رابطه ی میان افسردگی، اضطراب و توانایی های شناختی در زنان میانسال: نقش واسطه ای ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی معاصر دوره ۱۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
117 - 126
حوزه های تخصصی:
فشار روانی ناشی از چندگانگی نقش زنان در خانواده و جامعه و نیز تغییرات فیزیولوژیکی و هورمونی دوران یائسگی سبب می شود زنان میانسال بیشتر در معرض خطر ابتلا به اختلالات افسردگی و اضطرابی و به تبع آن کاهش در توانایی های شناختی قرار گیرند، لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی ذهن آگاهی در رابطه ی بین افسردگی و اضطراب با توانایی های شناختی در زنان میانسال انجام شد. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری شامل تمام زنان 40 تا 60 سال ساکن شهر شیراز در سه ماهه ی اول سال 1402 بوده که 331 نفر به صورت نمونه در دسترس ملاک ورود به پژوهش را داشتند. ابزارهای سنجش مورد استفاده شامل، مقیاس ذهن آگاهی، توجه، هوشیاری (MAAS) براون و رایان (2003)، فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس(DASS-21) لاویبوند و لاویبوند (1995) و پرسشنامه ی توانایی های شناختی نجاتی (2013) بوده است. به منظور تحلیل مدل پژوهش، از برآورد بیشینه ی درست نمایی و آزمون معناداری بوت استریپ استفاده شد. نتایج، حاکی از رابطه ی معنادار افسردگی و اضطراب هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم و با میانجی گری ذهن آگاهی بر توانایی های شناختی در زنان میانسال بوده است (05/0P<). همچنین رابطه ی مستقیم و منفی افسردگی و اضطراب با ذهن آگاهی و رابطه ی مستقیم و مثبت ذهن آگاهی با توانایی های شناختی نیز معنادار بود (05/0P<). بنابراین سطوح بالای افسردگی و اضطراب و متعاقب آن، سطوح پایین ذهن آگاهی در زنان میانسال را می توان به عنوان عوامل منفی مؤثر بر توانایی های شناختی در دوران میانسالی در نظر گرفت.