طاهره خزایی

طاهره خزایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

مطالعه انتقادی گفتمان نفی خشونت بر زنان؛ با تاکید بر لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران خشونت زنان مسأله شدگی اجتماعی لایحه قانون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 531 تعداد دانلود : 497
خشونت بر زنان پدیده ای تاریخی فرهنگی است. فهم پیچیدگی های مسأله خشونت بر زنان نیازمند بررسی دقیق همه ابعاد و لایه های این واقعیت اجتماعی است. این پژوهش، با تایید مسأله بودگی خشونت بر زنان در جامعه ایرانی و ضرورت ورود حاکمیت به آن به مثابه مسأله اجتماعی به بررسی منابع گفتمانی لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» از منظری جامعه شناختی می پردازد.با هدف شناخت و مطالعه مضامین یا الگوهای معنایی غالب، متن لایحه به روش تحلیل محتوای کیفی و با رویکردی انتقادی مورد بررسی قرار گرفت.درون زا نبودن مسأله شدگی خشونت بر زنان، فقدان توجه به تنوع بوم و میدان ایرانی در تعریف مصداق های خشونت، عدم توجه به خاص بودگی های خانواده ایرانی و الزام های روابط خانوادگی و حقوق زدگی و تمرکز بر وضع قوانین کیفری جدید در فقدان هنجارسازی و فرهنگ سازی مضمون های اصلی شناخته شده در متن لایحه است.به طورکلی، نتایج برآمده از تحلیل مضامین شناسایی شده نشان می دهد منابع گفتمان حمایت از زنان در برابر خشونت فاقد درک اجتماعی از مسأله خشونت بر زنان است و بدون توجه به زمینه های اجتماعی فرهنگی جامعه ایرانی و تعارضات و کلیت بافت حقوقی، برای این مسأله اجتماعی، راه حل هایی از جنس حقوقی و قانونی ارائه داده است. در واقع، منابع گفتمانی لایحه تنها با تاکید بر وجهه جهانی خشونت بر زنان و بدون توجه به درون زا کردن این مسأله شدگی، به جای بازگشت به فهم تجربه زنان از خشونت، رفتارهایی را که پیش از این مصداق خشونت در جامعه ایرانی دانسته نمی شده به عنوان خشونت تعریف و برساخت کرده است.
۲.

تجربه بیماران سرطانی در گسست زیست جهان ها و پیوستگی میان ذهنیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 182 تعداد دانلود : 752
سرطان پدیده ای اجتماعی است. واقعیت اجتماعی سرطان متکثر و برخاسته از فهم و تجربه افراد درگیر با آن است. این پژوهش باهدف فهم معنای سرطان در ذهنیت افراد، بر پایه 43 مصاحبه عمیق و نیم ساخت یافته (10 بیمار سرطانی، 10 نفر از اعضای خانواده و 23 نفر از اعضای گروه درمان پرستار، پزشک سرطان شناسی و روان پزشک و روان شناس)، در مرکز اصلی درمان سرطان شهر اصفهان نوشته شده است. رویکرد پژوهش پدیدارشناسی و در ترکیب با جامعه شناسی تفهمی، روش پژوهش مطالعه کیفی اساسی، شیوه نمونه گیری ترکیبی از نمونه گیری هدفمند و مکمل و ابزار تحلیل، تحلیل مضمونی است. مطالعه روایت های افراد نشان دهنده پنج مضمون پذیرش سرطان از سوژگی تا تغافل، ابژگی بدن بیمار و بازتعریف نظم زندگی روزمره، دوگانه خانه/ بیمارستان و درهم ریختگی فضاها و روابط اجتماعی بیمار، خود بیگانگی بیمار ذیل اقتدار دیگری پزشک و بیمار به مثابه کلیتی یکپارچه در الگوی مراقبت پرستاری است. به طورکلی، هرچند روایت ایرانی از سرطان خاص بودگی های خود را دارد، اما بافهم جهانی از سرطان سازگار بوده که در آن، برساخت میان ذهنیت غالب پیرامون سرطان، بیش از آن که از علم پزشکی و اقتدار آن متأثر باشد از تصویر سرطان در فهم عامه تأثیر می پذیرد که بازتولیدکننده انگاره بنیادین سرطان به مثابه نیستی و مرگ است.
۳.

ناهمگونی های ناهمگرای مهاجرت ایرانی و محدودیت های معنایی و نظری دیاسپورا: مورد ایرانی های مقیم فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مهاجرت مجمع الجزایر قومیتی دیاسپورا ایران فرانسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 134 تعداد دانلود : 436
واژه دیاسپورا با وجود کاربرد گسترده برای معرفی جمعیت مهاجر دارای ابهام های معنایی و نظری است. بر اساس فرضیه پژوهش، واژه دیاسپورا بازنمایانده مهاجرت ایرانی و «ناهمگونی ناهمگرای» آن نیست. هدف این پژوهش آن است تا با به گفت وگو گذاردن رویکردهای نظری دیاسپورا و ویژگی های کلی مهاجرت ایرانی، با یافته های میدانی به دست آمده در مصاحبه با 40 جوان ایرانی مهاجر در فرانسه، مفهومی متناسب با ویژگی های مهاجرت ایرانی بیابد. مطالعه انجام شده بر روی مهاجرت ایرانی نشان دهنده ناهمگونی مهاجرت ایرانی در دلایل، علت ها، فهم از تجربه ترک وطن و همچنین، نداشتن گرایش به ایجاد اجتماع همبسته در کشورهای میزبان است؛ به طوری که ایرانی های بیرون از ایران را به سوی تشکیل گروه های کوچک و پراکنده و زندگی در جزیره هایی منزوی از هم سوق می دهد. «مجمع الجزایر قومیتی» عبارت پیشنهادی این پژوهش به عنوان جایگزین واژه دیاسپورا است که هم نشان دهنده ناهمگونی و واگرایی مهاجرت ایرانی در کلیت آن است و هم بازنمایانده «ایرانی بودن» به عنوان تنها رشته پیوند دهنده میان جزیره های پراکنده و منزوی ایرانیان از یکدیگر.
۴.

از زیست گلخانه ای تا بازگشت به عادتواره؛ (تجربه ی زیسته ی تحصیل دانش آموختگان دختر مدارس اسلامی غیرانتفاعی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازاندیشی عادتواره دیگری مدارس دخترانه مدرسه غیرانتفاعی اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 878 تعداد دانلود : 223
هدف اصلی این پژوهش مطالعه تجربه زیسته تحصیل دختران در مدارس اسلامی غیرانتفاعی دخترانه است. چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس مفصل بندی مفاهیمی مانند عادتواره بوردیو، مصرف نمایشی وبلن و همچنین، به هم ریختگی معنایی شوتس و بازاندیشی گیدنز است. این پژوهش به روش تحقیق کیفی و با رویکردی پدیدارشناسانه انجام شده و ابزار تحلیل یافته ها تحلیل مضمونی است. بر پایه روایتهای افراد مورد گفتگو، چهار مضمون اصلی در تجربه آنها عبارت است از: تداوم زیست مرفهانه ذیل برند مدرسه اسلامی در اشاره به مدرسه اسلامی به مثابه بستری برای شکل گیری الگوهای مصرفیِ زیست طبقه مرفه، بازتولید احساس اقلیت بودگی و شکل گیری خرده گفتمان مقاومت در واکنش به نگرش منفی به قشر مذهبی، دینداری آسایش طلبانه و فضایی از آنِ خود در ارتباط با فراهم ساختن ساختارِ انحصاری و فضایی امن برای دینداری و در نهایت، از زیست گلخانه ای تا مواجهه با دیگری و تجربه بازاندیشانه. این مطالعه نشان می دهد هرچند دانش آموختگان این مدارس در رویارویی با تکثر و تنوع بیرون از این مدارس پس از فارغ التحصیلی، ذیل بهم ریختگیِ معنایی تجربه شده در شرایط بازاندیشی قرار می گیرند، اما در نهایت، عادتواره های مرفهانه چارچوب کنشی و تفسیری ایشان را تعریف می کند.
۵.

خود زنانه در گذار به زنانگی هژمون؛ فهم بدن زنانه و روایت تنش های تجربه شده زنان ایرانی مهاجر در فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: بدن زنانگی مهاجرت هویت سازی ایران فرانسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 127 تعداد دانلود : 450
هدف این پژوهش فهم تجربه ی زن ایرانی مهاجر از بدن زنانه و هنجارهای پوششی او در فرانسه است. چارچوب مفهومی پژوهش بر رویکرد جامعه شناسی تفهمی کنشگر در سنت وبری بنا شده و با بهره گیری از روش پژوهش تفهمی و تحلیل مضمونی، بر اساس گفتگوهای نیم ساختاریافته ی عمیق با ۲۴ زن ایرانی 42-26 ساله باتجربه ی بین 15-1 سال زندگی در فرانسه نوشته شده است. تجربه زنان مهاجر نشان دهنده ی چهار گونه فهم متفاوت آن ها از بدن زنانه شان یعنی، بدن زنانه به عنوان ابژه ی زیبایی شناختی، جنسی، پیش پاافتاده و بی اهمیت و رهایی بخش و همچنین، به کارگیری سه راهبرد ادغام، تمایز و نیز خاص بودگی از دیگری در آزمون مهاجرت است. این زنان در گذار به سوی زنانگی هژمون، در نشانه گذاری های پوشش خود، بر طیفی از سازگاری تا درهم آمیختگی همساز میان نشانه ها و هنجارهای ناهمگون پوششی ایرانی و فرانسوی را تجربه می کنند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان