بهنام مولوی

بهنام مولوی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

به کارگیری تکنیک های تاپسیس فازی و DEA فازی به منظور اولویت بندی و انتخاب قابلیت های چابکی سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قابلیت تاپسیس فازی تحلیل پوششی داده های فازی(FDEA)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مدیریت تئوری های مدیریت کلیات
  2. حوزه‌های تخصصی مدیریت مدیریت صنعتی تحقیق در عملیات مدلسازی ریاضی
تعداد بازدید : ۱۰۷۴ تعداد دانلود : ۵۰۹
روش های متفاوتی جهت اولویت بندی و انتخاب قابلیت های چابکی سازمان ارائه گردیده است که اغلب آنها جزء روش های تصمیم گیری چند معیاره جبرانی می باشند. در این مقاله تلاش می شود با بهرهگیری از تکنیک های تحلیل پوششی داده ها ((DEA،و تاپسیس فازی، رویکردی جهت اولویت بندی قابلیت های چابکی بر اساس نیازهای محیطی سازمان، ارائه گردد. پژوهش حاضر در دو مرحله متوالی انجام گرفته است. در مرحله اول محرک های چابکی سازمان شناسایی شده و در مرحله دوم قابلیت های چابکی بر اساس اثربخشی و تاثیرشان جهت غلبه بر محرک های استخراج شده از مرحله اول، اولویت بندی می گردند. در مرحله اول محرک های چابکی سازمان با بهره گیری از تکنیک تاپسیس فازی و رویکرد برنامه ریزی کسری و بر اساس سه معیار دشواری پاسخگویی، میزان اثرگذاری بر فعالیت های سازمان و شدت تغییر، رتبه بندی شده و محرک های کلیدی انتخاب می شوند. در مرحله دوم، با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده های فازی، قابلیت های چابکی استخراج شده از ادبیات تحقیق بر مبنای تاثیرشان بر عوامل محرک کلیدی، ارزیابی و اولویت بندی می شوند. روش ارائه شده در یکی از صنایع بزرگ قطعه ساز دولتی مورد آزمون قرار گرفته است.
۲.

ارایه رویکردی به منظور بهبود چابکی سازمان با به کارگیری تکنیک گسترش کارکرد کیفیت فازی (مطالعه موردی یک صنعت قطعه ساز در بخش صنایع هوایی کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چابکی سازمانی محرک های چابکی قابلیت های چابکی توانمندسازهای چابکی FQFD

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۸ تعداد دانلود : ۲۳۰
امروزه دنیای کسب و کار با تغییرات و آشفتگی های شدید و فزاینده ای مواجه است و این موضوع، سازمان های کنونی را با چالش های بسیاری روبرو ساخته است. به منظور غلبه بر این تغییرات و آشفتگی های محیطی، چابکی سازمانی به عنوان یک مزیت رقابتی مهم برای سازمان ها محسوب می شود. برای دست یابی به سطح چابکی مطلوب، سازمان ها نیازمند یکپارچه سازی توانمندی ها و توانمندسازهای داخلی خود با نیازها و مطالبات محیط خارج سازمان است. در این تحقیق با استفاده از تکنیک گسترش کارکرد کیفیت QFD و تدوین خانه کیفیت HOQ دو مرحله ای فازی، رویکردی برای بهبود چابکی سازمان ها ارایه شده است. بدین منظور، در گام اول مهم ترین محرک های چابکی سازمان نیازمندی های محیطی شناسایی شده و سپس در گام دوم و سوم به ترتیب مهم ترین توانمندی ها و توانمندسازهای چابکی مورد نیاز سازمان، بهمنظور پاسخ گویی به نیازها و غبله بر فشارها و محرک های محیطی انتخاب می شوند. تحقیق حاضر در یک صنعت قطعه ساز فعال در بخش صنایع هوایی کشور صورت گرفته است و نتایج آن بر برتری توانمندسازهای فن آوری اطلاعات و مدیریت فن آوری نسبت به سایر عوامل، در بهبود سطح چابکی سازمان، دلالت دارد.
۳.

تدوین راهبرد مدیریت دانش در یک آزمایشگاه تحقیقاتی- صنعتی با بهرهگیری از رویکرد پویا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راهبرد مدیریت دانش راهبرد پویا راهبرد شخصی سازی راهبرد کدگذاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۱۷
برای اطمینان از پیاده سازی موفق سیستم مدیریت دانش، قبل از اجرا باید یک راهبرد مناسب جهت مدیریت دانش انتخاب گردد. با توجه به پویایی دانش در سازمان، راهبرد انتخابی نیز باید از پویایی برخوردار باشد. پژوهش حاضر در تلاش است با استفاده از رویکرد پویا در راهبردسازی مدیریت دانش، راهبرد مناسبی جهت مدیریت دانش در یک آزمایشگاه پژوهشی- صنعتی بصورت طیفی از کدگذاری تا شخصی سازی، تدوین نماید. در ابتدا با مرور مبانی نظری، مهمترین عوامل سازمانی تأثیرگذار بر راهبردسازی مدیریت دانش از الگوهای مفهومی موجود استخراج شد که عبارتند از: فرهنگ سازمان، راهبرد کسب و کار، ساختار سازمان، وضعیت فرآیندهای خلق دانش سازمان، راهبرد منابع انسانی و میزان بلوغ نظام فناوری اطلاعات. بدین منظور در اولین گام به تعیین محدوده راهبرد کلان مدیریت دانش بر طیفی از کدگذاری تا شخصی سازی پرداخته شد. در گام بعدی، با سنجش وضعیت فرآیندهای خلق دانش الگوی نوناکا در آزمایشگاه، راهبرد نهایی با هدف ایجاد تعادل میان دانش ضمنی و آشکار سازمان انتخاب گردید. این موضوع باعث می شود، راهبرد انتخابی در زمره راهبردهای پویای مدیریت دانش قرار گیرد. جامعه آماری پژوهش شامل دو دسته کارکنان و همچنین مدیران رده-های مختلف آزمایشگاه بود. بر اساس نتیجه های بدست آمده از پژوهش، راهبرد شخصی سازی به عنوان راهبرد اصلی و راهبرد کدگذاری به عنوان راهبرد فرعی و مکمل، جهت مدیریت دانش در آزمایشگاه شناخته شدند.
۴.

ارائه روشی جهت اولویت بندی استراتژی های چابکی سازمان با استفاده از تکنیک تاپسیس و سیستم استنتاج فازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چابکی سازمانی استراتژی های چابکی تاپسیس فازی بهبود یافته استنتاج فازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۱۰۸
در این مقاله تلاش می شود با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره و سیستم های استنتاج فازی، رویکردی کمی برای اولویت بندی توانمندسازهای استرتژیک چابکی سازمان ارائه شود. پژوهش حاضر در سه مرحله متوالی انجام شده است. در ابتدا، عواملی به عنوان محرک ها، قابلیت ها و استراتژی های چابکی با استفاده از ادبیات پژوهش و نظر خبرگان سازمان و اساتید دانشگاه استخراج و انتخاب شده اند. سپس عوامل محرک چابکی صنعت، با استفاده از تکنیک تاپسیس فازی و براساس اهمیت و فوریت پاسخ گویی برای صنعت، رتبه بندی شده و محرک های کلیدی انتخاب می شوند. در مرحله ی دوم، قابلیت های چابکی با بهره گیری مجدد از تکنیک تاپسیس فازی و براساس اثربخشی و توانشان برای غلبه بر محرک های کلیدی صنعت اولویت بندی شده، قابلیت های اساسی موردنیاز صنعت برای پاسخ گویی به تغییرات محیط انتخاب می شوند. در مرحله ی آخر، با طراحی و به کارگیری یک سیستم استنتاج فازی، استراتژی های چابکی برمبنای تأثیرشان بر بهبود قابلیت های موردنیاز صنعت، وزن دهی و اولویت بندی می شوند. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان دهنده برتری نقش فناوری اطلاعات و مدیریت تکنولوژی نسبت به سایر استراتژی ها، در بهبود چابکی صنعت موردمطالعه و پاسخ گویی به نیازهای محیطی آن است.
۶.

بررسی میزان کاربست مؤلفه های دانشگاه یاددهنده از نظر اعضای هیئت علمی دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انرژی ارزش ها دیدگاه قابل یاددهی ایده ها دانشگاه یاددهنده قاطعیت در تصمیم گیری و آموزش عالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱۲
در این پژوهش، برای بررسی میزان کاربست مؤلفه های دانشگاه یاددهنده [دیدگاه قابل یاددهی، ایده ها، ارزش ها، انرژی، و قاطعیت در تصمیم گیری] در دانشگاه های دولتی از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده است. جامعة آماری پژوهش تمام اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی در سال تحصیلی 86-85 بوده که از میان آنان یک نمونة 315 نفری به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به صورت تصادفی انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات، پرسشنامة محقق ساختة 74 سؤالی در قالب طیف 5 درجه ای لیکرت به کار برده شده است. جهت آزمون سؤال های پژوهش از آزمون های آماری پارامتریک از جمله t تک نمونه ای و تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین نمرات پاسخ گویان در خصوص تمام مؤلفه های دانشگاه یاددهنده کمتر از حد متوسط (3) بوده و در تمام مؤلفه ها تفاوت معنی دار است. بررسی تفاوت بین نظرات نمونة آماری در مورد میزان کاربست مؤلفه های سازمان یاددهنده با توجه به متغیرهای دموگرافیک نیز، f مشاهده شده نشان می دهد که براساس رتبة علمی اعضای هیئت علمی و مدیران دانشگاه در سه مورد انرژی، ایده ها و ارزش ها، تفاوت معنی دار بود. تفاوت بین میانگین های زنان و مردان و نیزتفاوت بین میانگین براساس سنوات خدمت پاسخ گویان معنی دار نبود، ولی در خصوص سمت های مدیر و عضو هیئت علمی در تمام موارد تفاوت بین میانگین ها معنی دار بود. تحلیل نتایج همچنین نشان داد که میانگین نمرات کاربست مؤلفه های سازمان یاددهنده در دانشگاه های علوم پزشکی بالاتر از میانگین نمرات دانشگاه های غیر پزشکی است. در مورد مؤلفه های انرژی، ایده ها و ارزش ها، f مشاهده شده معنی دار می باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان