شهناز نوحی

شهناز نوحی

مدرک تحصیلی: استادیار، گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود، سمنان، ایران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۷ مورد از کل ۲۷ مورد.
۲۱.

اثربخشی پسخوراند عصبی بر بهبود نشانه های مصرف، بهزیستی و حالت روان شناختی مردان مصرف کننده مورفین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مصرف مورفین بهزیستی روان شناختی حالت روان شناختی پسخوراند عصبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۱ تعداد دانلود : ۳۳۵
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی پسخوراند عصبی بر بهبود نشانه های مصرف، بهزیستی و حالت روان شناختی مردان مصرف کننده مورفین بود. روش: برای انجام این پژوهش40 نفر از مراجعه کنندگان به چهارمرکز مشاوره حومه شهر تهران که طبق ملاک های تشخیصی اختلال مصرف مورفین داشتند(در دو گروه پسخوراندعصبی و کنترل) در دو مرحله پیش و پس آزمون از طریق کیت مورفین، آزمون حالت های مثبت روان شناختی و آزمون بهزیستی روان شناختی ریف مورد سنجش قرارگرفتند. به گروه آزمایش طبق برنامه درمانی30 جلسه 45 دقیقه ای آموزش پسخوراندعصبی داده شد و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از روش توصیفی و روش تحلیل کواریانس توسط نرم افزار  SPSS استفاده گردید. یافته ها: سطح معناداری آماری یافته ها زیر 05/0 بود که نشان داد که پسخوراندعصبی باعث کاهش مصرف مورفین و افزایش بهزیستی روان شناختی و اکثر زیرمقیاس های حالت های مثبت روان شناختی در گروه درمان گردید. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها نتیجه گیری شد که استفاده از پسخوراندعصبی در درمان و ارتقای بهزیستی و حالت های مثبت روان شناختی مردان مصرف کننده مورفین موثراست و می توان از روش پسخوراندعصبی در درمان و ارتقای بهزیستی و حالت های مثبت روان شناختی مردان مبتلا به اختلال مصرف مورفین بهره برد.  
۲۲.

ارزیابی مدل علی الگوی شخصیتی پدران و ناگویی خلقی دختران نوجوان: نقش واسطه ای سبک های فرزندپروری ناکارآمد پدران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی شخصیتی ناگویی خلقی فرزندپروری پدران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۲۳۴
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای سبک های فرزندپروری ناکارآمد پدران در رابطه بین الگوی شخصیتی پدران و ناگویی خلقی دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی (مدل یابی معادلات ساختاری) می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان دختر مدارس شاهرود و پدران آن ها بود که تعداد 244 نفر از دختران دانش آموز مقاطع مختلف مشغول به تحصیل در مدارس شاهرود و پدرانشان به عنوان گروه نمونه به صورت دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های ، شش عاملی شخصیت هگزاکو (60 HEXACO- ) (آشتون و لی، 2001)، ناگویی خلقی ( TAS-20 ) (تورنتو، پارکر و تیلور، 1979) و سبک فرزندپروری ( BPS ) (بامریند، 1972)، بین آن ها توزیع گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار 24- Amos و روش معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از برازش مناسب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد مسیر مستقیم سبک شخصیتی پدران بر سبک فرزندپروری مستبد پدران ( 18/1 ,T= 001/0 P= )، سبک شخصیتی پدران بر سبک فرزندپروری سهل گیر پدران ( 22/0- ,T= 001/0 P= )، سبک شخصیتی پدران بر ناگویی خلقی نوجوانان (61/0- T= , 001/0 P= ) معنی دار بود. همچنین ضرایب تأثیر غیرمستقیم سبک شخصیتی پدران بر ناگویی خلقی با میانجی گری سبک فرزندپروری مستبد پدران (40/0 ,T= 001/0 P= ) و سبک شخصیتی پدران بر ناگویی خلقی با میانجی گری سبک فرزندپروری سهل گیر پدران (06/0- ,T= 001/0 P= ) معنی دار بود. درنتیجه می توان گفت سبک فرزندپروری ناکارآمد پدران در ارتباط بین سبک شخصیتی پدران با ناگویی خلقی در نوجوانان نقش میانجی دارد. بنابراین، با توجه به نتایج به دست آمده، ناگویی خلقی از دو جنبه زیستی و آموزشی برخوردار است و در نظام خانواده شکل می گیرد و برای پیشگیری از آسیب های ناشی از آن میتوان مداخلاتی برای اصلاح سبک فرزندپروری پدران طراحی و اجرا نمود.
۲۳.

نقش واسطه ای والدگری پدر در ارتباط با روابط خانوادگی و انسجام روانی پدر با سازش یافتگی کودک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسجام روانی روابط خانوادگی سازش یافتگی والدگری پدر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۱۷۵
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن نقـش واسـطه‌ای والدگـری پـدر در رابطـۀ بیـن روابـط خانوادگـی و انسـجام روانـی پـدر بـا سـازش‌یافتگی کـودک بـود. ایـن پژوهـش از نـوع همبسـتگی و جامعـۀ آمـاری دانش‌آمـوزان دختـر دوره ابتدایـی شـهر شـاهرود در سـال تحصیلـی۱۳۹۹-۱۳۹۸ و پـدران آنهـا بـود. 240 نفـر از دانش‌آمـوزان و پـدران آنهـا بـا روش خوشـه‌ای چندمرحلـه‌ای انتخـاب شـدند و بـه مقیـاس والدگـری پـدر (دیـک، ۲۰۰۴)، مقیـاس احسـاس انسـجام (آنتونووسـکی، ۱۹۹۳)، سـیاهۀ سـازش‌یافتگی (سـینها و سـینگ، ۱۹۹۸) و شـاخص روابـط خانوادگـی (هادسـون، ۱۹۹۲) پاسـخ دادنـد. نتایـج تحلیـل مسـیر نشـان داد کـه والدگـری پـدر در رابطـۀ بیـن روابـط خانوادگـی و انسـجام روانـی پـدر بـا سـازش‌یافتگی کـودک نقـش واسـطه‌ای دارد. باتوجـه بـه نتایـج پژوهـش پیشـنهاد می‌شـود متخصصـان قلمـرو تربیـت، بـه اهمیـت و ضـرورت ارتبـاط پـدر و کـودک به‌عنـوان عامـل تعیین‌کننـده در سـازش‌یافتگی کـودکان، توجـه ویـژه‌ای داشـته باشـند.
۲۴.

اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود انتقادگری و طرح واره های جنسی در زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر شفقت خود انتقادگری طرح واره های جنسی سرطان سینه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۷۴
مقدمه: هدف پژوهش اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود انتقادگری و طرح واره های جنسی در زنان مبتلا به سرطان سینه بود. روش پژوهش: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران زن مبتلا به سرطان سینه بیمارستان امام خمینی (ره) بود که در سال های 99-1398به این بیمارستان مراجعه کردند که طبق آمار اعلام شده حدودا 250 نفر بودند و از بین آن ها با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) جایگزین شدند. سپس پرسشنامه های خودانتقادگری تامسون و زوروف (2004) و طرح واره های جنسی آندرسون و سیرانوسکی (1994) توسط هر دو گروه تکمیل شد. پس از آن برنامه درمان مبتنی بر شفقت بر روی گروه آزمایش اجرا شد. سپس پرسشنامه های ذکر شده در بالا مجددا توسط هر دو گروه تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد تأثیر درمان مبتنی بر شفقت بر خود انتقادگری و طرح واره های جنسی در زنان مبتلا به سرطان سینه معنادار بود (001/0P<). نتیجه گیری: بنابراین می-توان گفت درمان مبتنی بر شفقت یکی از درمان های گروه درمان های موج سوم روانشناختی است که توانسته است میزان خود انتقادگری و طرح واره های جنسی زنان مبتلا به سرطان سینه را بهبود ببخشد.
۲۵.

اثربخشی آموزش ذهن آگاهانه غذاخوردن بر خودکارآمدی بدنی و خوردن هیجانی کودکان فزون وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذهن آگاهانه غذاخوردن خودکارآمدنی بدنی خوردن هیجانی کودکان فزون وزن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۴۲
مقدمه: اضافه وزن و چاقی مرتباً در سراسر جهان در حال افزایش می باشد. با توجه به تأثیر چشمگیر چاقی بر بیماری های حاد و مزمن، سلامت عمومی، توسعه و بهزیستی، بررسی چاقی کودکان در اولویت بهداشت جهانی قرار دارد. هدف پژوهش اثربخشی آموزش ذهن آگاهانه غذاخوردن بر خودکارآمدنی بدنی و خوردن هیجانی کودکان فزون وزن بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کودکان دارای اضافه وزن پسر مقطع دبستان شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 بود که تحت هیچ مداخله کاهش وزنی قرار نداشتند. با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس پرسشنامه های خودکارآمدی بدنی و غذاخوردن هیجانی بین هر دو گروه توزیع شد. پس از آن برنامه آموزش سبک زندگی سالم بر روی گروه آزمایش اجرا شد. سپس پرسشنامه های ذکر شده در بالا مجدداً توسط هر دو گروه تکمیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد تأثیر آموزش ذهن آگاهانه غذاخوردن بر افزایش خودکارآمدنی بدنی و کاهش خوردن هیجانی کودکان فزون وزن معنادار بود (001/0 >P). نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت از آموزش ذهن آگاهانه غذاخوردن برای بهبود و اصلاح عوامل محافظت کننده روانشناختی کودکان فزون وزن استفاده شود.
۲۶.

مدل یابی معادلات ساختاری اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شبکه های اجتماعی مجازی پریشانی های روانشناختی سبک فرزندپروری ادراک شده دختران نوجوان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۳۵
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در دختران نوجوان بود.روش شناسی: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بابل در سال تحصیلی 99-1398 بودند. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 200 نفر برآورد که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی (Khajeahmadi et al, 2017)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (Lovibond & Lovibond, 1995) و مقیاس سبک فرزندپروری ادراک شده (Grolnick et al, 1997) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در دختران نوجوان دارای برازش مناسبی بود. یافته های دیگر نشان داد که پریشانی های روانشناختی بر سبک فرزندپروری ادراک شده اثر مستقیم و منفی و بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی اثر مستقیم و مثبت و سبک فرزندپروری ادراک شده بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی اثر مستقیم و منفی داشت. همچنین، دیگر یافته ها نشان داد که پریشانی های روانشناختی با نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی اثر غیرمستقیم و مثبت داشت (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده نقش میانجی سبک فرزندپروری ادراک شده در مدل اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس پریشانی های روانشناختی در دختران نوجوان بود. بنابراین، جهت کاهش اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی برنامه ریزی جهت کاهش پریشانی های روانشناختی و بهبود سبک فرزندپروری ادراک شده ضروری است.
۲۷.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان مبتنی بر شفقت بر سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پریشانی روانشناختی درمان مبتنی بر شفقت درمان هیجان مدار سوگ پیش از موعد سرطان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۲۶
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان مبتنی بر شفقت بر سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش مراقبت کنندگان بیماران مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان های امام حسین و بهار شهرستان شاهرود در سال 1401 بودند. تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های سوگ پیش از موعد (MM-CGI) دهقانی و همکاران (1391)، پریشانی روانشناختی (K-10) کسلر (2003) بود. یکی از گروه های آزمایش درمان هیجان مدار را در 10 جلسه 1 ساعته و گروه آزمایش دیگر نیز درمان مبتنی بر شفقت را در قالب 10 جلسه 1 ساعته به صورت هفته ای دو بار دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان هیجان مدار و درمان مبتنی بر شفقت بر سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی اثربخشی معنادار داشتند (05/0>p). همچنین درمان هیجان مدار در مقایسه با درمان مبتنی بر شفقت بر کاهش سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان اثربخشی بیشتری داشته است (01/0>p). نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار، مداخله کارآمدتری در مقایسه با درمان مبتنی بر شفقت برای کاهش سوگ پیش از موعد و پریشانی روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان بوده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان