محمد عنایتی قادیکلایی

محمد عنایتی قادیکلایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۴ مورد از کل ۱۴ مورد.
۱.

گسستی در سنّت حماسه سرایی ایران در عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قیصرنامه میکادونامه سنت حماسه سرایی مشروطه استبداد منور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۸ تعداد دانلود : ۳۵۳
حماسه، یکی از انواع ادبی است ک ه در ایران همواره مورد توجه بوده و خلق آثار حماسی، در دوره های مختلف و از ادبیات کهن تا ادبیات معاصر ایران ادامه یافته است. محققان، اصلی ترین ویژگی ها و زمینه های هر اثر حماسی را «داستانی بودن، زمینه قهرمانی، صبغه قومی و ملّی و خرق عادت» می دانند. این ویژگی ها کم و بیش در تمام منظومه های حماسی ایران دیده می شود و تقریباً هیچ تفاوت ماهوی و جوهری میان اولین و آخرین آثار حماسی تا عصر مشروطه وجود ندارد. اما در این دوره، با منظومه هایی مانند میکادونامه حسین علی تاجر شیرازی و قیصرنامه ادیب پیشاوری روبرو می شویم که در آنها «زمینه ملی» نادیده گرفته شده است به گونه ای که شخصیت هایی غیر ایرانی در جایگاه قهرمان اصلی داستان، نقش ورزی می کنند. در این جستار، تلاش شده است با پیش چشم داشتن شرایط سیاسی و اجتماعی دوره مشروطه، چرایی این گسست در سنت حماسه سرایی ایران تبیین گردد. بررسی های به عمل آمده نشان می دهد نظام مشروطه به دلایلی همچون: بحران های شدید اقتصادی، ضعف ساختاری، مداخله بیگانگان و عدم توازن قدرت و... قدم به قدم به سوی اضمحلال پیش رفت. روشنفکران عصر با آگاهی از پیشرفت های غرب، تلاش کردند با تولید گفتمانی جدید، راه حل مناسبی برای برون رفت کشور از این مهلکه بیابند. مدرنیته ای که این بار روشنفکران پیشنهاد دادند با مفاهیمی چون «استبداد منوّر» و «دیکتاتور مصلح» پیوند خورد؛ این نوع حکومت که در روسیه با پطر کبیر، در آلمان با قیصر و در ژاپن با میکادو به پیشرفت های عظیمی نائل شده بود، در ایران پیشینه ای نداشت، لذا این شخصیت های غیر ملی در ذهن و اندیشه روشنفکران و ادیبان ایرانی جایگاه ویژه ای یافتند و نتیجه آن شد که در دوره مشروطه، شاهد کمرنگ شدن زمینه ملی و گسست در سنت کهن حماسه سراییِ ایران باشیم.
۲.

بررسي و مقایسه ی رابطة متقابل جهان نگري و صنايع بديعي در اشعار سهراب سپهری و محمدرضا شفیعی کدکنی ( با استفاده از نظريّة ساختارگرايي تكويني لوسین گلدمن)

کلید واژه ها: سهراب سپهری محمدرضا شفیعی کدکنی ساختارگرايي تكويني صنايع بديعي جهان نگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۳ تعداد دانلود : ۹۴۷
با مطالعه و بررسي آثاري كه پيرامون نقد ادبي نگاشته شده اند، مي توان دو رويكرد عمده را از يكديگر متمايز كرد: در رويكرد اوّل، اثر و متن ادبي، تنها انعكاس دهنده ی ذهنيّت مؤلّف خويش دانسته شده و متن، تابعي از عوامل تعيين كننده ی بيروني است. رويكرد دوم امّا بر خلاف رويكرد اوّل، محوريّت را به متن و اثر ادبي می دهد و ادبيات را تنها يك مسأله ی زباني مي داند. با این وجود، برخی از صاحب نظران مانند آلبر كامو و لوسين گلدمن در ادبیات غربی و صائب تبریزی و دكتر شفيعي كدكني در ادب فارسی، اعتقادي به جدايي لفظ (متن) و محتوا (درون مايه) ندارند. این گروه برآنند که زبان و اندیشه دو روی یک سکه اند و نمی توان آن ها را جدای از هم انگاشت. در مقاله ی حاضر با استفاده از نظريّه ی ساختارگرايي تكويني لوسين گلدمن، متفكّر و جامعه شناس مجارستاني، رابطه ی متقابل صنايع بديعي (به عنوان يكي از عناصر لفظي متن) در شعر سهراب سپهری و محمدرضا شفیعی کدکنی با جهان نگری (درون مايه هاي فكري) آن ها مورد بررسي و مقایسه قرار گرفت. شیوه ی پژوهش، تحلیل محتوا بر اساس مطالعات کتابخانه ای و هدف اصلی مقاله نشان دادن میزان تأثیر متقابل زبان و معنا در شعر این دو شاعر معاصر است.
۳.

تقابل های دوگانه در غزلیات عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختارگرایی غزلیات عطار تقابل دوگانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳۷ تعداد دانلود : ۱۴۵۰
تقابل های دوگانه از مفاهیم و مؤلفه های اساسی در ساختارگرایی و نظریات زبان شناسی و نشانه شناسی است که در باورهای کهن بشری ریشه دارد. یکی از عملکردهای بنیادین ذهن آدمی خلق تقابل هاست که در ادبیات و هنر نیز دیده می شود. بررسی تقابل های دوگانه در آثار ادبی باعث درک بهتری از این آثار می شود. این مقاله به بررسی تقابل ها در غزلیات عطار نیشابوری پرداخته است. دقت در یکصد غزل برگزیده از عطار نشان داد که شالوده بسیاری از این غزل ها تقابل دوگانه است و حتی در بعضی ابیات، دو، سه یا چهار تقابل وجود دارد؛ گویی عنصر تقابل موتور محرک غزل عطار است. با بررسی این غزل ها، 843 تقابل دیده شده که 47 درصد (396مورد) از نوع واژگانی، 5/35 درصد (298مورد) معنایی و 5/17 درصد (149مورد) از نوع ادبی است و در هر غزل حدود 4/8 تقابل وجود دارد که این موضوع بسامد فراوان این نوع واژگان را نشان می دهد. مهم ترین دلایل توجه عطار به تقابل های دوگانه چنین است: ضمیر ناخودآگاه شاعر، اهمیت دادن به مسائل اخلاقی و دینی، توجه به مفاهیم عرفانی، تأثیر محیط اجتماعی و توجه شاعر به مسائل زیبایی شناختی و موسیقایی. به هرروی، تقابل های دوگانه یکی از شاخصه های سبکی غزل های عطار به شمار می آید که کارکرد معنایی و زیبایی شناختی دارد.
۴.

«بررسی و مقایسه ی مفهوم "عادت ستیزی" در اندیشه ی عین القضات همدانی و سهراب سپهری»

کلید واژه ها: عادت ستیزی عادت رستی عرفان سهراب سپهری عین القضات همدانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۰ تعداد دانلود : ۳۰۷
سهراب سپهری از معدود شاعران تأثیرگذار معاصر ایران است که تمایلات عارفانه در اشعارش دیده می شود. برخی اندیشه های وی را متأثر از عرفان خاور دور و تعالیم ذن و بودا می دانند و  عدّه ای بر این باورند که آراء و نظریات وی به آراء و نظریات عارفانی چون مولوی، ابوسعید و... نزدیک است. یکی از مفاهیم عرفانی مطرح شده در شعر سهراب سپهری، مفهوم «عادت ستیزی» است. «عادت ستیزی» به این معناست که عارف سعی می کند با به کارگیری شگردهایی، غبار عادت را از چهره ی حقیقت بزداید. وی می خواهد ذهن مخاطب را از قیود عادت، تقلید و تعصب آزاد سازد و با شکستن بت های ذهنی و تقدس زدایی از برخی مفاهیم موروثی، به مخاطب اجازه دهد بدون واسطه ببیند و حقایق را درک کند. این اندیشه ی عادت ستیزانه را در نوشته های عین القضات همدانی نیز می توان یافت. در این جستار به شیوه توصیفی-تحلیلی به مقایسه ی عقاید عین القضات و سپهری درباره ی عادت ستیزی پرداختیم و مشخص شد که این مفهوم در اندیشه ی آن ها یکسان مطرح شده و نظریاتشان بسیار به هم نزدیک است. بنابراین شاید بتوان گفت عرفان سپهری، ادامه ی عرفان اصیل ایرانی است و سهراب در بیان تفکرات خود، اندیشه های عارفان بزرگ ایرانی، از جمله عین القضات را پیش چشم داشته است
۵.

هویت بومی در شعر منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هویت نوستالژی بومی گرایی منوچهر آتشی هویت بومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵۰ تعداد دانلود : ۹۵۴
هویت بومی در ادبیات کلاسیک فارسی چندان مورد توجه قرار نگرفته و شاعران کهن به انعکاس محیط اقلیمی و بوم زیست خود در شعرشان کمتر تمایل نشان داده اند. اما نیما در راستای نوآوری هایی که در جوانب مختلف شعر ایجاد نمود، بومی گرایی را نیز وارد حیطه ی شعر کرد و در این راه پیروانی نیز یافت در راس طرفداران این شیوه، منوچهر آتشی قرار دارد که آگاهانه، گرایش ویژه ای به ارائه ی نمادها، عناصر و تصاویر بومی و محلی نشان داده است. وی در راستای حس نوستالژیکی که از غم دوری از زادگاه و برخورد با مدرنیته و... دچارش شده است، رویکردی آگاهانه به هویت بومی دارد و اکثر بن مایه های شعری اش بر پایه ی اقلیم و محیط بومی«جنوب» استوار است. با توجه به اهمیت بررسی بحث هویت بعنوان اصلی بنیادین در حفظ وحدت یک جامعه یا ملّت، این مقاله می کوشد تا از یک طرف، دلایل توجه آتشی به هویت بومی را بازنماید و از طرف دیگر، به مصادیق و مولفه های هویت بومی حاضر در شعر وی بپردازد و چارچوبی گویا از این مفهوم ارائه دهد. بررسی ها نشان می دهد مهم ترین نمودهای هویت بومی در شعر آتشی عبارتند از: یادکرد نام آوران، کاربرد واژگان خاص بومی جنوب، ارائه تصویرهایی از محیط و ذکر نام اماکن، گیاهان و جانوران بومی و توجه به برخی آداب و باورهای منطقه جنوب کشور.
۶.

بررسی آشنایی زدایی و هنجارگریزی دستوری در شعر منوچهر آتشی

کلید واژه ها: آشنایی زدایی هنجارگریزی دستوری هنجارگریزی واژگانی کهن گرایی منوچهر آتشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۱۸۶
آشنایی زدایی در جهان متن، شامل همه ی شگردهایی می شود که در برجسته سازی یک متن ادبی دخیل اند و معمولاً با نوعی هنجارگریزی همراه هستند و می توان گفت آشنایی زدایی نتیجه ی برجسته سازی و هنجارگریزی است. یکی از انواع هنجارگریزی هایی که که شاعر برای آفرینش اثر ادبی به آن دست می زند، هنجارگریزی دستوری است و آن به معنی گریز از قواعد نحوی حاکم بر زبان است؛ هر زبان دارای ساختار دستوری خاصی است که مطابق زبان معیار، نظم می یابد اما در زبان شعر، این نظم و ساختار به هم می خورد و نوعی برجسته سازی شکل می گیرد؛ به عبارت دیگر شاعر از امکانات دستوری زبان در جهت برجسته نمودن شعرش بهره می جوید. هنجارگریزی دستوری به اشکال گوناگون در شعر شاعران مختلف، دیده می شود. بررسی شعر منوچهر آتشی نشان داده است که او از هنجارگریزی دستوری در هر دو بخش صرف (واژه) و نحو استفاده نموده است؛ انواع هنجارگریزی در سطح صرف در شعر آتشی عبارتند از: ساخت واژگان جدید، کاربرد واژگان کهن، بکارگیری واژگان امروزی و کاربرد واژگان بومی. در سطح نحو شعر آتشی نیز نمونه هایی از گریز از هنجار دیده می شود که شاعر از این طریق به آشنایی زدایی پرداخته است. این جستار موارد مختلف این قاعده گریزی های نحوی را مورد بررسی قرار داده و نشان داده است آتشی از چه روش هایی در جهت غریبه سازی نحو شعرش استفاده نموده است.
۷.

نگاهی به ردیف و کارکردهای آن در شعر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنجارگریزی ردیف انواع ردیف کارکردهای ردیف خاقانی.

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۵۷ تعداد دانلود : ۱۰۷۷
به گفته ی محققان، ردیف را می توان یکی از اجزای اصلی شعر کهن فارسی دانست که ساخته و پرداخته ی ذوق و قریحه ی ایرانی است. ردیف به عنوان یکی از ارکان موسیقی کناری، نقش عمده ای در شعر کلاسیک فارسی ایفا نموده است و پارسی سرایان از دیرباز به سرودن اشعار مردّف توجه نشان داده اند. در اشعار ابتدایی فارسی، کمتر از ردیف استفاده شده است اما هرچه شعر فارسی به سوی تکامل روی نهاده، کاربرد ردیف نیز بیشتر نمود پیدا کرده و شاعران به مرور از کاربرد ردیف های ساده به سوی استفاده از ردیف های دشوار رونهادند. یکی از شاعرانی که توجه ویژه ای به ردیف نشان داده و کاربرد انواع ردیف در شعر او بسامد بالایی دارد، خاقانی است. در این جستار، تلاش شده است از زاویه ی آمار به ردیف در شعر خاقانی پرداخته شود؛ لذا با ارائه ی آمارهای دقیق اشعار مردّف و غیر مردّف و انواع ردیف در کل دیوان این شاعر، مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد اشعار مردّف وی بسیار بیشتر از اشعار غیر مردّف اند. آمار انواع ردیف نیز نشان می دهد که ردیف های فعلی پرکاربردترین نوع ردیف در شعر خاقانی هستند. از سوی دیگر، کارکردهای ردیف در شعر خاقانی نیز مورد بررسی قرار گرفت و به این نتیجه دست یافتیم که عمده ترین کارکردهای ردیف در شعر این شاعر عبارتند از: ایجاد وحدت میان شاعر و مخاطب، هماهنگی ردیف با مضمون شعر، ایجاد صور خیال و ترکیبات جدید، برجسته سازی یک تصویر یا مضمون، القای حس درونی شاعر، ایجاد وحدت تخیل و اندیشه، تقویت موسیقی شعر، ایجاد لذت دیداری و پوشاندن عیوب قافیه.
۸.

تحلیل زیبا شناختی ساختار آوایی شعر قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیبایی شناسی قیصر امین پور ساختار آوایی توازن آوایی توازن واژگانی و توازن نحوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۹۸ تعداد دانلود : ۱۷۳۰
شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد؛ درحقیقت شاعر با شعر خود عملی در زبان انجام می دهد که خواننده میان زبان شعری او و زبان روزمره و عادی تمایزی احساس می کند. زیبایی شعر در گرو هم نوایی و هماهنگی میان عناصر شعری است و یکی از راه های ایجاد این هم گونی و هم سنگی ساختار آوایی شعر است. فرمالیست ها و ساخت گرایان بر این باورند که اساس شعر ساختار آن است و در بررسی های ساختاری روساخت اثراهمیت بیشتری دارد. در این مقاله به بررسی روساخت (ساختار آوایی) و دسته بندی دقیق همة روش های تشکیل دهندة این ساختار در شعر قیصر امین پور پرداخته شده و به آرایه هایی که در شکل گیری ساختار آوایی نقش داشته اند اشاره شده است. امین پور یکی از شاعران معاصر است که اشعاری در قالب کلاسیک و نیمایی دارد. او با استفاده از امکانات متعدد زبانی توانسته جنبة موسیقایی شعرش را تقویت کند. ساخت آوایی که در سه سطح توازن آوایی، توازن واژگانی و توازن نحوی نمود می یابد، در شعر امین پور بسیار مورد توجه است؛ وی با نگاهی ویژه به امکانات اجزای مختلف تشکیل دهندة کلام از واج تا جمله جنبة زیبایی شناسیک و هنری شعرش را برجسته کرده است. کاربرد آرایه های گوناگون زبانی مانند انواع روش های تکرار، تسجیع، تجنیس و استفاده از عناصر ایجاد موسیقی (بیرونی، درونی و کناری و...) بر زیبایی ساختار آوایی شعر قیصر افزوده است.
۱۰.

پژوهشی در نقش موسیقایی «تکرار» و دیگر کارکردهای آن در شعر فروغ فرخزاد*(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شعر معاصر موسیقی شعر موسیقی درونی تکرار فروغ فرخزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۷۷
شعر هنری است زبانی، و موسیقی لازمه طبیعت شعر است؛ زیرا این موسیقی است که معنی، تخیّل و عاطفه نهفته در شعر را به مخاطب منتقل می کند و باعث ایجاد همگونی در شعر می شود . موسیقی شعر یعنی نظام خاصی که در محور افقی و عمودی شعر وجود دارد. موسیقی شعر فارسی در ادوار مختلف بر چهار گونه بوده که عبارتند از: موسیقی بیرونی، موسیقی کناری، موسیقی درونی و موسیقی معنوی. در شعر معاصر بر خلاف شعر کلاسیک، به موسیقی بیرونی و کناری کمتر توجّه شده و در عوض شاعران در راه غنی سازی موسیقی شعرشان، بیشتر به موسیقی درونی روی خوش نشان داده اند. از جمله آرایه هایی که در موسیقی درونی شعر معاصر کارکرد فراوانی دارد، «تکرار» است؛ یادآوری می گردد تمامی آنچه را که آرایه های لفظی خوانده می شود، در حقیقت گونه هایی از تکرارهای هنری یا واج آرایی است زیرا وجه مشترک همه آنها چیزی جز تکرار واک ها نیست. تکرار در شعر فروغ از پرکاربردترین آرایه هاست؛ بنابراین در این پژوهش آن گروه از آرایه هایی که عناصر سازنده آنها بر تکرار واک ها استوار است، در شعر فروغ مورد بررسی قرار گرفت و نقش این «تکرار» در موسیقی شعر او بررسی گردید. غیر از کارکرد موسیقایی «تکرار» در شعر فروغ، می توان به کارکردهای دیگری همچون: وحدت شاعر و مخاطب، جان بخشی به واژگان، برجسته سازی مضمون، ایجاد مفاهیم تازه، القای حسّ درونی شاعر و توضیح و تفسیر مضمون، ایجاد وحدت لحن و اندیشه، تداوم بخشیدن به فعل یا حالتی، ایجاد مدخل های متعدد در شعر و حفظ شکل ذهنی آن اشاره کرد.
۱۱.

نگاهی تحلیلی به کارکرد رنگ در شعر «م. سرشک»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شفیعی کدکنی رنگ امید خون شعر چریکی در کوچه باغ های نشابور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۸ تعداد دانلود : ۱۷۹۸
رنگ به عنوان یکی از عناصر برجسته حاضر در طبیعت، در عرصه های مختلف زندگی انسان موثر افتاده و علومی چون فلسفه، روان شناسی، علوم طبیعی، اسطوره، فرهنگ، ادبیات و هنر را تحت تاثیر قرار داده است. ادبیات و به ویژه شعر از رنگ بهره های فراوانی گرفته است؛ رنگ به شکل های مختلف در صور خیال شعر حضور یافته و شاعران از رنگ برای عینی تر کردن ایماژهای شاعرانه و کشف و توضیح روابط میان اجزای تصاویر شعری بهره برده اند. حضور رنگ در شعر از دو منظر قابل بررسی است: 1- به عنوان یک «واژه» - یکی از سازه های کوچک تر متن- که شناخت آن، مهم ترین نقش را در شناخت و تفسیر شعر دارد 2- به عنوان یک عنصر روان پژوهانه که می تواند ما را در کشف بینش و جهان نگری یک شاعر یاری دهد. روانشناسان معتقدند از روی تنوع و بسامد یک واژه می توان گرایش ها و تمایلات فکری، عاطفی، اجتماعی و سیاسی و... او را تشخیص داد. از سوی دیگر تحقیقات به عمل آمده بیانگر آن است که مفاهم و معانی گوناگون رنگ ها، ما را به درک و دریافت بهتر و درست تر آثار هر شاعر نزدیک می کنند. این مقاله بر آن است تا از طریق بررسی و طبقه بندی عنصر رنگ در شعر محمدرضا شفیعی کدکنی به جهان نگری، اندیشه ها و گرایش های اجتماعی و سیاسی وی پی برده و هدف وی از کاربرد بعضی رنگ های خاص را بازنماید.
۱۲.

مؤلفه های هویت ملی در شعر معاصر (مطالعه موردی شعر محمدرضا شفیعی کدکنی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۱۶ تعداد دانلود : ۱۸۷
در عصر حاضر، فرایند جهانی شدن، انسان ها را به سوی یکپارچگی، وحدت و شهروندی جهانی دعوت می نماید و ضرورت پرداختن به هویت ملی و بنیان های آن آشکارتر می باشد. یکی از آبشخورهای هویت ایرانی، زبان و ادبیات فارسی است. در تاریخ افتخارآمیز ایران، همواره هویت و همبستگی مردم از راه زبان فارسی حفظ شده است و شاعران معاصر نیز از شعر پارسی به عنوان ابزاری در جهت حفظ هویت ملی بهره برده اند. یکی از مسائلی که شاعران معاصر با هدف تقویت هویت ملی بدان توجه نموده اند، بهره گیری از عناصر قومی، فرهنگی، تاریخی و... مشترک میان ساکنان ایران زمین است. در این راستا بزرگداشت اسطوره های قومی و ملی، ستایش عظمت باستانی ایرانیان و تأکید بر شاخصه های مهم فرهنگی، دارای اهمیت فراوان می باشد. ازجمله شاعران معاصر که به هویت ملی توجه نموده اند، می توان محمدرضا شفیعی کدکنی را نام برد. وی باستان گرایی را که یکی از روش های برجسته سازی زبان است، به عنوان ابزاری در جهت دستیابی به هویت ملی به کار برده است. شفیعی در شعر خود به نمادها و شخصیت های اسطوره ای، آیین های باستانی، تاریخ و فرهنگ گذشته، و جغرافیای ایران قدیم که از عناصر فرهنگ و هویت ملی به شمار می آیند، توجه بسیار نموده اند و علاوه بر اینها، شفیعی در شعرش به شخصیت های بزرگ عرفانی و ادبی گذشته فارسی نیز پرداخته است. این امر نشانگر توجه ویژه وی به این بُعد از هویت ملی ایرانیان می باشد. بدین سان کاربرد باستان گرایی در سخن شاعران معاصر را می توان رویکردی به هویت ملی انگاشت.
۱۳.

بررسی هنجارگریزی در شعر شفیعی کدکنی (م.سرشک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: محمدرضا شفیعی کدکنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۲۵
هنجارگریزی یکی از موثرترین روش های برجستگی زبان و آشنایی زدایی در شعر است که بسیاری از شاعران از آن بهره برده اند. در شعر معاصر، نیما نقش زیادی در پایه ریزی این هنجارگریزی ها داشته است و پیروان وی نیز از این روش بسیار استفاده کرده اند. یکی از شاعرانی که از روش هنجارگریزی برای برجسته سازی شعر خود بهره گرفته است، شفیعی کدکنی(م.سرشک) است. بررسی های به عمل آمده در این مقاله نشان می دهد، شفیعی از روش هنجارگریزی بسیار بهره برده و بدین طریق زبان شعری اش را برجسته نموده است. در شعر وی از انواع مختلف هنجارگریزی استفاده شده، اما این بهره گیری به صورت یکسان نیست، بلکه در دفترهای شعری مختلف، تفاوت هایی دیده می شود، یکی از هنجارگریزی هایی که در شعر شفیعی بسیار دیده می شود، هنجارگریزی زمانی یا باستان گرایی است که بخصوص در «هزاره دوم آهوی کوهی» از بسامد و نمود بالایی برخوردار است. از دیگر هنجارگریزی هایی که در شعر شفیعی بیشتر به کار گرفته شده، هنجارگریزی واژگانی است، وی به ساخت و ایجاد واژه ها و ترکیباتی دست زده است که تاکنون در دایره واژگانی ادب فارسی حضور نداشته اند. از سوی دیگر شفیعی از واژگان محلی و عامیانه و امروزی نیز بسیار استفاده نموده و بدین طریق بر دایره واژگانی شعر خود افزوده است. از دیگر زمینه های هنجارگریزی در شعر شفیعی، هنجارگریزی معنایی است، وی از صنایعی چون تشبیه، پارادوکس، حس آمیزی، تشخیص، تصویرسازی بسیار بهره برده است. همچنین استفاده متفاوت از روایت های اسطوره ای و تاریخی نیز به آشنایی زدایی شعر وی کمک شایانی کرده است. سایر انوع هنجارگریزی نیز کم و بیش در راستای برجسته سازی شعر استفاده شده اند.
۱۴.

بررسی ریخت شناسانه داستان «بیژن و منیژه» شاهنامه فردوسی بر اساس نظریة ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختارگرایی نقد ادبی ریخت شناسی ولادیمیر پراپ بیژن و منیژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵۸ تعداد دانلود : ۱۰۶۴
امروزه کمتر نقدی را می توان یافت که از کارکردهای ساختاری بی بهره باشد. پیشرفت های نقد ادبی معاصر، منجر به ایجاد مکتب ساخت گرایی با الهام از نظریات زبان شناسانة ""فردینان دوسوسور"" گردید. تحلیل ساختاری به ویژه بر آثار روایی یکی از شگفت ترین دستاوردهای نقد ادبی معاصر است. در حوزة داستان ها و قصه های اساطیری و حماسی، بهترین شیوة تحلیل و طبقه بندی ساختاری را در آثار ولادیمیر پراپ روسی می توان یافت. روش او طبقه بندی قصه ها و تحلیل رمزگانی هر طبقه است. ولادیمیر پراپ مانند بسیاری از روایت شناسان دهه های اخیر، برای تجزیه و تحلیل روایت ها از تحلیل زبان شناسی ساختارگرا استفاده کرد. پراپ با بررسی مجموعه ای از صد حکایت با ترکیب بندی مشابه، ساختار یک ""شاه حکایت"" را بیرون کشید. وی پس از تجزیه و تحلیل یکصد قصه از مجموعه قصه های روسی به سی ویک خویش کاری دست پیدا کرد. وی معتقد بود این الگو را می توان در مورد سایر قصه های عامیانه و حتی رمان ها به کار برد. روش پراپ بعدها توسط محققان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و گاهی نقدهایی بر آن وارد شد. نظام پراپ به رغم کاستی هایش، نقطه شروعی برای نظریه پردازان بعدی شده است و نظریه پردازان بعد از او از روش کار پراپ بسیار تأثیر پذیرفتند. نوشتة حاضر با الهام گرفتن از شیوه و الگوی پراپ، سعی در طبقه بندی داستان «بیژن و منیژه» از داستان های شاهنامة فردوسی و تحلیل آن دارد، هدف این مقاله اثبات الگوی پراپ در این داستان است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان