تبیین جامعه شناختی مدیریت بدن و الگوپذیری از ستاره های زن سینمای ایران مطالعه موردی زنان مراجعه کننده به کلینیک های منطقه پنج تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۹ زمستان ۱۴۰۲شماره ۳۶
420 - 395
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله تبیین جامعه شناختی مدیریت بدن و الگوپذیری از ستاره های زن سینمای ایران است. روش این تحقیق کیفی و نظریه مبنایی یا گرندد تئوری است؛ که از تلفیق دو مدل پارادایم اشتروس و مدل نظریه مبنایی کیتی چارلز بهره می گیرد. رویه ی تحلیل داده های گرداوری شده، تحلیل موضوعی یا تماتیک است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه عمقی و مشاهده است که حین انجام پروژه طراحی و تکمیل می شود. جامعه آماری این تحقیق زنانی هستند که به کلینیک های زیبایی مناطق 5 تهران مراجعه می کنند روش نمونه گیری از دو روش نمونه گیری غیراحتمالی آگاهانه و نمونه گیری نظری بهره می گیریم. حجم نمونه این تحقیق 14 زن بین 17 تا 68 سال هستند. نتایج این تحقیق نشان می دهد، مخاطبان به نوعی دچار چشم و هم چشمی رسانه ای هستند. آن ها به دنبال همرنگی با بازیگران و سلبریتی های سینمایی هستند. البته شرایط زمینه ای و مداخله گر متفاوتی این پدیده را تشدید و تسهیل می کنند. از شرایط عمده ای که می توان نام برد، فشارهای اجتماعی است. تصور منفی از بدن از مؤلفه های مداخله گر دیگر است که خود رسانه ها در به وجود آمدنان نقش بسزایی دارند. نارضایتی از زندگی و غیرقابل حل بودن بعضی مشکلات نیز از شرایط زمینه ای روی آوردن به پدیده جراحی های زیبایی می باشد. فرد که نمی تواند مشکلات پایه ای خود را حل کند با روی آوردن به پروژه های زیباسازی حواس خود را به موضوعات کم عمق تری جلب می کند.