فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۵۹ مورد از کل ۵۹ مورد.
تحولات دهه دوم انقلاب اسلامی و نقش آن در پیدایش چالشهای نظری دهه دوم و سوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به منظور شناخت تحولات دهه دوم انقلاب اسلامی و نقش آنها در رشد چالشهای نظری این برهه تاریخی به رشته تحریر در آمده است . برای این کار از الگوی انقلاب چالمرز جانسوت استفاده شده است . بر اساس این الگو تغییر یک سری از عوامل محیطی و همچنین دگرگونی برخی از ارزشها در دهه دوم انقلاب اسلامی باعث کاهش چشمگیر فضای ایدئولوژیک و افزایش علاقه مندی به دنیا و رشد نابرابریها گردید . و همین عوامل باعث بوجود آمدن شرایطی برای رشد چالشهای نظری شد . این چالشها با رویکرد تجدید نظر طلبانه مبتنی بر ارزشهای لیبرال دمکراسی به مقابله با تفکر حاکم یعنی نظام جمهوری اسلامی که مبتنی بر ولایت فقیه و متکی بر آرای مردم می باشد ، پرداختند ...
استخراج اصول حاکم بر ایده عدالت در آراء امام خمینى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدالت از مسائلى است که به جهت عمق مفهومى آن نمى توان آن را تنها در چارچوب حوزه اى خاص از علوم انسانى محدود کرده و بر آن اساس معنا و تبیین نمود. اما شاید ملموس ترین مصداق وجود یا عدم وجود عدالت را بتوان در حوزه اقتصاد و معیشت جامعه مشاهده کرد. این مفهوم به صورت مستقیم و غیرمستقیم در قالب مباحثى چون برابرى توزیع، عدالت اقتصادى، توسعه، رشد و... در ادبیات اقتصادى بسیار مطرح شده است. از طرفى در دیدگاه اسلامى موضوع عدالت به جهت اهمیت آن در تعالیم دینى، بسیار مورد توجه متفکران اسلامى قرار گرفته و از زوایاى مختلف مورد بحث و بررسى واقع شده است و بعد اجتماعى عدالت در قالب مفهوم "عدالت اجتماعى " بیان شده است. در میان اندیشمندان اسلامى، امام خمینى به دلیل نگرشهاى اجتماعى شان و همچنین در مقام بنیانکذار و رهبر یکث نظام سیاسى- اجتماعى طبیعتآ ترجه عمیق ترى به موضوع عدالت د ا شته ا ند. این مطالعه درصدد آن است که با بررسى نظرات و آراه امام خمینى، ایده عدالت را در تفکراتشان مورد بررسى قرار داده و اصول حاکم بر دیدگاه ایشان را پیرامون این مفهوم کشف و استخراج نماید.
مفهوم عدالت
نابرابری درآمدی، فقر و رشد اقتصادی، به کجا رسیدهایم؟
حوزه های تخصصی:
این مقاله، ضمن استدلال در مورد اهمیت توزیع درآمد به عنوان یک زمینه اصلیپژوهش طی دهه بعد، سه پرسش اساسی را مرور مینماید: وضعیت فعلی نابرابری درآمدیچگونه است؟ آیا تساوی بیشتر درآمدی با کاهش فقر سازگار است؟ نابرابری درآمدی با رشد چهرابطهای دارد؟ اول آنکه مقاله بحث مینماید که مردود شمردن کامل رابطه سهمی شکل اولیهکوزنتز در مورد ارتباط میان نابرابری و میزان درآمد، ممکن است اشتباه باشد. زمانی که مسئلهسیاستگذاری مورد توجه قرار میگیرد، شواهدی از اعتبار رابطه فوق یافت میشود. دوم اینکهاستدلال میکند که کاهش فقر با بهبود برابری درآمدی سازگار است، و بالاخره سوم اینکه اینمقاله، یافتههای پژوهشی تازه را که دلالت بر رابطه مثبت بین رشد درآمد و برابری بیشتر دارند،زیر سؤال میبرد، و خاطر نشان میسازد که این موضوع بستگی دارد به اینکه کشورهایآمریکای لاتین را در شمار مجموعه دادهها مدنظر قرار دهیم یا نه.