آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۹

چکیده

"در زیست جهان فرهنگی معاصر پیوند میان دو مقوله اثرگذار، «قدرت و فرهنگ»، بیش از پیش خود را در قالب و شکل بندی اجتماعی سیاسی سیاست فرهنگی (گفتمان) و سیاست گذاری فرهنگی (راهبرد و کردار ایدئولوژیک) نشان داده است. پیامد کارکردی این سیاست ها در مجموع چیزی جز تعیین معنای زیست اجتماعی و کنش های روزمره، بازنمایی فرهنگی و مشروعیت بخشیدن به فرهنگ زندگی روزمره و نهایتاً انتظام بخشیدن به اندیشه و کردارهای فرهنگی نیست. در این میان دست کم ما شاهد ایجاد پررنگ حوزه دیگری از این سیاست های فرهنگی هستیم که حلقه محوری آن را دین تشکیل می دهد؛ منظور سیاست (های) فرهنگی دینی است که شکل بندی اجتماعی را با محتوای فرهنگ دینی، سیاست دینی، سیاست گذاری فرهنگ دینی و سیاست گذاری دینی در فرهنگ پدید آورده اند. به این معنا سیاست (های) فرهنگی دینی، به ویژه در جوامع حساس تر به فرهنگ دینی و دارای رژیم های سیاسی با جهت گیری فرهنگ دینی (از جمله ایران معاصر)، با سوژه گفتمانی سروکار دارند که می توان آن را فرهنگ مردمی (مردم پسند) دانست. از این منظر مسئله این است که در سیاست گذاری دینی برای فرهنگ مردمی ایران: 1. کدام سیاست های گفتمانی محوریت یافته اند؟ 2. به کدام سوژه های گفتمانی در این سیاست ها بیشتر ارجاع شده است؟ 3. غایت گفتمانی محوری در این سیاست ها برای سوژه ها چیست؟ در مقاله حاضر پرسش های این مسئله در دل چارچوب نظری خاص، سیاست های دینی هویت- مقاومت فرهنگی، و روش متناسب با آن، تحلیل گفتمان انتقادی، پاسخ داده شده اند. "

تبلیغات