اصغر توفیقی

اصغر توفیقی

مدرک تحصیلی: دانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه ارومیه

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۰ مورد.
۱.

تأثیر خستگی بدنی بر زمان بندی و وضوح تصویرسازی ورزشکاران ماهر و نیمه ماهر رشته کاراته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین ذهنی توانایی تصویرسازی خستگی بدنی سطح تبحر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۱۱
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر خستگی بدنی بر زمان بندی و وضوح تصویرسازی ورزشکاران بود. تعداد 60 کاراته کای ماهر و نیمه ماهر بطور دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های تجربی و کنترل قرار گرفتند. پیش آزمون و پس آزمون شامل اجرای ذهنی تکلیف به صورت بینایی درونی، بینایی بیرونی و حرکتی بود. نتایج نشان داد که در ورزشکاران ماهر خستگی بدنی بر وضوح تصویرسازی بینایی بیرونی، درونی و وضوح تصویرسازی حرکتی اثر معناداری نداشت. همچنین خستگی بدنی بر زمان تصویرسازی بینایی بیرونی و درونی اثر معناداری نداشت اما منجر به افزایش زمان تصویرسازی حرکتی شد. در ورزشکاران نیمه ماهر، خستگی بدنی بر وضوح تصویرسازی بینایی بیرونی و درونی اثر معناداری نداشت، اما منجر به کاهش وضوح تصویرسازی حرکتی شد. به نظر می رسد اثر خستگی بر وضوح و زمانبندی تصویرسازی تحت تاثیر عامل دیگری به نام سطح تبحر است.
۲.

تأثیر تمرینات ورزشی با شدت کم، متوسط و زیاد بر شاخص های آپوپتوز بافت بیضۀ موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات ورزشی بافت بیضه مسیر داخلی آپوپتوز موش صحرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۱۵۱
مقدمه: تأثیر تمرینات ورزشی با شدت های مختلف بر القا و یا مهار فرایند آپوپتوز وابسته به میتوکندری در بافت بیضه تاکنون ناشناخته مانده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین تداومی با شدت کم (LICT)، متوسط(MICT) و زیاد (HICT) بر فرایند آپوپتوز در بافت بیضه موش های صحرایی بود. روش پژوهش: بدین منظور، 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به چهار گروه LICT، MICT، HICT و کنترل تقسیم شدند. گروه LICT با شدت 50-60 درصد حداکثر سرعت ، گروه MICT با شدت 65-70 درصد حداکثر سرعت  و گروه HICT با شدت 80-85 درصد حداکثر سرعت  تمرین کردند. بیان پروتئین و ژنBax ، Bcl-2، کاسپاز 3 با روش وسترن بلات و PCR کمی اندازه گیری شد. داده های پژوهش با آزمون آماری ANOVA و آزمون تعقیبی توکی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که در گروه LICT و MICT بیان Bcl2، Bax و کاسپاز 3 تغییر معناداری در مقایسه با گروه کنترل نداشت (05/0P>). در گروه HICT بیان Bcl-2 کاهش معنادار (01/0P=) و بیان Bax و کاسپاز-3 افزایش معناداری (05/0P=) داشت. همچنین تعداد سلول های آپوپتوتیک در LICT و MICT تغییر معناداری را نشان نداد، ولی در گروه HICT افزایش معناداری داشت (001/0P=). نتیجه گیری: به نظر می رسد هشت هفته تمرین LICT و MICT هیچ تأثیر معناداری در بروز یا القای فرایند آپوپتوز وابسته به میتوکندری در بافت بیضه ندارد. درحالی که گروه HICT با کاهش بیان Bcl2 و افزایش بیان Bax و کاسپاز 3، فرایند آپوپتوز را القا می کند و تعداد سلول های آپوپتوتیک را در بافت بیضه افزایش می دهد. 
۳.

تأثیر نوع تکلیف و خستگی بدنی بر توانایی تصویرسازی ذهنی ورزشکاران ماهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خستگی بدنی توانایی تصویرسازی نوع تکلیف سطح مهارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۱۹
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر نوع تکلیف و خستگی بدنی بر توانایی تصویرسازی ذهنی ورزشکاران ماهر بود. سی ورزشکار ماهر به صورت تصادفی به دو گروه خستگی و کنترل تقسیم شدند. سنجش های پیش آزمون و پس آزمون شامل اجرای ذهنی تکالیف حرکتی به صورت بینایی درونی، بینایی بیرونی و حرکتی بود. گروه تجربی پروتکل تمرینی را برای خستگی (دویدن با شدت 70 درصد ضربان قلب بیشینه تا رسیدن به حد خستگی) اجرا کردند، درحالی که گروه کنترل فاقد هرگونه فعالیت بدنی و ذهنی بودند. نتایج نشان داد که یک وهله خستگی منجر به کاهش معنادار دقت تصویرسازی شد. در هر دو تکلیف، دقت تصویرسازی بینایی بیرونی، از بینایی درونی بیشتر بود و دقت تصویرسازی بینایی درونی از حرکتی بالاتر بود. همچنین، خستگی بر وضوح تصویرسازی ذهنی تکلیف کوتاه و بلند تأثیر معناداری ندارد. درنهایت، خستگی بر کنترل پذیری تصویرسازی ذهنی تکلیف کوتاه و بلند تأثیر معناداری ندارد.
۴.

تأثیر نوع تکلیف و خستگی بدنی بر توانایی تصویرسازی ذهنی ورزشکاران ماهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خستگی بدنی توانایی تصویرسازی نوع تکلیف سطح مهارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۴ تعداد دانلود : ۱۶۰
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر نوع تکلیف و خستگی بدنی بر توانایی تصویرسازی ذهنی ورزشکاران ماهر بود. سی ورزشکار ماهر به صورت تصادفی به دو گروه خستگی و کنترل تقسیم شدند. سنجش های پیش آزمون و پس آزمون شامل اجرای ذهنی تکالیف حرکتی به صورت بینایی درونی، بینایی بیرونی و حرکتی بود. گروه تجربی پروتکل تمرینی را برای خستگی (دویدن با شدت 70 درصد ضربان قلب بیشینه تا رسیدن به حد خستگی) اجرا کردند، در حالی که گروه کنترل فاقد هرگونه فعالیت بدنی و ذهنی بودند. نتایج نشان داد که یک وهله خستگی منجر به کاهش معنادار دقت تصویرسازی شد. در هر دو تکلیف، دقت تصویرسازی بینایی بیرونی، از بینایی درونی بیشتر بود و دقت تصویرسازی بینایی درونی از حرکتی بالاتر بود. همچنین، خستگی بر وضوح تصویرسازی ذهنی تکلیف کوتاه و بلند تأثیر معناداری ندارد. در نهایت، خستگی بر کنترل پذیری تصویرسازی ذهنی تکلیف کوتاه و بلند تأثیر معناداری ندارد.
۵.

تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی، استقامتی و موازی بر مقادیر سرمی CTRP-12، فورین، KLF-15، پروفایل لیپیدی و مقاومت به انسولین در مردان چاق غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی تمرین استقامتی تمرین موازی CTRP-12 فورین KLF-15

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۷ تعداد دانلود : ۲۱۹
آدیپوکاین ها و بیومارکرهای التهابی، تسهیل کننده اثرات تخریبی چاقی نظیر مقاومت به انسولین هستند که در القای بیماری متابولیکی تقش بسزایی دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ۸ هفته تمرین مقاومتی، استقامتی و موازی بر مقادیر سرمی CTRP-12، فورین، KLF-15 و مقاومت به انسولین در مردان چاق غیر فعال بود.40 مرد چاق غیرفعال (45 30 سال، BMI≥30) به طور تصادفی در 4 گروه، تمرین مقاومتی، تمرین استقامتی، تمرین موازی و کنترل تقسیم بندی شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته به تمرینات ویژه پرداختند. مقادیر سرمی CTRP-12، فورین و KLF-15 با استفاده از کیت به روش ELISA اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری t همبسته و ANOVA در سطح معنا داری (05/0 ≥p) استفاده شد. نتایج آزمون t همبسته نشان داد که مقادیر KLF-15 گروه های تمرین هوازی (p=0.006) و موازی (p=0.036) به طور معناداری افزایش یافت. در حالی که، مقادیر فورین در این دو گروه کاهش معنا داری نشان داد (به ترتیب: p=0.001 p=0.044). مقادیر CTRP-12 نیز تنها در گروه تمرین موازی افزایش معنا داری (p=0.023) داشت. تمرین هوازی (p=0.009) و موازی (p=0.006) به طور معناداری مقاومت به انسولین را کاهش دادند. در بررسی بین گروهی تمرین هوازی تغییرات معنا داری در KLF-15 (p=0.039 و F=3.090) و فورین (p=0.031 و p=3.297) نسبت به گروه کنترل ایجاد کرد. به نظر می رسد استفاده از تمرینات هوازی و به ویژه تمرینات موازی تاثیرات بهتری بر پروفایل لیپیدی و همچنین آپریگولیشن آدیپوکاین های ضد التهابی جدید نظیر KLF-15 و CTRP-12 و همچنین دانرگولیشن آدیپوکاین التهابی فورین داشته باشد.
۶.

تأثیر تمرین هوازی و مقاومتی بر برخی عوامل انعقادی (PAI-1، فیبرینوژن، PT، PTT) و فیبرینولیزی (tPA، پلاسمینوژن، دی دایمر) در زنان چاق کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: PAI-1 tPA انعقاد خون تمرین مقاومتی تمرین هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۵ تعداد دانلود : ۲۱۴
چاقی سبب به هم خوردن تعادل بین عوامل انعقادی (افزایش) و فیبرینولیزی (کاهش) می شود و در القای ترومبوز مؤثر است. فعالیت ورزشی در کنترل آسیب های ناشی از چاقی نقش دارد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و هوازی بر PAI-1، فیبرینوژن، PT، PTT، tPA، پلاسمینوژن و دی دایمر بود. 30 زن کم تحرک (30-25 سال، نمایه توده بدن 30 کیلوگرم بر متر مربع) داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی به سه گروه تمرین هوازی، مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. تمرین هوازی، 3 جلسه در هفته، هر جلسه 45-30 دقیقه با شدت 85-60 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا شد. تمرین مقاومتی نیز براساس RM 10 با رعایت اصل اضافه بار به مدت 8 هفته انجام گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون آماری ANOVA و آزمون T همبسته انجام گرفت (5/0P<). تمرین هوازی سبب افزایش معنا دار tPA نسبت به گروه کنترل و تمرین مقاومتی شد (001/0P=). هر دوی تمرین مقاومتی و هوازی سبب افزایش معنا دار زمان پروترومبین (PT)، پلاسمینوژن، D دایمر و PAI-1 نسبت به گروه کنترل شدند (001/0P=). تمرین هوازی به افزایش معنا دار (001/0P=) و تمرین مقاومتی به کاهش معنا دار (003/0P=) فیبرینوژن نسبت به گروه کنترل منجر شد. زمان نسبی پروترومبوپلاستین (PTT) در گروه تمرین مقاومتی افزایش (03/0P=) و گروه تمرین هوازی کاهش (001/0P=) نسبت به گروه کنترل نشان دادند. تمرین هوازی تأثیر بهتری بر عوامل فیبرینولیزی مهم از جمله t-PA دارد، درحالی که تمرین مقاومتی کنترل بهتری بر برخی متغیرهای مهم انعقادی از جمله فیبرینوژن دارد.
۷.

مقایسه تأثیرات هشت هفته تمرینات ترکیبی و مکمل گیری HMB بر سطوح IL-15، کورتیزول و برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و عملکردی بسکتبالیست های مرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: IL-15 تمرینات ترکیبی کورتیزول مکمل HMB

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۶ تعداد دانلود : ۲۷۶
بتا هیدروکسی بتا متیل بوتیریک اسید (HMB) قادر به تنظیم مثبت عوامل آنابولیک و تنظیم منفی عوامل کاتابولیکی است و می تواند بر مزایای ناشی از فعالیت ورزشی تأثیرگذار باشد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات ترکیبی و مکمل HMB بر IL-15، کورتیزول، پروفایل لیپیدی، ترکیب بدن و عملکرد بسکتبالیست های مرد بود. به این منظور 40 نفر از بازیکنان بسکتبال باشگاهی به طور تصادفی در چهار گروه 10 نفری، شامل 1. گروه کنترل، 2. گروه مکمل (HMB)، 3. گروه تمرین ترکیبی و 4. گروه تمرین + مکمل (HMB) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 5/1 ساعت با شدت 60 تا 80% 1RM انجام گرفت. مقادیر سرمی IL-15، کورتیزول، پروفایل لیپیدی یک روز قبل و 48 ساعت بعد از اجرای پروتکل تمرینی در حالت ناشتا از ورید آرنجی گرفته شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T همبسته و تحلیل واریانس دوطرفه استفاده شد (05/0P<). با توجه به نتایج تحلیل واریانس دوراهه، اثر اصلی تمرین، در تمام متغیرها به جز کورتیزول معنا دار بود. اثر اصلی مکمل HMB نیز تنها در دو متغیر پرتاب توپ مدیسن ( 02/0=p، 08/11=F) و پرش عمودی (001/0=p، 22/62=F) معنا دار بود. تمرینات ترکیبی به همراه مصرف مکمل HMB بیشترین اثر را بر افزایش پاسخ آنابولیکی (افزایش IL-15)، کاهش پاسخ کاتابولیکی (کورتیزول) و شاخص لیپیدی دارد. بنابراین، به نظر می رسد استفاده از این مکمل با مدالیته تمرین ترکیبی در بهبود شرایط فیزیولوژیک و تقویت قدرت انفجاری و توان ورزشکاران رشته های سرعتی مانند بسکتبال مؤثر است.
۸.

تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی تناوبی بر مقادیر سرمی GLP-1، NRG-1 و IL-33 در زنان با دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت تمرین هوازی تناوبی تمرین مقاومتی مقاومت به انسولین NRG-1 GLP-1 IL-33

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۳ تعداد دانلود : ۲۲۲
با توجه به اهمیت تنظیم تعادل گلایسمیک در پیشگیری از عوارض قلبی-عروقی دیابت، کنترل گلوکز خون و مقاومت به انسولین بسیار اهمیت دارد. ازجمله عوامل محافظتی در مقابل آسیب های ناشی از گلوکز خون بالا، پپتید شبه گلوکاگون-یک (GLP-1)، نوروگلین-یک (NRG-1) و اینترلوکین-33 (IL-33) است که تحت تأثیر تمرینات ورزشی نیز قرار می گیرند؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی تناوبی بر مقادیر عوامل حفاظتی GLP-1، NRG-1 و IL-33 در زنان با دیابت انجام شد. 30 زن با دیابت (09/5 ± 9/51 سال) به طور تصادفی در سه گروه (10 نفری)، تمرین مقاومتی، تمرین هوازی تناوبی و کنترل داوطلب انجام پژوهش شدند. تمرین هوازی تناوبی با شدت 75-60 درصد MHR و تمرین مقاومتی با شدت 75-30 درصد 1RM به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. مقادیر GLP-1، NRG-1 و IL-33 با استفاده از روش ELISA اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری ANCOVA استفاده شد (0.05 > P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل (0.007P =) باعث افزایش معنا داری GLP-1 شد.تمرین هوازی(0.037P =) و مقاومتی (0.001P =) نسبت به گروه کنترل و تمرین مقاومتی نسبت به تمرین هوازی (0.008P =) باعث افزایش معنا داری IL-33 شد؛ درحالی که تغییرات NRG-1 در دو گروه تمرینی معنا دار نبود. به نظر می رسد تمرین مقاومتی با تنظیم مثبت GLP-1 و IL-33 تأثیر بهتری بر کنترل گلایسمیک، گلوکز خون و درنهایت، بهبود شرایط قلبی-عروقی در زنان با دیابت نوع دو داشته باشد.
۹.

تاثیر 10 هفته تمرین هوازی تداومی و مکمل سزامین بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 و اینترلوکین-1 بتا در مردان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۱۵
زمینه و هدف : فعالیت ورزشی بسته به شدت و مدت تمرین، در اختلال یا بهبود سیستم ایمنی موثر است و استفاده از مکمل های گیاهی در کنار تمرین ورزشی، ترشح سایتوکاین های پیش و ضد التهابی را تنظیم کرده و بر سیستم ایمنی تاثیر مثبت دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین هوازی تداومی و مکمل سزامین بر سطوح سرمی اینتر لوکین-6 (IL-6) و اینتر لوکین-1 بتا (IL-1β) در مردان تمرین کرده بود. روش تحقیق : چهل آزمودنی مرد تمرین کرده (25 – 20 سال) به طور تصادفی در چهار گروه (هر گروه 10 نفر) شامل گروه دارونما، تمرین هوازی، تمرین هوازی + سزامین و سزامین قرار گرفتند. پروتکل تمرین هوازی هر جلسه 35-30 دقیقه، 4 روز در هفته و به مدت 10 هفته اجرا شد. مکمل سزامین به مقدار 50 میلی گرم در هر هفته به صورت کپسول ژلاتینی به گروه های دریافت کننده مکمل سزامین داده شد. همچنین، گروه دارونما کپسول حاوی نشاسته مصرف نمود. اندازه گیری IL-6 و IL-1β با روش الایزا انجام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد و سطح معنی داری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافته ها : نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تنها تمرین هوازی سبب کاهش معنی دار IL-6 (p=0/008، F=7/98) وIL-1β  (p=0/04، F=4/23) شد، اما اثر مکمل و اثر توام تمرین هوازی و مکمل بر این متغیرها، معنی دار نبود (0/05<p). نتیجه گیری : به نظر می رسد، در افراد تمرین کرده مصرف مکمل سزامین تاثیرات قابل توجهی بر سیستم ایمنی نداشته باشد. در مقابل، سازگاری ناشی از تمرین بهتر از مکمل سزامین در کنترل عوامل پیش التهابی نظیر IL-6 و IL-1β موثر است. با وجود این، به تحقیقات گسترده تر با بررسی سایر عوامل نیاز است تا به نتایج قطعی برسیم.
۱۰.

تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر پروتئین های FSTL-1، NDNF، VEGF و تغییرات عروق عضله قلبی رت های نر سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین استقامتی FSTL-1 NDNF VEGF رت های نر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۳۸۳
در شرایط پاتولوژیک، پروتئین های FSTL-1 ، NDNF و VEGF نقش تنظیمی کلیدی ای در عملکرد سیستم قلبی عروقی دارند. پژوهش های محدودی در زمینه نقش این عوامل با تمرین ورزشی انجام شده اند؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر مقادیر FSTL-1 ، NDNF ، VEGF و تغییرات عروق عضله قلبی رت های نر بود. تعداد 10 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه (تعداد = پنج) کنترل سالم و تمرین ورزشی تقسیم شدند. تمرین ورزشی استقامتی به مدت شش هفته، پنج روز در هفته، هر جلسه 30 دقیقه و با شدت متوسط (65 – 55 درصد VO2max ) انجام شد. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی رت ها بی هوش شدند و بافت قلب آن ها خارج شد. برای سنجش مقادیر FSTL-1 ، NDNF و VEGF از روش الایزا و برای بررسی تغییرات عروق بافت قلب از رنگ آمیزی ( H & E ) استفاده شد. از آزمون آماری تی مستقل و آزمون همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد ( P < 0.05 ). یافته ها نشان داد که شش هفته تمرین استقامتی مقادیر FSTL-1 را به طور معناداری افزایش داد ( P = 0.002 ) و NDNF را به طور معناداری کاهش داد ( P = 0.001 ). قطر عروق در گروه تمرین ورزشی کاهش معناداری داشت ( P = 0.073 ). شش هفته تمرین استقامتی سبب افزایش مقادیر FSTL-1 عضله قلب می شود که به نظر می رسد در پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی بسیار مؤثر است. با توجه به نتایج VEGF و هیستولوژی عروق نیز تأثیرات فیزیولوژیک NDNF بر القای آنژیوژنز قلب آزمودنی های سالم با تمرین ورزشی، به مطالعات بیشتری نیاز دارد.
۱۱.

تاثیر هشت هفته تمرین هوازی منتخب در آب بر سطوح لیپوکالین 2، شاخص های گلیسمیک و پروفایل لیپیدی در مردان میانسال اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پروفایل لیپیدی تمرین هوازی در آب شاخص های گلیسمیک لیپوکالین-2 مردان میانسال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۹ تعداد دانلود : ۳۱۲
لیپوکالین 2، آدیپوکاین جدیدی است که از بافت چربی ترشح می شود و با التهاب خفیف، چاقی، مقاومت انسولینی و سندروم متابولیک ارتباط نزدیکی دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین منتخب در آب بر سطوح لیپوکالین 2، شاخص های گلیسمیک و پروفایل لیپیدی در مردان میانسال دارای اضافه وزن بود. بدین منظور 24 مرد دارای اضافه وزن (Kg/m<sup>2</sup>25BMI≥) 45 تا 55 ساله به صورت فراخوان عمومی، از میان 70 داوطلب به منظور شرکت در این مطالعه، به طور تصادفی انتخاب شدند و پس از دارا بودن شرایط لازم به دو گروه تجربی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی در آب با شدت 45 تا 65 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 8 هفته بود. نمونه های خونی پیش و پس از تمرین به منظور اندازه گیری متغیرهای تحقیق گرفته شد. یافته ها نشان داد در مقایسه بین گروه های کنترل و تجربی با استفاده از آزمون t مستقل تفاوت معناداری در متغیرهای لیپوکالین-2، شاخص مقاومت انسولینی، کلسترول، تری گلیسرید و LDL-C مشاهده شد (05/0>P)، درحالی که تغییرات متغیرهای گلوکز، انسولین و HDL-C معنادار نبود (05/0P>). نتایج نشان داد یک دوره تمرینات هوازی در آب توانست تأثیرات مثبتی بر کاهش برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی در مردان میانسال دارای اضافه وزن داشته باشد. بنابراین، این تمرینات می تواند جهت توصیه تمرینی توسط متخصصان ورزش و سلامت در این افراد استفاده شود.
۱۲.

تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا بر مقادیر سرمی عامل رشد فیبروبلاست 21، مقاومت به انسولین و پروفایل لیپیدی در زنان چاق غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پروفایل لیپیدی تمرین تناوبی با شدت بالا زنان چاق غیرفعال مقاومت به انسولین FGF21

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۸ تعداد دانلود : ۳۸۸
عامل رشد فیبروبلاست 21 (FGF21) از هورمون های متابولیسمی بدن است که از بافت های مختلف ترشح می شود و در متابولیسم کربوهیدرات و لیپید نقش دارد و به بهبود همئوستاز گلوکز، پارامترهای چربی و کاهش وزن منجر می شود. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر مقادیر سرمی FGF21، پروفایل لیپیدی و مقاومت به انسولین زنان چاق غیرفعال بود. 20 زن چاق غیرفعال (میانگین سن 96/2 ± 15/30 سال و BMI 27/1 ± 34/30 Kg/m2) به طور تصادفی در دو گروه 10 نفری HIIT و کنترل، داوطلب شرکت در پژوهش حاضر شدند. برنامه تمرین HIIT به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و با شدت 90 درصد ضربان قلب هدف اجرا شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون آماریt  همبسته وt  مستقل در سطح معناداری 05/0P
۱۳.

تأثیر کوتاه مدت مکمل دهی کوآنزیم Q10 و استراتژی پیش سرمایی بر شاخص های آسیب عضلانی شناگران نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۸۵ تعداد دانلود : ۵۹۱
هدف از مطالعة حاضر بررسی استفاده از مکمل دهی دوهفته ای کوآنزیم Q 10(CoQ 10) و پیش سرمایی بر سطح سِرمی کراتین کیناز (CK)، آسپارتات آمینوترانس فراز (AST) و لاکتات (LAC) پلاسمایی شناگران نوجوان نخبه حین تمرینات سنگین و رکوردگیری شنا بود. 32 پسر سالم داوطلب به صورت تصادفی به چهار گروه هشت نفری، مکمل دهی CoQ 10، پیش سرمایی، مکمل دهی+پیش سرمایی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها طی 18 جلسه در تمرینات ترکیبی شنای سرعت و استقامت به مسافت 5 کیلومتر در هر جلسه شرکت کردند. خون گیری سه مرحله ای، پیش از رکوردگیری اول و سپس قبل و بعد از رکوردگیری دوم در مسافت های 800، 200 و 50 متر جمع آوری شد. آنالیز داده ها با آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرّر و آنکووا انجام گرفت. مطابق با نتایج، تفاوت آماری معناداری در مرحلة اوّل خون گیری با مقایسة بین گروهی سطح شاخص های CK، AST و LAC مشاهده نشد (05/0P˃). تفاوت آماری معناداری در مراحل دوم و سوم خون گیری با مقایسة بین گروهی مشاهده شد (05/0P˂). به طوری که سطح شاخص های CK، AST و LAC در گروه های پیش سرمایی و کنترل نسبت به گروه های مکمل دهی و مکمل دهی+ پیش سرمایی افزایش معناداری یافتند. در نتیجه، مکمل دهی CoQ 10از تغییرات نامطلوب شاخص های آسیب عضلانی در حین تمرینات سنگین و رکوردگیری شنا ممانعت می کند. درحالی که استراتژی پیش سرمایی به تنهایی تأثیری بر کاهش سطح شاخص های آسیب عضلانی ندارد.
۱۴.

تاثیر مجزا و ترکیبی تمرین هوازی و مکمل یاری سیاه دانه بر سطوح پلاسمایی رزیستین و مقاومت به انسولین در موش های دیابتی نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت تمرینات هوازی سیاه دانه رزیستین مقاومت انسولینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۱
مقدمه: رزیستین هورمون جدید مترشحه از آدیپوسیت ها است که می تواند در ارتباط با مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی باشد. تداخل ورزشی و تداخل دارویی مخصوصا  داروهای گیاهی، از جمله ی بهترین  رویکردهای بهبود وضعیت در  افراد دیابتی محسوب می شود. هدف:  هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تاثیر مجزا و ترکیبی تمرین هوازی و مکمل یاری سیاه دانه بر سطوح پلاسمایی رزیستین و  مقاومت انسولینی در موش های صحرایی مبتلا به دیابت نوع 2 بود. مواد و روش ها: : تعداد 75 سر موش نر نژاد ویستار در پنج گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابت + تمرین، دیابت + سیاه دانه، دیابت+تمرین+سیاه دانه قرار گرفتند. دیابت با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین(  (50mg/kg القا شد  برنامه تمرینی شامل 8 هفته تمرین هوازی روی نوارگردان (5 جلسه در هفته، هر جلسه به مدت 30 دقیقه و  22 متر در دقیقه و شیب 5 درصد)بود. پس از 8 هفته تمرین هوازی و مصرف سیاه دانه سطح پلاسمایی گلوکز ناشتا، انسولین ناشتا، مقاومت انسولینی و رزیستین اندازه گیری شد. داده ها با روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه و Tukey با سطح معنی داری 5%>p تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که ، شاخص گلوکز ناشتا، مقاومت انسولینی، و رزیستین در گروه کنترل دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم به طور معنی داری بالاتر بود. همچنین میانگین شاخص های رزیستین، گلوکر ناشتا، مقاومت انسولینی  در گروه های دیابت+سیاه دانه و دیابت +تمرین و دیابت+تمرین+سیاه دانه در مقایسه با گروه کنترل دیابتی به طور معنی داری پایین بود .اما در گروه دیابتی+تمرین+سیاه دانه این کاهش چشمگیرتر بود.و شاخص سطوح انسولین ناشتا در گروه های دیابت+سیاه دانه و دیابت +تمرین و دیابت+تمرین+سیاه دانه معنی دار مشاهده نشد. نتیجه گیری : نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که انجام فعالیت های ورزشی به همراه مصرف سیاه دانه، می تواند به عنوان یک روش درمانی مکمل در بهبود وضعیت بیماران دیابتی مد نظر قرار گیرد.
۱۵.

اثر یک جلسه ورزش مقاومتی با شدت بالا بر عوامل انعقادی و فیبرینولیز خون، قبل و بعد از 10 هفته تمرین مقاومتی در کودکان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورزش مقاومتی با شدت بالا عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 اینترلوکین 6 کودکان چاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۲۵ تعداد دانلود : ۳۹۵
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر یک جلسه ورزش مقاومتی با شدت بالا بر عوامل انعقادی و فیبرینولیز، قبل و بعد از 10 هفته تمرین مقاومتی در کودکان چاق بود. بدین منظور، 30 کودک پسر چاق هشت تا 12 سال (با شاخص توده بدن 96/08±0/27 کیلوگرم بر متر مربع) به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. تمرین مقاومتی به صورت سه جلسه در هفته و به مدت 10 هفته با شدت 60 40 درصد یک تکرار بیشینه برای هشت حرکت اجرا شد. ورزش مقاومتی با شدت بالا شامل دو ست 12 تکراری با 75 درصد یک تکرار بیشینه برای هشت حرکت بود. خون گیری در چهار مرحله، قبل و بعد از دوره تمرینی در دو نوبت (قبل و بلافاصله پس از فعالیت حاد) انجام شد. برمبنای نتایج مشاهده می شود که یک جلسه فعالیت مقاومتی با شدت بالا باعث افزایش سطوح عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی و وان ویلبراند و کاهش عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 شده است؛ اما در هیچ یک از گروه ها تغییری در سطوح پروتئین S، پروتئین C، تعداد پلاکت ها، زمان نسبی ترومبوپلاستین و زمان پروترومبین در پاسخ به یک جلسه فعالیت مقاومتی مشاهده نمی شود. سطوح D دایمر نیز تنها در گروه تمرین در پاسخ به فعالیت افزایش یافته است. علاوه براین، تفاوت بین گروهی در سطوح فیبرینوژن و اینترلوکین6 مشاهده می شود. همچنین، یافته ها حاکی از آن است که تغییرات عوامل فیبرینولیز و انعقادی قبل از تمرین مقاومتی در هر دو گروه کنترل و تمرین در پاسخ به ورزش مقاومتی حاد تقریباً مشابه می باشد؛ اما پس از سازگاری با تمرینات مقاومتی، در گروه تمرین مقاومتی افزایش عوامل فیبرینولیز و کاهش عوامل انعقادی و التهابی در پاسخ به یک جلسه ورزش مقاومتی حاد مشاهده می شود که با سطوح پلاسمایی عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی ،D دایمر و عامل وان ویلبراند بالاتر و سطوح اینترلوکین6، عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 و فیبرینوژن پایین تر نشان داده شده است.
۱۶.

اثر شش هفته تمرینات ایروبیک با مصرف مکمل اسپیرولینا بر عملکرد هوازی در دختران غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسپیرولینا هموگلوبین عملکرد هوازی دختران غیر ورزشکار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۹
مقدمه و هدف: هموگلوبین نقش مهمی در انتقال اکسیژن و در نتیجه بهبود عملکرد هوازی دارد. هدف از این پژوهش، تاثیر تمرینات ایروبیک با مصرف اسپیرولینا بر عملکرد هوازی دختران غیر ورزشکار می باشد. روش شناسی: 36 نفر از دانشجویان غیر فعال به طور تصادفی در چهار گروه ورزش+اسپیرولینا (با میانگین سنی3/2±5/27 سال) ورزش+شبه دارو (با میانگین سنی 1/3±6/27 سال) اسپیرولینا (با میانگین سنی 2/1±2/28 سال) و شبه دارو (با میانگین سنی 4/2±4/27 سال) مورد مطالعه قرار گرفتند. از آزمودنی ها قبل از تمرین، نمونه خون و تست نوارگردان بالک گرفته شد. سپس آزمودنی های گروه ورزش+اسپیرولینا و ورزش+دارونما روزانه دو عدد قرص 500 میلی گرمی اسپیرولینا و شبه دارو را به مدت شش هفته مصرف نمودند و هفته ای سه جلسه در فعالیت هوازی ایروبیک شرکت کردند. گروه های اسپیرولینا و دارونما نیز به روش فوق قرص اسپیرولینا و شبه دارو را مصرف کردند؛ سپس مجدداً مرحله ی دوم خون گیری و تست بالک به عمل آمد. جهت فرض طبیعی بودن توزیع متغیرها از آزمون آماری تی وابسته و مدل خطی آمیخته استفاده شد و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 16 در سطح الفای 5% شکل گرفت. یافته ها: شش هفته تمرینات ایروبیک با مصرف اسپیرولینا موجب افزایش معنادار در عملکرد هوازی افراد شرکت کننده شد (P<0.05) اما بر میزان شاخص هموگلوبین تأثیر معناداری نداشت (P<0.05). بحث و نتیجه گیری: اسپیرولینا منجر به تغییرات مثبت در عملکرد هوازی افراد شرکت کننده شد و تغییرات ایجاد شده در اثر مصرف اسپیرولینا با ورزش به مراتب بیشتر از مصرف اسپیرولینا یا ورزش به تنهایی بود.  
۱۷.

تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر آیریزین پلاسما و UCP-1 چربی زیر پوستی رت های نر چاق (مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آیریزین UCP-1 مقاومت انسولینی رت های چاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۰
مقدمه و هدف: تغییر فنوتیپ بافت چربی در اثر تمرینات ورزشی تئوری جدیدی است که اخیرا مطرح شده است و هورمون آیریزین که در سال 2012 کشف گردیده است در این عمل نقش مهمی ایفا می کند. با این وجود شناسایی سازوکار مولکولی آن در حال بررسی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر میزان آیریزین پلاسما، پروتئین جفت نشده -1 (UCP-1) چربی زیر پوستی و شاخص مقاومت انسولینی در رت های نر چاق است. روش شناسی: در این مطالعه 14 سر رت چاق شده با رژیم غذایی پرچرپ به 2 گروه تمرین تناوبی شدید (n=7) و کنترل (n=7) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل 8 هفته تمرین تناوبی شدید(HIIT) 5 جلسه در هفته و به صورت وهله های تمرینی با شدت 80-85 درصد حداکثر سرعت به مدت 2 دقیقه و با دوره های استراحتی فعال 1 دقیقه ای بود که از 6 وهله تمرینی در هفته اول به 12 وهله تمرینی در هفته اخر رسید. از روش ELISA برای اندازه گیری آیریزین، انسولین و گلوکز پلاسما و UCP-1 چربی زیر پوستی استفاده گردید. از آزمون t مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد و سطح معنی داری 05/0P≤ در نظر گرفته شد . یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آیریزین پلاسما و UCP-1 چربی زیر پوستی در اثر 8 هفته تمرین تناوبی شدید افزایش معنی دار (04/0P=، 01/0P=) و هم چنین شاخص مقاومت به انسولین کاهش معنادار (01/0P=) نسبت به گروه کنترل داشتند. بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد 8 هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) با افزیش آیریزین پلاسمایی و UCP-1 چربی زیر پوستی منجر به بهبود مقاومت به انسولین می شود. 
۱۸.

بررسی نقش پیش التهابی رزیستین و پروتئین واکنشگر C (CRP) در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2: اثر فعالیت های ورزشی هوازی و مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت نوع 2 پروتئین واکنشگر C رزیستین بیماری های قلبی-عروقی تمرینات ورزشی هوازی و مقاومتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۴۲ تعداد دانلود : ۵۵۳
نقش زیست نشانگرهای التهابی بیماری های قلبی-عروقی در افراد دیابتی در پی اجرای تمرینات ورزشی نامشخص است، ازاین رو هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش پیش التهابی رزیستین و CRP به دنبال اجرای تمرینات هوازی و مقاومتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. 40 نفر از زنان مبتلا به دیابت نوع 2، به طور تصادفی در گروه های تمرین هوازی (14 نفر)، مقاومتی (13 نفر) و کنترل (13 نفر) قرار گرفتند. گروه هوازی (تمرین هوازی را هر جلسه 50 -20 دقیقه، با شدت 70-50 درصد حداکثر ضربان قلب)، گروه مقاومتی (تمرین مقاومتی را در 3 مرحله10 تکراری، با شدت 60-40 درصد یک تکرار بیشینه) سه جلسه در هفته و به مدت دوازده هفته انجام دادند. گروه کنترل طی این مدت بدون تمرین بود. نمونه های خونی به منظور بررسی متغیرهای مورد مطالعه در مراحل پیش و پس آزمون جمع آوری شدند. تحلیل آماری نتایج با نرم افزار spss صورت گرفت. با توجه به نتایج، رزیستین و CRP در دو گروه تمرینی به ترتیب افزایش و کاهش، وزن، BMI، درصد چربی بدن، نسبت دور کمر به باسن تنها در گروه هوازی، مقاومت انسولینی تنها در گروه مقاومتی و مقادیر گلوکز، هموگلوبین گلیکوزیله در هر دو گروه تمرینی کاهش یافتند (05/0P≤). رزیستین تنها با CRP در پس آزمون گروه مقاومتی رابطه معکوس معناداری داشت (05/0P≤). با توجه یافته ها به نظر نمی رسد رزیستین موجب مقاومت انسولینی و عامل پیشگویی کنندة بیماری های قلبی- عروقی باشد.
۱۹.

تاثیر مکمل گلوتامین و تمرینات آمادگی جودو بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در جودوکاران جوان.(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: CRP آلبومین هاپتوگلوبین گلوتامین تمرینات آمادگی جودو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۱۶ تعداد دانلود : ۴۸۵
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مصرف مکمل گلوتامین و تمرینات آمادگی جودو بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در جودوکاران جوان بود. بدین منظور در یک مطالعه نیمه تجربی- دوسویه کور، 48 نفر جودوکار با میانگین سنی 13/5±34/26 سال، قد 7/3±54/173 سانتی متر و وزن 14/4±56/70 کیلوگرم به صورت غیر تصادفی و آماده در دسترس، انتخابوبهطورتصادفیدر4 گروه12نفریورزش- دارونما، ورزش- مکمل، مکمل و دارونماقرار گرفتند. مصرف مکمل گلوتامین به این صورت بود که قبل و بعد از هر جلسه تمرین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آزمودنی 1/0 گرم گلوتامین یا دارونما (مالتودکسترین) در ترکیب با 300 میلی لیتر آب به آزمودنی داده می شد. برنامه تمرینی شامل تمرینات آمادگی جودو به مدت 14روز و 5 جلسه در هفته بود. نتایج پژوهش نشان داد که نه تنها اثرات جداگانه مکمل و تمرین باعث کاهش هاپتوگلوبین سرم گردید بلکه مداخله توامان ورزش و مکمل اثر هم افزایی بر کاهش غلظت این پروتئین فاز حاد داشت(05/0>P). به علاوه آلبومین سرم در گروه تمرین- مکمل و گروه تمرین- دارونما به طور معنی داری در پس آزمون نسبت به وضعیت پایه افزایش یافت (05/0>P). مقدار CRP سرم در طول دوره تمرین در گروهای پژوهش بدون تغییر باقی ماند. به طور خلاصه نتایج پژوهش نشان می دهد که دو هفته تمرینات آمادگی جودو همراه با مصرف گلوتامین باعث کاهش سطوح هاپتوگلوبین و افزایش سطوح آلبومین پلاسما می شود و این امر ممکن است به ترتیب به دلیل همولیز ناشی از شدت و سختی تمرینات، افزایش بازگشت لنفاتیک آلبومین بینابینی و افزایش سنتز آلبومین باشد.
۲۰.

مقایسه تاثیر تمرینات تناوبی و تداومی بر عملکرد محور هورمون رشد/ فاکتور رشد شبه انسولینی 1 در زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هورمون رشد فاکتور رشد شبه انسولینی1 تمرین تناوبی تمرین تداومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۲
هدف: هدف این پژوهش، بررسی مقایسه اثر دو شیوه تمرین تناوبی و تداومی بر عملکرد محور هورمون رشد و فاکتور رشد شبه انسولین یک می باشد. روش شناسی: 36 آزمودنی چاق غیرفعال به طور تصادفی به سه گروه 12 نفره، تمرین تناوبی (با میانگین سن 27/2±58/23 سال، شاخص توده بدنی 33/0±60/30 کیلوگرم متر مربع، درصد چربی 33/0±59/35 درصد) و گروه تداومی (با میانگین سنی 84/2±41/25 سال، شاخص توده بدنی 55/0±51/30 کیلوگرم متر مربع، درصد چربی 47/0± 54/35 درصد) و گروه کنترل (با میانگین سن 4/2±22سال، شاخص توده بدنی 51/0±54/30 کیلوگرم متر مربع، درصد چربی 64/0±49/35 درصد) تقسیم شدند. برنامه تمرین تناوبی و تداومی شامل دویدن باشدت 75-60 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 8 هفته وهر هفته 3 جلسه بود. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون t- زوجی و واریانس یک طرفه، در سطح معناداری 05/0P < انجام گرفت. یافته ها: این پژوهش نشان داد که در گروه تناوبی و تداومی سطوح GH و IGF-1 سرمی به طور معنی داری افزایش یافت. همچنین میزان درصد چربی بدن در هر دو گروه به طور معنی داری کاهش یافت (05/0P < ). تغییرات سطوح GH و BMI و درصد چربی بدن در پس آزمون گروه های تناوبی، تداومی و کنترل معنی دار بود (05/0P < )، ولی سطوح IGF-1 در پس آزمون گروه ها معنی دار نبود. بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین تداومی باعث افزایش بیشتر سطح هورمون رشد شده و به تنظیم تعادل وزن منجر می شود. واژه های کلیدی: هورمون رشد، فاکتور رشد شبه انسولینی1، تمرین تناوبی، تمرین تداومی

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان