سعیده سادات شهیدی

سعیده سادات شهیدی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق(ع) پردیس خواهران، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۱ مورد از کل ۱۱ مورد.
۱.

نقش فطرت در هدایت پذیری انسان ها از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ضلالت فطرت اولی فطرت ثانی کفر هدایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 456 تعداد دانلود : 379
ملاصدرا در باب نقش فطرت در هدایت پذیری انسان، تعابیر گوناگونی دارد. در مواضعی فطرت همه انسان ها را قوه و استعداد کسب فضایل و رذایل و در همه انسان ها یکسان دانسته که نتیجه این امر یکسان انگاری انسان ها در امر هدایت پذیری است. در مواضع دیگری فطرت انسان را عامل هدایت دانسته و ضلالت را اکتسابی می داند و در مواردی نیز از انسان هایی سخن گفته است که فطرتشان بر کفر سرشته شده و امکان معرفت حق و شایستگی هدایت را ندارند. به نظر می رسد فهم اختلاف اقوال در آثار ملاصدرا با توجه به نگاه تشکیکی او و اعتقاد وی به تمایز سرشت و خمیرمایه اولیه انسان ها میسر است. از نظر صدرالمتألهین نفوس و ابدان انسانی از بدو آفرینش، در صفا و کدورت، شدت و ضعف و شرافت و خست با یکدیگر تفاوت دارند و همین امر به تمایز آنان در گرایش به خیر و شر انجامیده است. بر این اساس با طیفی از انسان ها مواجهیم که در دو سر این طیف، هدایت یافتگان و گمراهان قطعی هستند و در میانه آن، انسان های متمایل به خیر یا شر و یا در حد وسط آن دو. با وجود تصریح ملاصدرا در به کارگیری تعابیری چون کفر فطری و گم راهی سرشتی، از آنجا که وی بر عنصر اختیار در شکل گیری فعل انسان تأکید فراوانی دارد، شارحان چنین تعابیری را به معنای  اقتضاء و علیت ناقصه سرشت انسانی در گرایش به کفر دانسته اند، نه حتمیت و ضرورت. 
۲.

ظرفیت فلسفه ابن سینا در بازیابی ابعاد گرایشی فطرت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 452 تعداد دانلود : 928
بحث درباره فطرت و ابعاد آن بعداز دوره صدرالمتألهین به نحو مدون در مباحث انسان شناسی فلسفی وارد شد و در فلسفه ابن سینا دیده نمی شود. به نظر می رسد تلقی قرآنی بودن این بحث و تصور کارکرد صِرف آن در اثبات وجود خداوند متعال، در مطرح نشدن آن در مباحث فلسفی پیشینیان اثرگذار بوده است؛ باوجود آن، ازطریق تعریفی که حکمای متأخر درباره فطرت به دست داده اند، می توان مباحث مرتبط با ابعاد این مقوله را به صورت پراکنده در آثار شیخ الرئیس یافت. درخصوص مقوله فطرت ازنگاه ابن سینا، آنچه بیشتر موردتوجه محققان قرار گرفته، جنبه ادراک فطری و عنایت به قوه عقل است؛ چنان که برخی علت مطرح نشدن بحث فطرت در آثار این فیلسوف را عینیت فطرت و عقل دانسته اند؛ از این روی، در مقاله حاضر، بُعد مغفول گرایشی فطرت موردتوجه قرار گرفته و سؤال اصلی پژوهش، آن است که آیا در فلسفه ابن سینا فطرت همان عقل است یا حکمت سینوی ظرفیت بازیابی ابعاد گرایشی فطری موردنظر متأخران را دارد. درطول مقاله مشخص خواهد شد که در آثار بوعلی، درباره گرایش های سرشتی انسان به معبود و زیبایی سخن گفته شده است و البته درباب استناد گرایش فطری به فضایل اخلاقی در نگاه او اختلاف نظرهایی وجود دارد. آنچه بیشتر، شیخ الرئیس را درزمره ملتزمان به نظریه فطرت قرار می دهد، بازتعریف عرضه شده ازسوی او درباره انسان است. وی تأکید کرده فصل انسان نه ناطق بودنش، بلکه نفس انسانی است و از ویژگی های این نفس، استعداد نطق است. تأکید ابن سینا بر وجودداشتن میل و عشق ویژه انسان به پروردگار و زیبایی دوستی را می توان به عنوان دیگر لوازم حقیقت وجود نفس انسانی، تأکیدی بر بُعد گرایشی سرشت انسان محسوب کرد.
۳.

نگاهی نو به امکان شناسایی ذات در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شناخت ذات تعریف حدی تخیل تعقل بساطت ترکیب ابن سینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 403 تعداد دانلود : 863
ابن سینا در باب امکان شناسایی ذات اشیاء دو گونه سخن گفته است: در مواردی معرفت به ذات اشیاء و یافتن فصول محصِّل آنها را امری ممکن و درعین حال سخت و دشوار دانسته و در مواردی دیگر معرفت به ذوات و یافتن فصول آنها را امری ناممکن و دایره شناسایی انسان را محدود به ادراک لوازم و اعراض شیء دانسته است. برای رفع این تعارض باید به مبانی وجودشناختی و معرفت شناختی بوعلی سینا توجه کرد. یافته این تحقیق آن است که از یک سو طیف فاعل های شناسا از حیث نیل به مراتب معرفتی حس و تخیل و یا ارتقا به مرتبه تعقل و از سوی دیگر بساطت یا ترکیب متعلق شناخت در فلسفه شیخ الرئیس، طیفی از انسان ها را تشکیل می دهد که امکان شناسایی ذات اشیاء برایشان محال یا ممکن است. نیل به مرتبه شناخت عقلی از سویی و ترکیب بیشتر در متعلق شناخت از سوی دیگر، ادراک را ممکن می سازد و بازماندن در مرتبه حس و خیال و هم چنین بساطت متعلق شناخت، به امتناع ادراک منتهی می شود.
۴.

میزان معرفت انسان نسبت به خداوند از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت تصور تصدیق برهان صدیقین ابن سینا وجوب وجود مشاهده عقلی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : 71 تعداد دانلود : 536
معرفت انسان به واجب الوجود و توجه به محدودیت های این معرفت، از موضوعاتی است که ابن سینا در فلسفه خود به آن توجه ویژه ای داشته است. از نظر بوعلی با آن که انسان دچار محدودیت های معرفتی بسیاری است، اما باب معرفت الهی به کلی مسدود نمی باشد. از نظر او انسان توانایی نیل به ذات و حقیقت موجودات را ندارد و آن ها را از طریق لوازم و خواص آن ها می شناسد. در باب حق تعالی نیز شناخت از طریق همین لوازم که اوصاف او را تشکیل می دهد، صورت می گیرد. مهم ترین لازم باری تعالی، وجوب وجود است. دیگر اوصاف باری تعالی با وساطت وجوب وجود درک می شود. در باب تصدیق وجود حق تعالی، ابن سینا به شیوه های مختلف ناشی از اختلاف سطح معرفتی انسان ها توجه داشته است. او سطح متوسط تصدیق را ناشی از براهین طبیعی و از سوی عامه مردم دانسته است که از موجودات دیگر بر خداوند استدلال می کنند و سطح عالی تصدیق را ناشی از براهین فلسفی و از سوی صدیقین دانسته است. علاوه بر برهان، شیخ به مشاهده عقلی واجب تعالی نیز توجه داشته است.
۵.

مبادی وجودی جداانگاری واجب الوجود از ممکنات در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وجود ماهیت واجب ممکن تشکیک وجود تباین ذاتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
تعداد بازدید : 695 تعداد دانلود : 789
تنزیه واجب الوجود نسبت به ممکنات و نقائص آنان که برگرفته از آموزه های دینی محسوب می شود، از مهم ترین دغدغه های خداشناسی حکمای مسلمان است. در این میان ابن سینا دیدگاهی تنزیهی تر از دیگر حکما از جمله (ملاصدرا) دارد. او به جدایی خداوند از عالم معتقد است. بنا به اعتقاد او، اختلاف میان خداوند و ممکنات به حدی است که وی از آن به «تباین» یاد کرده است. منشأ تنزیه خداوند را باید در مبادی وجودشناختی مشترک شیخ الرئیس با دیگر حکما و ریشه های جداانگاری واجب از ممکنات را می باید در نگاه خاص وی جستجو کرد. مباحث او در الهیات عام و نظریه پردازی های وی در مباحثی چون وجود و ماهیت، واجب و ممکن و ویژگی های آ ن ها را می توان زمینه ساز تنزیه خداوند دانست. اما آنچه باعث نگاه تنزیهی تر ابن سینا نسبت به سایرین شده است، نگاه کثرت گرایانه او به عالم موجود و عدم پذیرش تشکیک خاصی است. در چنین نگاهی خداوند، جدا و متمایز از دیگر موجودات است. در مقاله حاضر ابتدا به مبادی مشترک ابن سینا با دیگر حکما در ارائه نگاهی تنزیهی به خداوند پرداخته می شود و در ادامه دلایل شکل گیری رویکردی تنزیهی تر ابن سینا نسبت به خداوند مورد توجه قرار گرفته است.
۶.

مفهوم شناسی اوصاف الهی در فلسفه ابن سینا

کلید واژه ها: ابن سینا اوصاف الهی عینیت مفهومی تکثّر مفهومی سطوح معرفتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 934 تعداد دانلود : 166
ابن­سینا در باب مفاهیم اوصاف الهی دو تعبیر متفاوت دارد. در مواردی، مفهوم اوصاف الهی را امری واحد و همة اوصاف را دارای معنایی یگانه دانسته است. می­توان این قول را بر این مبنا دانست که از حقیقت واحد بسیط، که هیچ کثرتی در آن قابل اعتبار نیست، انتزاع مفاهیم متکثّر ناممکن است. با این وجود، در مواردی دیگر، ابن­سینا برای هر یک از اوصاف، مفهومی جداگانه در نظر گرفته که با سلب، اضافه و یا سلب و اضافة مشخصی تعریف می­شود. در بادی امر به نظر می­رسد که وی، در باب مفهوم اوصاف الهی، دو دیدگاه متناقض را طرح کرده اما با توجّه به عظمت علمی شیخ­الرئیس، لازم است به دنبال وجه جمعی برای این دو سخن باشیم؛ تا در عین حفظ دو نظر مذکور، با تناقضی مواجه نشویم. با سیر در آثار ابن­سینا درمی­یابیم که وی، به هنگام بررسی مسائل دشوار - خصوصاً در مسئلة توحید و صفات باری تعالی که آن­ها را از مشکل­ترین مباحث حکمی دانسته است- به سطوح معرفتی مختلف مخاطب خود توجه داشته؛ و راه جمع میان این دو دیدگاه به ظاهر متناقض نیز در همین رویکرد نهفته است. دیدگاه ابن­سینا دربارة صفات الهی، در دو سطح متوسط و عالی قابل بررسی است. در سطح متوسط، کثرت اوصاف و تبیین هر یک از آن­ها، با سلب یا اضافه­ای خاص صورت گرفته است؛ به نحوی که هر یک از اوصاف حقّ تعالی، مفهومی متفاوت با دیگری دارد. اما در سطح عالی بحث، وحدت مفهومی اوصاف و ترادف میان آن­ها مطرح است؛ به نحوی که این اوصاف، هم در مقام حقیقت و هم در مقام مفهوم، یگانه­اند و تکثّر و اختلافی در میان نیست.
۱۱.

بررسى تحلیلى اصل علیت

کلید واژه ها: فلسفه اسلامى حکمت متعالیه وجودشناختى وحدت شخصى وجود اصل علیت نظریه تجلّى عرفان اسلامى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 894
چکیده نظریه وحدت شخصى وجود ـ به عنوان رأى اخیر ملاصدرا در ساحت وجودشناختى ـ بر بسیارى از مباحث فلسفه متعارف تأثیر بنیادین داشته است. این دیدگاه که طبق آن وجود حقیقى مختص به وجود حق تعالى است و ممکنات صرفاً ظهور، نمود، شأن و وصف آن به شمار مى‏روند، نافى یکى از مهم‏ترین مبادى حکمت، یعنى اصل تحقّق کثرت به حساب مى‏آید. ملاصدرا که در دیدگاه تشکیک وجود، تحقّق کثرت در عین وحدت را پذیرفته بود، بر تفسیر بسیارى از اصول فلسفى از جمله اصل علیت توان‏مند بود. با تغییر نظریه وجودشناختى وى و پذیرش دیدگاه وحدت شخصى وجود، امکان تبیین اصل علیت معهود فلسفى وجود نداشت و ملاصدرا ناچار شد در تبیین رابطه وجود حق با ظهورات و نمودهاى آن به طرح نظریه تجلّى که مولود عرفان اسلامى است، بپردازد. طبق این نظریه، وجود حق به واسطه وجود منبسط که به نحو تفصیلى دربرگیرنده همه ممکنات است، در مجالى و مظاهر مختلفى نمایان شده است. ملاصدرا با تغییر دیدگاه وجودشناختى، اصل علیت را به نظریه تجلّى بازگرداند. این نظریه را مى‏توان رویکردى عرفانى به اصل علیت تلقى کرد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان