آرش میراب زاده

آرش میراب زاده

سمت: استادیار

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۲ مورد از کل ۱۲ مورد.
۱.

" فرسودگی شغلی و عوامل مرتبط با آن در کارمندان بیمارستان روانپزشکی رازی"(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: فرسودگی شغلی کارکنان درمانی کارکنان اداری بیمارستان روانپزشکی رازی پرسشنامه مازلاخ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۶۶
" هدف: هدف این مطالعه بررسی میزان فرسودگی شغلی و ابعاد مختلف آن در کارکنان درمانی و اداری بیمارستان روانپزشکی رازی تهران و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی و سایر عوامل مرتبط بود. روش بررسی: این مطالعه یک پژوهش تحلیلی مقطعی بود. بر اساس نمونه گیری طبقه ای- تصادفی، تعداد 250 نفر به عنوان حجم نمونه نهایی متناسب با تعداد کارمندان واحدها انتخاب شدند. به علت عدم همکاری و نقص در تکمیل اطلاعات، مطالعه نهایی بر روی 198 نفر انجام گرفت. برای تمام افراد پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاخ و پرسشنامه جمعیت شناختی تکمیل شد. یافته ها: میانگین نمره فرسودگی شغلی در کل جمعیت مورد مطالعه 06/29 و در حد خفیف بود. فرسودگی شغلی در کارکنان درمانی به نسبت اداری، نمره بالاتری را به خود اختصاص داده بود و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود. اختلاف بین میانگین نمره مازلاخ بین کارمندان درمانی و اداری بیمارستان در زمینه های خستگی هیجانی و احساس کفایت شخصی از نظر آماری معنی دار بود، ولی در زمینه مسخ شخصیت ارتباط معنی داری وجود نداشت. فرسودگی شغلی با جنسیت و ساعات کار کارمندان در هفته، دارای ارتباط معنی دار ولی با سن کارمندان و وضعیت تأهل و میزان متوسط درآمد ماهیانه آنها فاقد ارتباط معنی دار بود. نتیجه گیری: فرسودگی شغلی (هرچند خفیف) به نحو قابل ملاحظه ای در کارکنان مرکز روانپزشکی رازی وجود دارد. این وضعیت شکل جدی تری در کارکنان درمانی بیمارستان دارد. امیدواریم نتایج به دست آمده از این مطالعه بتواند برای برنامه ریزی بهتر در استفاده از نیروهای تخصصی و ارائه خدمات بهتر به بیماران روانپزشکی مفید باشد. "
۲.

بررسی اثر بکلوفن در سم زدایی بیماران وابسته به تریاک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: بکلوفن اثر بخشى درمان سم زدایى تریاک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸۵
مقدمه: نتایج بسیاری از مطالعات مؤید تأثیر احتمالی بکلوفن به عنوان آگونیست رسپتور گابا در سم زدائی از تریاک است. پژوهش حاضر مطالعه ای است که به منظور تعیین اثربخشی درمان کمکی با بکلوفن در سم زدایی از تریاک انجام شده است. مواد و روش تحقیق: پژوهش حاضر مطالعه ای از نوع کارآزمایی بالینی با روش دو سو کور است. از بین کلیه بیماران مراجعه کننده با ملاک های وابستگی به تریاک براساس DSM-IV TR تعداد 52 بیمار ضمن مطابقت با ملاک های شمول مورد نظر به صورت تصادفی و یک در میان در دو گروه درمانی جداگانه قرار گرفتند. علاوه بر رژیم ثابت درمانی در هر دو گروه به گروه اوّل بکلوفن به میزان 40 میلی گرم و به گروه دوّم دارونما با ملاحظات دقیق پژوهشی و به صورت سرپایی و برای مدت دو هفته تجویز گردید. در هر دو گروه فرم کوتاه پرسشنامه ترک اعتیاد و پرسشنامه های خود ساخته سایر نشانه های جسمی و نیز نشانه های روانی ترک اعتیاد در روزهای 0، 2، 4، 7، 14 پژوهش تکمیل گردید. یافته ها: در مقایسه دو گروه، بکلوفن اثربخشی نسبی بالاتری نسبت به دارونما در درمان علائم ترک وابستگی به تریاک نشان داد ولی این تفاوت ازنظر آماری معنادار نبود. بحث و نتیجه گیرى: در مجموع به نظر می رسد اضافه کردن بکلوفن به رژیم درمانی سرپایی بیماران وابسته به تریاک شاید تا حد قابل قبولی در تخفیف نشانه های جسمی و تا حدی روانی ترک اعتیاد کمک نماید، گرچه تأکید بر این امر مستلزم کارآزمایی های تکمیلی بعدی است.
۴.

بررسی مقایسه ای نحوه ی مراجعه به مطب روان پزشکی در تهران و یک شهرستان با تجربه ی جدید یک روان پزشک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: تهران سیرجان نحوه مراجعه مطب روانپزشکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵۵
مقدمه: پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی و تحلیلی است که به منظور بررسی و شناخت مسیر مراجعه به روان پزشک در شهرستانی با تجربه جدید یک روان پزشک در مقایسه با تهران صورت گرفته است. متغیرهای مورد مطالعه شامل مشخصات جمعیت شناختی مراجعان، منبع ارجاع، محل مراجعه قبلی، استفاده از درمان های سنتی، محلی و نیز زمان بین بروز مشکل با نشانه بیماری تا نخستین مراجعه به روان پزشکی بوده است. موارد و روش تحقیق: ابتدا از طریق نمونه گیری تصادفی تعداد هزار نفر مراجعه کننده بار اول به اولین و تنها مطب روان پزشکی در یکی از شهرستان های استان کرمان به نام سیرجان با جمعیتی بالغ بر یک صد و بیست هزار نفر در سال اول افتتاح مطب و سپس هزار نفر دیگر در طی یک سال بعد انتخاب شدند. در تهران نیز با همین روش تعداد پانصد مراجعه کننده جدید برای سال اول تاسیس مطب و تعداد پانصد نفر دیگر نیز برای سال دوم انتخاب شدند. بعد از ارزیابی پرونده های تمامی مراجعان، متغیرهای پژوهش با استفاده از نرم افزار مربوطه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: بیش ترین منبع ارجاع به روان پزشک در هر چهار سال مورد ارزیابی، بستگان و آشنایان مراجعه کنندگان بودند. پزشکان عمومی نقش کمی در ارجاع بیماران به روان پزشک داشتند. در شهرستان سیرجان در طی سال دوم به تدریج میزان ارجاع از طرف متخصصان، پرسنل بهداشتی درمانی و مراکز غیرپزشکی با تفاوت معنادار آماری افزایش یافت. با این حال در تهران تفاوت بین منابع ارجاع در سال اول و دوم معنادار نبود. به ترتیب 33.4% و 8.6% آنها به مطب سیرجان و تهران حداقل یک بار در طول عمر خود به درمان گر محلی مراجعه کرده بودند که از نظر آماری تفاوت معناداری داشت. بحث و نتیجه گیری: تغییرات یاد شده در متغیرهای مورد ارزیابی و مقایسه آماری آن در دو شهرستان مورد مطالعه علاوه بر نشان دادن مشخصات جمعیت شناختی و سطح آگاهی مردم در خصوص چگونگی استفاده از خدمات بهداشت روانی می تواند نشان دهنده نقش مداخله های گوناگون آموزشی در سطح کلی جامعه نیز در سطوح مختلف درمانی برای پزشکان و پرسنل بهداشتی و درمانی دیگر جهت تشخیص صحیح مشکل و ارجاع به موقع بیماران به روان پزشک باشد و بر آن تاکید ورزد.
۵.

بهداشت روانی در بلایای طبیعی (مروری بر کوشش های جهانی و برنامه های ملی)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹۷ تعداد دانلود : ۱۲۶۱
"اثرات روان شناختی و بهداشت روانی حوادث طبیعی، موضوعی است که از اهمیت خاص برخوردار بوده و متاسفانه کمتر به آن پرداخته شده است. تاکنون سیاستگذاری های کلان بهداشتی و اجتماعی در برخورد با وقایع مصیبت زا معطوف به پیامدهای جمسانی و مالی این عوراض بوده است در این مقاله به اهمیت خدمات بهداشت روانی در حوادث و بلایای طبیعی، کمبود نیروهای متخصص روانپزشک، روان شناس و مشاور در سطح کشور که از توانایی لازم برای مداخله در این بحران ها برخوردار باشند، پرداخته شده است. پژوهش های بین المللی، پژوهش های داخلی، نتایج مشاهدات مناطق مختلف زلزله زده کشور و همچنین بررسی مصاحبه های بالینی رهنمون این نکته است که آسیب پذیری روانی از آثار غیر قابل اجتناب حوادث طبیعی است. از این رو در جریان وقوع بلایای طبیعی احساس نیاز واقعی برای مشاوره و حمایت حضوری و همراهی افراد خاص مثل مسوولان دولتی، روانپزشکان، روانشناسان و مددکاران اجتماعی کاملا محسوس است. "
۸.

بیمارستان روانپزشکی رازی در گذر تاریخ(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: دارالمجانین تیمارستان بیمارستان تاریخ روانپزشکی رازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۳ تعداد دانلود : ۳۷۳
ایرانیان در ایجاد و اداره بیمارستان ها پیشرو ملت های متمدن بوده اند و در واقع بیمارستان در عالم اسلام و جهان پیشرفته از طریق ایران شناخته شده است. در نمونه هایی از این مراکز که عناوین «بیمارستان»، «دیوانه ستان»، «مارستان»، «دارالمجانین» و «تیمارستان» به خود گرفته بودند، بیماران روانی نگهداری می شدند و تحت درمان قرار می گرفتند. اسناد و شواهد تاریخی بیانگر برخورداری حداقلی این مراکز از امکانات در مقایسه با سایر مؤسسات درمانی است. در دوره معاصر، وقوع اتفاقات تلخ و ناگوار گوناگون در گوشه و کنار شهر تهران توسط بیماران روانی، منجر به تأسیس اولین بیمارستان روانپزشکی با نام «دارالمجانین» در باغ اکبرآباد واقع در خیابان سینا گردید. بدین ترتیب بیماران پس از جمع آوری از سطح شهر، در اطاقک های بسیار کوچک و در وضعیتی نامساعد نگهداری می شدند. به دنبال تأسیس دانشکده پزشکی و ایجاد کرسی بیماری های روانی در سال ۱۳۱۹ در دانشگاه تهران، کار آموزش دانشجویان نیز در این مؤسسه صورت می گرفت. شهرداری در سال ۱۳۲۴ باغ روزبه (محل کنونی بیمارستان روزبه) را نیز جهت توسعه دارالمجانین به مکانی برای نگهداری بیماران روانی اختصاص داد و این دو مکان یعنی باغ اکبرآباد و باغ روزبه تا سال ۱۳۳۸ یعنی زمان انتقال آنها به امین آباد، به فعالیت خود ادامه دادند. پس از انتقال به امین آباد، اقدامات زیادی در جهت توسعه بیمارستان و ارائه خدمات نوین روانپزشکی از جمله توان بخشی بیماران روانی صورت پذیرفت. در سال ۱۳۴۰ در جهت ایجاد تغییر نگرش مردم به بیماری های روانی، نام دارالمجانین و تیمارستان به «بیمارستان روانپزشکی رازی» تغییر یافت. تا زمان تأسیس وزارت بهداری و بهزیستی در سال ۱۳۵۵، این مرکز به صورت پیوسته به جز چند ماه زیرمجموعه اداره شهربانی یا شهرداری بوده است. از سال ۱۳۷۳ پس از تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و همچنین دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی، این بیمارستان به عنوان زیرمجموعه دانشگاه به بسط و گسترش خدمات متنوع درمانی و توان بخشی پرداخت و از سال ۱۳۷۶ با استقرار گروه روانپزشکی دانشگاه در بیمارستان، فعالیت های آموزشی، درمانی و پژوهشی در حوزه روانپزشکی به شکل جدیدی ارائه می گردد.
۹.

