دشواره جریان تواتر در امور نامحسوس؛ برون شدی معرفت شناختی با تأکید بر مبانی منطق سینوی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
منطق دانان متواترات را ازجمله یقینیات برشمرده اند. آنان حصول یقین ازطریق تواتر را مشروط به جریان تواتر در حوزه محسوسات دانسته اند؛ به این معنا که آنچه به طور متواتر نقل شده است، درصورتی مفید یقین است که به امری محسوس تعلّق داشته باشد. آنان با این شرط، تواتر امور معقول را کنارزده و آن را مفید یقین ندانسته اند. مسئله اصلی نوشتار کنونی بررسی جریان تواتر در حیطه امور نامحسوسِ مشهود، مانند تجربیات نزدیک به مرگ، است؛ اموری که نه محسوس اند تا تواتر آن ها به اتفاق منطق دانان مفید یقین باشد و نه ازطریق تفکر و استدلال به دست آمده اند تا گزارش متعدد آن ها به اتفاق ایشان یقین منطقی نداشته باشد؛ بلکه بدون وساطت حواس ظاهری و تفکر، مشهود و معلوم به علم حضوری انسان اند. آیا نقل متعدد این چنین وقایعی ازمنظر منطق سینوی و مبانی آن، همچون تواتر امور محسوسْ مفید یقین منطقی است؟ روشن است که قبول حصول یقین ازطریق تواتر امور نامحسوسِ مشهود زمینه را برای به کارگیری آن ها در مقدمات برهان فراهم می سازد. نوشتار پیشِ رو با تحلیل روند حصول یقین در تواتر محسوسات ازمنظر منطق سینوی و با تبیین بازگشت متواترات به مجرّبات سپس به اولیات، می کوشد امکان حصول یقین ازطریق تواتر امور نامحسوسِ مشهود را اثبات کند.The Difficulty of Achieving Successive Transmission in Imperfect Beings: An Epistemological Solution Based on Avicennian Logic
Logicians have considered unanimous traditions as certainties. They considered the attainment of certainty through successive transmission to be conditional upon the flow of successive transmission in the field of perceptibles; in the sense that what has been repeatedly narrated is useful certainty if it belongs to something perceptible. With this condition, they set aside the successive transmission of intelligible objects and did not consider it useful for certainty. The main problem of the current writing is to examine the flow of successive transmission in the area of contemplated imperfect beings; such as near-death experiences. These are things that are not perceptible, so their successive transmission is not useful for certainty according to logicians. Moreover, they are not obtained through thinking and reasoning, so their multiple reports do not bring logical certainty. However, they are visible to humans without the mediation of external senses and thinking. The question is: Is the multiple narration of such events, from the perspective of Avicennian logic and its foundations, useful for logical certainty, like the successive transmission of perceptible things? It is clear that accepting the possibility of obtaining certainty through the successive transmission of contemplated imperfect beings provides the basis for their use in the premises of an argument. The following article, by analyzing the process of obtaining certainty in the successive transmission of perceptible things from the perspective of Avicennian Logic, and by explaining the return of unanimous traditions to tested propositions and then to primary premises, attempts to prove the possibility of obtaining certainty through the successive transmission of contemplated imperfect beings.