در این مقاله محقق در پی بررسی روند تحولات نوآورانه خط در روند مراسلات تبلیغات و تجارت است در این مسیر خط کوفی به عنوان خمیر مایه و جوهر خوشنویسی در خطوط بعدی تلقی گردیده و محقق برآنست که همه تغییر و تحولات خط در روند هزار و چهار صد ساله تاریخ اسلام از خط کوفی بهره مند شده با این تفاوت که در روند تاریخ تحول خوشنویسی خط دارای نقش کارکردی و در جهت زیبایی و سهولت مراودات و مراسلات و امور دیوانی بوده اما در دنیای معاصر خوشنویسی خط بر اساس زیبایی بصری و در مسیر تبلیغ و تجارت و گرافیک و نقاشی و فناوری سامان یافته است. نکته مهم اینست که در حالت اول - هماهنگی و تطابق شکل و محتوی حفظ شده و شکل بدون کمک از عناصر دیگر بصری محتوی را بیان می دارد. و در حالت دوم و در دنیای متجدد به ویژه قرن بیستم تطابق شکل و محتوی قطعی و حتمی نبوده و شکل به کمک عناصر بصری دیگر و با مشارکت فعال خواننده محتوی را بیان و ارسال پیام را انجام می دهد.
پیرامون نحوه و میزان تأثیرگذاری هنر نساجی ایران بر اروپا، نظریات گوناگونی از سوی پژوهشگران ابراز شده است. در بسیاری پژوهش ها تأثیر صنعت نساجی دوره ساسانی بر نقوش امپراطوری بیزانس و بسط یافتن آنها در اروپا از همان راه به اثبات رسیده است. با این وجود درباره تأثیرات هنر دوره اسلامی ایران بر اروپا اتفاق نظر چندانی وجود ندارد و بسیاری عقیده دارند که تأثیرات نساجی ایران بر اروپا از حد نقوش دوره ساسانی فراتر نمی رود. این مقاله با روش تطبیقی و با هدف جستجوی این تأثیر پذیری در زمینه نقوش، مضامین و ترکیب بندی نشان داده است، با وجود سیطره طولانی مدت نقوش ساسانی بر طراحی نقوش منسوجات ایران و اروپا، در دوره ایلخانی ایران، به واسطه تغییر ارتباطات و مناسبات تجاری سرزمین های غربی ممالک اسلامی و اروپا، به ویژه ایتالیا (که در این دوره دروازه تجارت منسوجات، میان شرق و اروپا محسوب می شود) منسوجات ایتالیایی در این دوره (از اواسط قرن سیزدهم میلادی تا قبل از طلوع رنسانس) از سبک اولیه خود، یعنی دوره بافت ابریشم های سیسیلِ منشعب از هنر ساسانی و اسلامی مصر فاصله گرفته و تحت تأثیر پارچه های وارداتی از ایران تحت سیطره ایلخانان قرار گرفته اند و این تأثیرپذیری تا طلوع رنسانس حفظ شده است.