آمیختگی فکر– عمل دراسکیزوفرنیا و اختلال وسواسی– اجباری

کلید واژه ها: آمیختگی فکر - عمل اختلال وسواسی - اجباری اسکیزوفرنیا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۱ تعداد دانلود : ۳۲۳
آمیختگی فکر - عمل احتمال به معنی اعتقاد به این که داشتن افکار خاصی ممکن است احتمال وقوع رویدادها یی را افزایش دهد، دارای شباهت مفهومی با جنبه هایی از روانپریشی است . بدین ترتیب می توان فرض کرد که آمیختگی فکر -عمل احتمال، نوع خاصی از تفکر سحرآمیز است که احتمالاً در هر دو اختلال اسکیزوفرنیا و وسواسی –اجباری وجود دارد. به منظور بررسی این فرضیه سه گروه از بی ماران اسکیزوفرنیک ( 16 نفر)، وسواسی –اجباری ( 30 نفر ) و دانشجویان به عنوان نمونه گواه ( 28 نفر) به وسیله مقیاس تجدیدنظر شده آمیختگی فکر –عمل مورد مقایسه قرار گرفتند . نتایج نشان داد گروه ها از لحاظ آمیختگی فکر -عمل اخلاقی و نیز ارزش و اهمیتی که به فکر داده می شود تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند. در احتمال خود و هر سه زمینه احتمال دیگری (منفی، مثبت و پیشگیری) بیماران وسواسی –اجباری نمرات بالاتر از گروه گواه داشتند ولی در مقایسه با بیماران اسکیزوفرنیک تنها در مورد احتمال خود، به طور معنادار نمرات بالاتری به دست آوردن د. در مورد مسئولیت داشتن این افکار بیماران وسواسی -اجباری در زمینه رویدادهای منفی و مثبت احساس مسئولیت بالاتری نسبت به گروه گواه نشان دادند، در حالی که بیماران اسکیزوفرنیک در زمنیه افکار مربوط به رویدادهای مثبت و پیشگیرانه احساس مسئولیت بالاتری نسبت به گروه گواه داشتند . نتایج بر اساس کارکردهای پدیده آمیختگی فکر –عمل مورد بحث قرار گرفته است.
۱۰.

روشهای استفاده شده برای حفظ و ارتقای سلامت روان در خانم های متأهل ایرانی: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: ارتقای سلامت روان زنان مطالعه کیفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۰ تعداد دانلود : ۴۱۲
اهداف مشکلات سلامت روان در سراسر دنیا شیوع بالایی دارد؛ مخصوصاً درخانم ها شایع تر است. این مشکلات اثرات بسیار نامطلوبی بر جنبه های مختلف زندگی بر جا می گذارند. از آنجاکه ارتقای سلامت روان درخانم های متأهل به خاطر اهمیت محوری آنان در خانواده، می تواند اثرات مستقیم و غیر مستقیم قابل توجهی را بر سلامت روان تک تک اعضای خانواده بگذارد، این مطالعه با هدف شناسایی روش های استفاده شده در خانم های متأهل برای حفظ و ارتقای سلامت روان به منظور طراحی مداخلات مناسب طراحی شده است. مواد و روش   ها این مطالعه به صورت کیفی طراحی و اجرا شده است. جامعه آماری این مطالعه شامل خانم های متأهل 18 تا 65 ساله ساکن منطقه 22 شهرداری تهران هستند. اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق فردی با 15زن متأهل 18 تا 65 ساله تهرانی از طریق نمونه گیری هدفمند جمع آوری شد. تحلیل داده ها بر اساس تجزیه وتحلیل محتوا صورت گرفت. یافته   ها به منظور حفظ و ارتقای سلامت روان، درخانم های متأهل شهر تهران از چهار شیوه استفاده می کنند که شامل تقویت ابعاد معنوی؛ مهارت آموزی در زمینه های مدیریت استرس، مثبت اندیشی، خودکنترلی و حل مسئله؛ دریافت کمک از افراد ذی صلاح و برنامه ریزی با توجه به اولویت ها به منظور پرهیز از یک نواختی است. نتیجه   گیری شرکت کنندگان تهرانی به منظور حفظ و ارتقای سلامت روان از تقویت ابعاد معنوی، مهارت آموزی، برنامه ریزی و درنهایت مشاوره استفاده می کنند. شرکت کنندگان تهرانی از شیوه های مقابله با استرس هیجان مدار و مسئله مدار برای حفظ و ارتقای سلامت روان خود بهره می گیرند.
۱۱.

روش های مقابله با استرس در زنان متاهل منطقه 22 تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: سلامت روان مقابله با استرس رویکرد اجتماع محور مشارکت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۷۷
مقدمه: شیوه های سازگارانه مقابله با استرس به عنوان یکی از اجزای اصلی در ارتقاء سلامت روان مطرح می باشند. این تحقیق با رویکردی اجتماع محور به بررسی مکانیسم های مقابله با استرس در زنان متاهل با هدف تدوین برنامه مناسب مداخله ای جهت ارتقاء سلامت روان آنها پرداخته است. روش: طی یک پژوهش توصیفی، وضعیت روش های مقابله با استرس در 200 زن متاهل 18-65 سال ساکن در منطقه 22 تهران با استفاده از پرسشنامه استاندارد شیوه های مقابله با استرس فولکمن و لازاروس به روش نمونه گیری تصادفی و با مشارکت مردم بررسی شد. یافته ها: بیشترین روش مورد استفاده زنان در مقابله با استرس، حل مدبرانه مسئله و کمترین روش مورد استفاده، مقابله رویارو بود. استفاده از روش های هیجان مدار از سوی نیمی از شرکت کنندگان برای مقابله با استرس به کار گرفته شد. در ضمن، میانگین استفاده از سه روش گریز-اجتناب، فاصله گرفتن و خویشتنداری برحسب وضعیت تحصیلی و تعداد فرزند متفاوت بود. بحث: به نظر می رسد ارائه مداخلات مناسب با رویکرد اجتماع محور در زمینه آموزش شیوه های سازگارانه مقابله با استرس، در ارتقاء سلامت روان و افزایش کیفیت زندگی موثر خواهد بود.
۱۲.

تعیین کننده های اجتماعی سلامت روان مثبت در بزرگسالان ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: سلامت روان مؤلفه های اجتماعی سلامت مدل سازی معادلات ساختاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۷
اهداف باتوجه به اهمیت ارتقاء سلامت روان مثبت در پیشگیری از اختلالات روانی اجتماعی، افزایش سلامت فیزیکی و بهره وری و شناسایی مؤلفه های اجتماعی مؤثر بر آن به منظور اجرای مداخلات لازم در جهت ارتقاء سطح سلامت روان جامعه، ضروری است و از اهداف مطالعه حاضر بود. مواد و روش ها این مطالعه از نوع کمی و همبستگی بود و بر روی افراد بزرگسال 30 تا 60 ساله ساکن در مناطق 22 گانه شهرتهران انجام شد. حجم نمونه براساس نرم افزار جی پاور، تعداد 547 نفر تخمین زده شد. نمونه ها براساس روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابتدا باتوجه به مرور منابع و برگزاری جلسات گروهی با صاحبنظران، لیست تعیین کننده های اجتماعی مؤثر بر سلامت روان مثبت استخراج و مدل مفهومی ترسیم شد. معیار ورود هریک از تعیین کننده ها به مرحله مدل یابی، سطح معناداری 0/2≥P در نظر گرفته شد و درانتها این مدل با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری نهایی شد. ابزار به کارگرفته شده شامل ابزار پیوستار سلامت روان- فرم کوتاه، پرسش نامه سنجش وضعیت اقتصادی اجتماعی، پرسش نامه حمایت اجتماعی چند بعدی، پرسش نامه استرس ادراک شده، پرسش نامه بین المللی فعالیت بدنی، پرسش نامه امنیت شغلی نیسی، پرسش نامه امنیت شغلی تنهورن، مقیاس دیداری رضایت شغلی، مقیاس دیداری استرس شغلی، چک لیست بررسی وضعیت محله زندگی، چک لیست استفاده از اینترنت و چک لیست پوشش بیمه بود. داده ها با استفاده از برنامه SPSS نسخه 21 و لیزرل نسخه 8/8 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها داده های مربوط به 607 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میانگین سن شرکت کنندگان مطالعه 9/4±44/04 و میانگین نمره سلامت روان مثبت آن ها 8/65±45/96 بود. از گروه تعیین کننده های ساختاری، متغیرهای طبقه اجتماعی (0/181=B)،وضعیت اقتصادی اجتماعی (0/114=B)، رده شغلی(0/08=B) و سرانه سطح زیربنا (0/290=B) دارای اثر منفی بر سلامت روان مثبت بود. از گروه تعیین کننده های بینابینی که تمامی متغیرهای آن معیار ورود به مدل را دارا بودند، تعیین کننده های بینابینی رضایت شغلی (0/61=B)، حمایت اجتماعی (0/32=B) و رضایت از بیمه (0/41=B)دارای اثر مثبت و استرس درک شده (B=-0/62) دارای اثر منفی بر سلامت روان مثبت بوده و واسطه انتقال اثر تمامی تعیین کننده های ساختاری بر سلامت روان مثبت بوده است. نتیجه گیری بهبود وضعیت اقتصادی اجتماعی از طریق افزایش حمایت اجتماعی و رضایتمندی شغلی موجبات افزایش سطح سلامت روان مثبت بزرگسالان ایرانی شده است و از طرفی کاهش استرس درک شده هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم اثر تعیین کننده های اجتماعی ساختاری را بر سلامت روان مثبت تبیین می کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان