جهانی شدن ، عبارتی کلیدی در بیش تر نوشته هایی است که در زمینه علوم اجتماعی منتشر می شوند ؛ اما به طور معمول در این نوشته ها به برشمردن نمودهای جهانی شدن - خواه مثبت و خواه منفی - اکتفا و کمتر به تعریف آن در چارچوب علم جامعه شناسی پرداخته شده است . موضوع اصلی علم جامعه شناسی - به رغم آنتونی گیدنز - بررسی نهادهای اجتماعی است که در پی دگرسانی های صنعتی قرون اخیر به وجود آمده اند .
این تعریف از سرمشقی اقتصادی - فنی پیروی می کند که کارل مارکس برای شناسایی دوران ها یا لایه های جداگانه در تکامل تاریخی انسان ها به کار گرفت ؛ زیرا وی برای تفکیک توالی این لایه ها ، موجودیت «مرحله صنعتی معین» را مبنا قرار داده بود .
فرایند جهانی سازی در نتیجه کاهش هزینه های حمل و نقل و ارتباطات و نیز رفع موانع در راه جریان کالاها ، خدمات ، سرمایه و دانش امکان پذیر شده است . در تسهیل این روند ، نهادهای بین المللی از عوامل مهم به شمار می روند و در حال حاضر نیز در کنار نهادهای موجود ، نهادهی تازه ، امر جهانی سازی را به عهده دارند . در این مقاله ، نهادهای بین المللی پولی و مالی که به گونه ای متولی جهانی سازی شناخته شده اند ، معرفی و به طور بسیار خلاصه عملکرد آنها و انتقاداتی که بر این عملکرد وجود دارد ، شناسایی و بررسی می شوند .
آیا تحولات اخیر جهانی که تحت عنوان «جهانی شدن» مفهوم سازی شده اند ، اتخاذ چشم انداز گسترده تری را برای مطالعه فرهنگ و سیاست ضروری کرده اند ؟ اگر چنین است ، ویژگی های فرهنگ در عصر جهانی شدن کدامند ؟ تا فلز ، کاستلز ، گیدنز ، رابرستون ، آلبرو و .... تعابیر و تفاسیر مختلفی در باب تحولات اخیر جهانی و جهانی شدن ارائه کرده اند که در این مقاله به آنها اشاره خواهد شد . تا آنجا که به فرهنگ و جهانی شدن آن مربوط می شود ، همنشینی کثرت و وحدت ، از جمله ویژگی های بدیع این عصر به شمار می رود .
در این مقاله سعی شده است آخرین اظهار نظرهای صاحبنظران، آراء و نظرات موافقین و مخالفین فرآیند جهانی شدن، از ابتدای شکل گیری تا رسیدن به پیچیده ترین مراحل کنونی خود و نقش و امکانات کشور ما برای پیوستن به این کاروان مورد بررسی قرار گیرد.