فریده انصافداران

فریده انصافداران

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری، دانشکدة روان شناسی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

بررسی رابطه علی تطابق در محیط کار با رفتارهای مدنی سازمانی و رفتارهای ضدتولید در محیط کار با میانجی گری انگیزش شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی انگیزش انگیزش در کار
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی سازمانی و صنعتی
تعداد بازدید : ۲۰۴۶ تعداد دانلود : ۱۲۸۱
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه علّی تطابق در محیط کار (تطابق فرد- سازمان، فرد- گروه و فرد- شغل) با رفتارهای مدنی سازمانی و رفتارهای ضدتولید با میانجی گری انگیزش شغلی در کارکنان شرکت گاز شیراز است. جامعه آماری مورد مطالعه، کلیه کارکنان شرکت گاز شیراز می باشد که از بین آن ها تعداد 170 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تطابق فرد، سازمان پیاسنتین و چپمن، پرسشنامه تطابق فرد، گروه واگل و فلدمن، پرسشنامه تطابق فرد، شغل کیبل و درو، پرسشنامه انگیزش شغلی رابینسون، پرسشنامه رفتار مدنی فردی پودساکف، مکنزی، مورمن و فتر، پرسشنامه رفتار مدنی سازمانی وان داین، گراهام و دینش و پرسشنامه رفتار ضدتولید بنت و رابینسون می باشند. از روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و براساس نرم افزار AMOS ویرایش 16 برای ارزیابی مدل پیشنهادی استفاده شد. مدل ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برخوردار بود. براساس نتایج مدل معادلات ساختاری، تطابق فرد- سازمان و فرد- گروه هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق انگیزش شغلی باعث افزایش رفتارهای مدنی سازمانی و کاهش رفتارهای ضد تولید می شوند. از سوی دیگر تطابق فرد، شغل تنها به صورت غیرمستقیم و از طریق انگیزش شغلی با رفتارهای مدنی سازمانی و رفتارهای ضدتولید رابطه داشت. نتایج به دست آمده از پژوهش، نقش میانجی انگیزش شغلی را در خصوص رابطه بین انواع تطابق با رفتارهای مدنی سازمانی و رفتارهای ضدتولید تأیید کردند. روی هم رفته از میان 12 فرضیه مطرح شده، 10 فرضیه مورد تایید قرار گرفتند.
۲.

بررسی عوامل پیش بینی کننده در ایجاد اعتماد در روابط مدیران و دبیران دبیرستان های دخترانه متوسطه نظری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتماد حمایت سازمانی رهبری تحول آفرین عدالت رویه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۹ تعداد دانلود : ۷۳۷
هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل پیش بینی کننده در ایجاد اعتماد در روابط مدیران و دبیران دبیرستان های دخترانه متوسطه نظری در آموزش و پرورش شهر قزوین می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران و دبیران دبیرستان های دخترانه متوسطه نظری در آموزش و پرورش شهر قزوین می باشد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اعتماد (نیهان و مارلو،1997)، رهبری تحول آفرین (یس،1985)، عدالت رویه ای (نیهف و مورمن،1993) و حمایت سازمانی (هگواتر و دیگران، 2003) بهره گرفته شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شده است. نتایج حاصله نشان داد که بین حمایت وعدالت ادراک شده، رهبری تحول آفرین و اعتماد رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین سبک رهبری تحول آفرین بیشترین تاثیر را بر روی اعتماد دارد و هر سه متغیر در سطح کمتر از 001/0 معنادار می باشند.
۳.

رابطه بین بازیگری احساسی با فرسودگی شغلی و رضایت از زندگی با توجه به نقش تعدیلگر حمایت سرپرست در پرستاران بیمارستان های شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازیگری احساسی حمایت سرپرست رضایت از زندگی فرسودگی شغلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۵ تعداد دانلود : ۴۳۲
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیلگری حمایت سرپرست در رابطه بین بازیگری احساسی با فرسودگی شغلی و رضایت از زندگی در پرستاران است. این مطالعه توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری همه پرستاران (حدود 1100 نفر) شاغل در بیمارستان های دولتی شهر شیراز است؛ 285 نفر (بر اساس جدول کرجسی و مورگان) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و 225 نفر کاملاً به پرسش نامه ها پاسخ دادند. داده های پژوهش از پرسش نامه های بازیگری احساسی، حمایت سرپرست، فرسودگی شغلی، و رضایت از زندگی به دست آمد و پایایی این ابزارها با استفاده از روش آلفای کرونباخ در دامنه ای بین 79/0 تا 83/0 به دست آمد. روایی صوری و محتوایی ابزارهای پژوهش نیز به تأیید متخصصان این حوزه رسید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. یافته ها نشان داد که بازیگری احساسی با فرسودگی شغلی رابطه مثبت و با رضایت از زندگی رابطه منفی دارد. همچنین، نقش تعدیل کننده حمایت سرپرست تأیید شد. استراتژی های بازیگری احساسیْ استرس روانی پرستاران را افزایش می دهد؛ این تجربه در بلندمدت می تواند فرسودگی شغلی پرستاران را افزایش دهد و به کاهش رضایت از زندگی منجر شود. در این میان، حمایت و توجه سرپرستان می تواند موجب تعدیل اثرهای منفی بازیگری احساسی شود.
۴.

اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی و شادکامی در زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس شهر شیراز

کلید واژه ها: آموزش مدیریت استرس کیفیت زندگی شادکامی بیماری مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۱۱۳
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی و شادکامی زنان مبتلا به بیماری ام.اس شهر شیراز بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان بیمار مراجعه کننده به انجمن بیماران ام.اس (کلیه زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس) شهر شیراز در سال 1397 بود که از بین آنان، 30 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران ام.اس آیت اللهی (1385) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. جهت تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که اجرای برنامه آموزشی مدیریت استرس باعث بهبود کیفیت زندگی (12/10 F= و004/0 p<) و شادکامی (84/118 F=و 01/0 p<) در زنان مبتلا به بیماری ام.اس درگروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. باتوجه به نتایج پژوهش، مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ارتقای کیفیت زندگی و شادکامی این بیماران اثر دارد. بنابراین این برنامه آموزشی می تواند جز برنامه های مداخلاتی برای گروه هدف مورد استفاده قرار بگیرد.
۵.

مقایسه باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی

کلید واژه ها: باورهای غیرمنطقی خودپنداره بهزیستی معنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۶ تعداد دانلود : ۱۳۵
هدف از پژوهش حاضر مقایسه باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی بود پژوهش حاضر از نوع علی -مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان مطلقه تحت پوشش سازمان بهزیستی و زنان عادی شهر شیراز بود. گروه نمونه متشکل از 120 نفر در دو گروه (60 زن مطلقه 60 زن عادی) بود. برای تعیین حجم نمونه در گروه زنان مطلقه از روش نمونه گیری در دسترس و برای زنان عادی از روش هدفمند به منظور همتاسازی گروه زنان عادی با زنان مطلقه استفاده شد. پرسشنامه باورهای غیرمنطقی توسط جونز، پرسشنامه خودپنداره راجرز، پرسشنامه بهزیستی معنوی پولوتزین و الیسون مورد سنجش قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح مورد تجزیه وتحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد؛ باورهای غیرمنطقی در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی بالاتر است و میانگین متغیرهای خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی پایین تر است؛ میانگین باورهای غیرمنطقی و ابعاد آن (شامل درماندگی در برابر تغییر، توقع تائید از دیگران، اجتناب از مشکل و بی مسئولیتی هیجانی) در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی بالاتر است؛ بین خودپنداره در زنان با سابقه طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین بهزیستی معنوی و ابعاد آن (سلامت وجودی و سلامت مذهبی) در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی پایین تر است. با توجه به نتایج پژوهش مبنی بر لزوم توجه به باورهای غیرمنطقی خودپنداره و بهزیستی معنوی پیشنهاد می شود این سازه ها در قالب کلاس های آموزشی قبل از ازدواج به منظور پیشگیری از بروز مشکلات در زندگی مشترک صورت گیرد.
۶.

ارائه مدلی از درماندگی روان شناختی زنان نابارور بر اساس انعطاف پذیری شناختی و سرسختی روان شناختی با توجه به نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده

کلید واژه ها: درماندگی روان شناختی انعطاف پذیری شناختی سرسختی روان شناختی حمایت اجتماعی ادراک شده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۸۰
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از تأثیر انعطاف پذیری شناختی و سرسختی روان شناختی بر درماندگی روان شناختی زنان نابارور با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده، بود. روش پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان نابارور شهر شیراز بود که از میان آن ها 250 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه درماندگی روان شناختی لاویبوند و لاویبوند (1995)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسشنامه سرسختی روان شناختی اهواز کیومرثی و همکاران (1377) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1998) جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS انجام گرفت. طبق یافته ها ضریب مسیر مستقیم انعطاف پذیری شناختی به درماندگی روان شناختی، انعطاف پذیری شناختی به حمایت اجتماعی ادراک شده و سرسختی روان شناختی به حمایت اجتماعی ادراک شده معنادار بود، ضریب دو مسیر مستقیم سرسختی روان شناختی به درماندگی روان شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده به درماندگی روان شناختی و همچنین ضریب مسیر غیرمستقیم انعطاف پذیری شناختی به درماندگی روان شناختی و سرسختی روان شناختی به درماندگی روان شناختی از طریق حمایت اجتماعی ادراک شده معنادار نشد. به منظور کاهش درماندگی روان شناختی زنان نابارور باید اقداماتی جهت بهبود و افزایش سرسختی روان شناختی، انعطاف پذیری شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده صورت گیرد.
۷.

رابطه ی میان افسردگی، اضطراب و توانایی های شناختی در زنان میانسال: نقش واسطه ای ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افسردگی اضطراب توانایی های شناختی ذهن اگاهی زنان میانسال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۱۰
فشار روانی ناشی از چندگانگی نقش زنان در خانواده و جامعه و نیز تغییرات فیزیولوژیکی و هورمونی دوران یائسگی سبب می شود زنان میانسال بیشتر در معرض خطر ابتلا به اختلالات افسردگی و اضطرابی و به تبع آن کاهش در توانایی های شناختی قرار گیرند، لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی ذهن آگاهی در رابطه ی بین افسردگی و اضطراب با توانایی های شناختی در زنان میانسال انجام شد. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری شامل تمام زنان 40 تا 60 سال ساکن شهر شیراز در سه ماهه ی اول سال 1402 بوده که 331 نفر به صورت نمونه در دسترس ملاک ورود به پژوهش را داشتند. ابزارهای سنجش مورد استفاده شامل، مقیاس ذهن آگاهی، توجه، هوشیاری (MAAS) براون و رایان (2003)، فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس(DASS-21) لاویبوند و لاویبوند (1995) و پرسشنامه ی توانایی های شناختی نجاتی (2013) بوده است. به منظور تحلیل مدل پژوهش، از برآورد بیشینه ی درست نمایی و آزمون معناداری بوت استریپ استفاده شد. نتایج، حاکی از رابطه ی معنادار افسردگی و اضطراب هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم و با میانجی گری ذهن آگاهی بر توانایی های شناختی در زنان میانسال بوده است (05/0P<). همچنین رابطه ی مستقیم و منفی افسردگی و اضطراب با ذهن آگاهی و رابطه ی مستقیم و مثبت ذهن آگاهی با توانایی های شناختی نیز معنادار بود (05/0P<). بنابراین سطوح بالای افسردگی و اضطراب و متعاقب آن، سطوح پایین ذهن آگاهی در زنان میانسال را می توان به عنوان عوامل منفی مؤثر بر توانایی های شناختی در دوران میانسالی در نظر گرفت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان