اما نظر او مبنی بر این که تأثیر این رمان فقط به تداوم شرایط اجتماعیِ منعکس شده در آن بستگی دارد نادرست است.
تأویل سیاسی و اجتماعی داستان وارة سرگذشت کندوها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرگذشت کندوها نوشته ای است تمثیلی در قالب یک قصة عامیانه که شرایط هیچیک از قالب های داستان و رمان کوتاه و رمان را ندارد. نویسنده بیش از اینکه در قیدوبند ساخت قالب باشد، درصدد طرح یک آرمان شهر یا لااقل طرح یک زندگی مستقل و آزاد است بر مبنای اصول فرهنگی و شرایط محلی ایران. انگیزة نوشتن این قصه احساس رسالت نویسنده و دغدغه های فکری او از وابسته شدن حکومت و فرهنگ ایرانی به صنعت و تمدن غرب است به¬علاوة شکست نهضت ملی از کمپانیها در صنعت نفت. رسالت او ایجاب میکند که راهی برای حکومت و مردم ایران پیشنهاد کند که استقلال حکومت و امنیت اصالت های فرهنگی را تضمین کند. بازگشت به فرهنگ را از راه بازگشت به محیط زندگی اجدادی پیشنهاد میکند که ویژگی¬های شبه آرمان شهری از آن قابل تصور است. از لابه لای قصه جریان های فکری محافل روشنفکری عصر و شرایط زندگی آرمانی و روشنفکر متعهد قابل استنباط است.
اقتباس سینمای ایران از ادبیات داستانی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درباره اقتباس سینمای ایران از ادبیات داستانی معاصر است و سعی دارد تا با نگاهی آماری به مساله آثار سینمایی اقتباس یافته از ادبیات داستانی معاصر ایران، به بررسی رابطه این دو رسانه در چند سال گذشته بپردازد و با تمرکز بر روی آثاری که در طی این چند سال، بازتاب این گونه سینمایی بوده اند، نویسندگان و کارگردانان موثر در این روند را معرفی کند. یکی از آثار قابل قبول در این زمینه، فیلم سینمایی « چکمه » ساخته محمد علی طالبی است که بر اساس داستانی به همین نام از هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شده است. اثر مذکور در این مقاله ابتدا به طور مجزا بررسی می شود و نکاتی که در روند اقتباس آن، لحاظ شده است با توجه به منابع، معرفی می گردد.