سنجش کمیت و کیفیت تمدنی دولت طاهریان در خراسان؛ عهد طاهر بن حسین و پسرش عبدالله (حک: 230- 205 ق) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
در میان تمدن پژوهان، یکی از مظاهر مهم تمدن ها در همه ادوار تاریخی، پیدایش دولت ها بوده و هستند و طبعاً اقدامات بنیان گذاران آنها در شیوه تأسیس و سپس حکمرانی است که می تواند کمیت و کیفیت زیست تمدنی جامعه در آن دوره تاریخی و در قلمرو آن دولت را نشان دهد. مسأله این پژوهش با این فرض که دولت طاهری در عهد طاهر و پسرش عبدالله (230-205 ق) در خراسان، به دلیل برپایی متفاوت و سبک حکمرانی ویژه و اقدامات پرشمار در مسیر حفاظت از این ویژگی و امتیاز، بر کمیت و کیفیت جامعه خراسانی افزوده است، چیستی معیار سنجش این ادعاست. در بررسی انجام شده که با روش توصیفی-تحلیلی صورت پذیرفته، این نتیجه حاصل شد که تدوین یک مرامنامه حکمرانی توسط طاهر، مؤسس این سلسله و پایبندی پسرش عبدالله به اجرای آن، ضمن اثبات ادعای برپایی متفاوت در قیاس با دیگر دولت ها در جهان اسلام، تبیین معیار روشن عدالت اندیشی در بندبند محتوای مرامنامه توسط طاهر و عدالت گستری در همه ابعاد حکمرانی شناخته شده در عهد عبدالله، سنجه و ترازوی مناسبی فراهم آورده که با توجه به ارتباط واقعی میان عدالت اندیشی و بینش تمدنی و عدالت گستری و کنش تمدنی، می توان ادعای کمیت و کیفیت تمدنی برتر داشتن جامعه خراسانی را در این دوره اثبات کرد و آن را در حوزه برقراری امنیت عمومی، کارآمدی دولت از طریق شایسته سالاری و رونق عمران و آبادانی و ساخت و اصلاح زیرساخت های رشد اقتصادی نشان داد.Measuring the Quantity and Quality of the Tahirid Dynasty's Civilization in Khorasan; The Era of Tahir ibn Husayn and his Son Abdullah (205-230 AH)
Among civilization researchers, the emergence of states in all historical periods has been regarded as one of the significant manifestations of civilizations. Naturally, the actions of their founders in the method of establishment and subsequently governance can reflect the quantity and quality of the civilizational life of society during that historical period and within the domain of that state. This research poses the question of what criteria can assess the claim that the Tahirid state during the era of Tahir and his son Abdullah (205-230 AH) in Khorasan, due to its unique establishment, distinctive governance style, and numerous efforts to maintain these characteristics and advantages, has increased the quantity and quality of Khorasanian society. Through a descriptive-analytical method, this study concluded that the formulation of a governance charter by Tahir, the founder of this dynasty, and the adherence of his son Abdullah to its implementation, provided evidence of a distinct establishment compared to other states in the Islamic world. This charter explicitly detailed justice-oriented principles in its content, leading to widespread justice during Abdullah's reign in all known dimensions of governance. This created a suitable scale and measure. Given the real connection between justice-oriented principles and civilizational vision, as well as justice spreading and civilizational action, one can assert the superior civilizational quantity and quality of Khorasanian society during this period. This claim is evidenced by the establishment of public security, an efficient government through meritocracy, and the flourishing of development by constructing and improving the infrastructure for economic growth.