فاطمه بنویدی

فاطمه بنویدی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۳ مورد از کل ۱۳ مورد.
۱.

فلسفه معاصر: مارکسیست فروتن (ژیژک متفکری است که همزمان از فلسفه فیلم، غذا، روانکاوی و مارکسیسم می گوید)

۲.

جایگاه ابژة زیبایی شناختی در شعر از دیدگاه میکل دوفرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی شعر ساخت گرایی نوئما نوئسیس ابژة زیبایی شناختی دوفرن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
تعداد بازدید : ۱۵۴۷ تعداد دانلود : ۱۰۶۰
شعر در فرهنگ های مختلف ویژگی های خاص خود را دارد و با رویکردهای گوناگونی به آن نگاه شده است. در مقاله حاضر با رویکرد پدیدارشناختی به شعر نگریسته ایم و از دیدگاه یکی از پدیدارشناسان فرانسوی، میکل دوفرن، شعر را مورد بررسی قرار داده و به تقابل این دیدگاه با دیدگاه ساخت گرایان اشاره کرده ایم. دوفرن متأثر از هوسرل و با استفاده از دو اصطلاح «نوئما» و «نوئسیس» نشان می دهد که رویکرد پدیدارشناسی به شعر چه تفاوتی با رویکرد ساخت گرایی می تواند داشته باشد. به اعتقاد او تفسیرهای ساخت گرایان به لذت بردن و درک شعر کمک چندانی نمی کند؛ زیرا این رویکرد هیچ گاه ما را به جهان اثر و تجربة زیستة شاعر نزدیک نمی کند؛ درحالی که در رویکرد پدیدارشناختی با حرکت از نوئما به نوئسیس می توان به جهان اثر راه یافت و از ادراک معمولی به ادراک زیبایی شناختی رسید. دوفرن جهان اثر را جهان بازنمایی شده نمی داند، بلکه به باور او جهان اثر، جهانی است که به تجربة زیستة شاعر برمی گردد و به چنین جهانی نمی توان با قواعد ساخت گرایی راه یافت. در این جستار کوتاه با روش توصیفی- تحلیلی، این دو رویکرد به شعر بررسی می شود.
۶.

پدیدارشناسی ادراک زیبایی شناختی از دیدگاه میکل دوفرن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: پدیدارشناسی ادراک زیبایی شناختی حضور خیال تأمل میکل دوفرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۹ تعداد دانلود : ۵۵۵
ادراک زیبایی شناختی از جمله مباحث بحث برانگیز در حوزه زیبایی شناسی جدید است که میکل دوفرن از یک منظر خاص پدیدارشناختی به بیان آن مبادرت ورزیده است. به باور وی، اثر هنری ساختاری را برای ابژه زیبایی شناختی فراهم می کند که مهم ترین تمایز بین این دو در ادراک است. در این مقاله تلاش داریم این تمایز را مشخص کرده و فرایند ادراک زیبایی شناختی را نشان دهیم. دوفرن سه مرحله برای ادراک زیبایی شناختی قائل شده است. مرحله نخست حضور است که درک همان گونه که مرلوپونتی توصیف می کند، اتفاق می افتد؛ کلی، پیشاتأملی و در بدن ما. مرحله دوم، بازنمود و خیال؛ متأثر از سارتر است. در این مرحله، ادراک تمایل دارد تا صور مفاهیم تازه پدید آمده از حضور درک شده را در اشخاص و رویدادهای قابل تمییز به صورت مادی مجسم سازد. مرحله سوم، تأمل و احساس متأثر از کانت است. این تأمل می تواند همدلانه و تاحدی ابژکتیو باشد، که بیشتر مرتبط به حس است تا ادراک. در این فرایند است که ادراک زیبایی شناختی صورت می گیرد. از نظر وی، تماشاگر اثر هنری در ادراک اثر هنری باید این سه ساحت را همزمان درک کند. دوفرن در مرحله پایانی ادراک، یعنی احساس، یگانگی سوژه و ابژه را نشان داده است. در این جستار کوتاه، با روش توصیفی و تحلیلی سعی داریم این مراحل را بررسی کنیم.
۷.

خوانش پدیدارشناختی میشل آنری از پاتوس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: پاتوس تأثیرگذاری تأثیرپذیرفتن میشل آنری ارسطو هیدگر هوسرل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۰ تعداد دانلود : ۲۶۷
سؤال اصلی مقاله این است که پاتوس « pathos » چیست و چه ارتباطی می تواند با هنر داشته باشد ؟ پاتوس یکی از مفاهیمی است که در اندیشه ارسطو، از اهمیت زیادی برخوردار است. تا جایی که در پژوهش های معاصر بر اهمیت پاتوس و نقش بنیادین آن در خوانش اندیشه ارسطو بسیار تأکید می شود. یکی از نخستین اندیشمندانی که در دوران معاصر به پاتوس توجه کرده هایدگر بوده است. پس از آن میشل آنری پدیدارشناس فرانسوی در نسبتی انتقادی با هیدگر متوجه پاتوس شده است و خاستگاه نظری این مقاله نیز ریشه در اندیشه های آنری درباره پاتوس دارد. میشل آنری، خوانشی انتقادی از هایدگر و هوسرل دارد و پدیدارشناسی خود را «پدیدارشناسی زندگی» می نامد. او معتقد است زندگیِ حقیقی نامرئی است و معنی مخفی زندگی، به عنوان پاتوسی است که تنها می تواند در درون خود تجربه شود. به عقیده آنری، هنر به ویژه هنر انتزاعی توانسته این معنای نامرئی را نشان دهد. او وظیفه هنر را نه افشای جهان بیرونی، بلکه بیان درونی پاتوس های زندگی می داند. همچنین او هنر را، راه نجات انسان از جهان بینی مدرن می داند. آنری ریشه «پاتوس» را از یونان می گیرد، اما معنایی که از آن برداشت می کند از تلقی مرسوم تاریخی اش متفاوت است. درنهایت، او پاتوس را درد و لذتی می داند که موجب رهایی و ارتقا می شود و آن را در مرکز زندگی انسان قرارمی دهد و در این راستا، خاستگاه هنر را در زندگی قرار می دهد و معتقد است برخی آثار هنری می توانند به خوبی آن را نشان دهند.
۸.

The Relationship between Psychology and Phenomenology: an analysis based on Husserl’s views(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: psychology Phenomenology descriptive psychology Husserl Brentano

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۱۹۲
The relationship between an independent scientific discipline called psychology with phenomenology that presents the methodology and method together is an excuse for investigating the relationship between Husserl and Brentano’s thoughts. Although their relationship is come from different sources, according to Husserl’s main problem, end, and concern in confronting psychology, a researcher can find a good issue for research. Psychology and phenomenology bond together in favor of philosophy and seek a different intuition. Husserl keeps a type of psychology and uses it to achieve a philosophical attitude. The difference between Husserl and Brentano is both thematic and methodological, and of course, we can refer to the understanding of others and empathy that reduces the subjective aspect of the experience in Husserl’s phenomenology. Husserl goes to descriptive psychology with criticizing Brentano’s opinion about inner perception and also he criticizes Brentano's psychological reality that is the only appearance for him.  Husserl’s attempt for modifying descriptive psychology makes to provides practical and functional solutions for contemporary psychologists. Of course, he does not forget the distinctions between psychology and phenomenology in terms of issue and method but especially holds them together. The brief article wants to follow the relationship between psychology and phenomenology from its origin (Husserl’s phenomenology) to achieve this purpose, the data of research have been collected through the library method and internet search then they are described and analyzed to reveal the concomitance of psychology and phenomenology. They must come together in the interpretation of the word description.
۹.

در باب اهمیت نقاشی: خوانشی پدیدارشناختی از نقاشی ایرانی با نگاه به آرای استیون کروئل و پاول کراودر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: زیبایی متافیزیکی زیبایی ایدئال نقاشی استیون کروئل پاول کراودر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴ تعداد دانلود : ۲۰۷
مسئله پژوهش حاضر در وهله اول تبیین چرایی اهمیت نقاشی است.این مقاله در مسیر گشودن این مسئله آرای استیون کروئل و پاول کراودر را در سنت پدیدارشناسی بازخوانی می کند. به اعتقاد آنها نقاشی فقط انتقال اطلاعات تجربی نیست، بلکه شامل یک بینش فلسفی عمیق است که براساس مؤلفه های؛ سکوت، سطح، مکان و زمان می تواند مورد واکاوی قرار بگیرد. در امتداد این مؤلفه ها، ابتدا دو مفهوم زیبایی ایدئال و زیبایی متافیزیکی طرح شده است و در وهله دوم از مجموعه مفاهیم ذکر شده برای رسیدن به خوانشی جایگزین در نقاشی ایرانی استفاده می شود. نگارنده سعی دارد با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از آرا این دو پدیدارشناس اهمیت نقاشی ایرانی را با خوانشی جایگزین [نسبت به خوانش های سنت گرایانه و تاریخ نگارانه] ارائه دهد. از رهگذر بازخوانی آرای آنها به این نتیجه می رسد که علت اهمیت نقاشی ایرانی راهی است که برای مواجهه با حقیقتی عمیق تر و فراتر از ادراک روزمره ایجاد می کند. مواجهه ای که نقش هستی شناختی ما را نسبت به موجودات دیگر یادآوری می کند؛ ما را از محدودیت های متناهی مان فراتر می برد و دعوت می کند تا عمیق تر به راز هستی بپردازیم و از این مسیر به شکلی از تعالی زیبایی شناختی نزدیک شویم.
۱۰.

بازتاب اندیشه هگل در تراژدی آنتیگونه سوفوکل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آنتیگونه تراژدی تقدیر تاریخی سوفوکل وجدان معذب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹ تعداد دانلود : ۱۷۰
هگل در کتاب پدیدارشناسی روح و در فلسفه هنرهای زیبا خود، به مسئله تراژدی و چگونگی شکل گیری آن می پردازد. اکثر پژوهندگان غربی مدعی هستند که از زمان ارسطو تاکنون هیچ یک از اندیشمندان اروپایی نتوانسته اند تراژدی و کمدی را آن طورکه هگل تبیین کرد مورد تحلیل قرار دهند و تاکنون همواره نکته گیری های ژرفش، اندیشمندان پس از او را به تأمل واداشته است. نمونه تراژدی یونانی در نظر هگل، آنتیگونه سوفوکلس است. هگل در اثر معروف خود فلسفه هنرهای زیبا به شرح و بسط تراژدی آنتیگونه می پردازد. در طول تاریخ فلسفه در حوزه های مختلف رابطه هنر و فلسفه به وضوح مشاهده می شود. اگرچه هگل متن کاملی در مورد زیبایی شناسی منتشر نکرد تا با علم منطق مقایسه کند، این به این معنا نیست، که او هنر و زیبایی را در مرز نظام فلسفی خود پایین آورده، در واقع نظریه زیبایی شناسی هگل از قلب نظام فلسفی اش ناشی می شود، و تنها می تواند دور نمایی از آن سیستم شناخته شود. بر این اساس ما در این اوراق در پی آنیم که بسته به بضاعت خویش، لحظه های بی زمان فراز و فرود تراژدی را، به تحریر کشیده و رخداد «وجدان معذب (آگاهی معذب)» هگلی را شرح داده، «برخورد تراژیک» را مصور کرده و دقیقه ای بازاندیشی کنیم.
۱۱.

یک خوانش پدیدارشناختی از انتزاع در نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: پدیدارشناسی افق تقلیل پدیدارشناختی اپوخه انتزاع نقاشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۳۳
 این موضوع که تصاویر قادر به نمایش چیزهایی کاملاً متفاوت از خودشان هستند، از زمان افلاطون برای فیلسوفان جذاب بوده است. از جمله فیلسوفانی که به این حوزه پرداخته اند پدیدارشناسان هستند، آنها از زوایای مختلف به تصاویر نزدیک می شوند. در این مقاله سعی می شود به این سؤال پاسخ داده شود که چگونه می توان از مفاهیم پدیدارشناختی برای درک انتزاع در نقاشی کمک گرفت؟ در این نوشتار متأثر از ادموند هوسرل، از مفاهیم [افق، تقلیل پدیدارشناختی، زیست جهان، اپوخه] کمک گرفته شده است تا نشان بدهد چه ارتباطی بین انتزاع، جهان و تقلیل پدیدارشناختی وجود دارد. نتیجه مورد تأکید مقاله این است که هنرمند مانند پدیدارشناس از جهان طبیعی و روزمره دور می شود و عمیق تر به جهان نگاه می کند و زیست جهان فراموش شده را دوباره احیا کرده و شکاف بین آگاهی و جهان را پُر می کند. از این نظر دو نتیجه قابل تحصیل است: یکی اینکه کارکرد انتزاع در هنر نشان دادن این بازگشت به جهان و روابط درونی ناشناخته آن است. دیگر اینکه تمام نقاشی ها انتزاعی هستند. زیرا دنیای قابل رؤیت را نشان نمی دهند، بلکه نیروهای نامرئی فعال در جهان را نشان می دهند. همچنین مفهوم اپوخه پدیدارشناختی و تمایزش با اپوخه زیبایی شناختی نشان می دهد، نقاشی ها معنایی فراتر از عناصر تصویری دارند که باید با تمرین طولانی اندیشیدن هنری آن را آموخت.
۱۲.

جایگاه نقاشی در پدیدارشناسی میشل آنری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نامرئی مرئی هنر انتزاعی میشل آنری کاندینسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۸۵
مسئله پژوهش این است که «زندگی» چگونه در هنر نمود پیدا می کند. به این منظور این مقاله به بحث های میشل آنری، پدیدارشناس قرن بیستم می پردازد. مفهوم زندگی برای آنری از اهمیت زیادی برخوردار است. او سعی دارد معنای حقیقی زندگی را که نامرئی و درونی است و به زعم او در جهان بینی مدرن فراموش شده، احیا کند. هنر نیز نقشی مرکزی در پدیدارشناسی آنری بازی می کند. به این منظور او از هنر انتزاعی به ویژه از نقاشی های کاندینسکی کمک می گیرد. برای آنری از میان هنرها، نقاشی مهم است، زیرا می تواند ذات زندگی را آشکار کند. ایده اصلی او این است که در تفکر و آثار کاندینسکی انتزاع بیش از یک جنبش خاص در نقاشی است. زیرا هنر را از جهان بیرونی و مرئی رها می کند و حقیقت عمیق همه هنر را نشان می دهد: این را که همه هنر «انتزاعی» است. همچنین این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از چارچوب نظریات آنری به این نتیجه می رسد که در دنیای مدرن هنر می تواند مناسب ترین جایگاه برای آشکارکردن ارزش های زیبایی شناختی باشد؛  نقاشی انتزاعی ما را به سمت امکان پذیری همه نقاشی ها سوق می دهد و می تواند ما را به ذات زندگی نزدیک کند.
۱۳.

نقش قوه خیال در پدیدارشناسی ادراک زیبایی شناختی از دیدگاه میکل دوفرن؛ مطالعه موردی: نقاشی شارل هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سارتر میکل دوفرن خیال ادراک زیبایی شناختی نقاشی شارل هشتم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۸۵
ادراک زیبایی شناختی از جمله مباحث بحث برانگیز در حوزه زیبایی شناسی جدید است که میکل دوفرن از یک منظر خاص پدیدارشناختی به بیان آن مبادرت ورزیده است. به باور وی، اثر هنری ساختاری را برای ابژه زیبایی شناختی فراهم می کند که مهم ترین تمایز بین این دو در ادراک است. در این مقاله تلاش می شود این تمایز را مشخص کرده و فرایند ادراک زیبایی شناختی و نقش قوه خیال  از دیدگاه دوفرن نشان داده شود. دوفرن سه مرحله برای ادراک زیبایی شناختی قائل شده است. مرحله نخست حضور است که در آن از مرلوپونتی تأثیر پذیرفته است. در مرحله دوم، یعنی خیال از سارتر تأثیر پذیرفته، و سرانجام در مرحله سوم، یعنی تأمل و احساس متأثر از کانت است. از نظر وی، تماشاگر اثر هنری در ادراک اثر هنری باید این سه ساحت را همزمان درک کند. در این جستار کوتاه، با روش توصیفی و تحلیلی، مرحله دوم بررسی می شود. همچنین به تأثیری که دوفرن از سارتر گرفته، اشاره خواهد شد. در پایان، دوفرن نتیجه می گیرد که خیال یک مرحله از ادراک است و به غفلت سارتر از ادراک به خاطر خیال و عواطف اعتراض می کند و این غفلت را باعث و بانی سوء تفسیر سارتر از تجربه زیبایی شناختی می داند.    

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان