واکاوی معنای بازگشت در معاد بر اساس تفسیر انکشافی از حرکت جوهری نفس (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
به کارگیری واژگانی همچون عود و رجوع در باب حیات اخروی انسان، حکایت از اساسی بودن مفهوم «بازگشت» در این انگاره قرآنی و اسلامی دارد. متکلمان و اندیشمندان مسلمان نیز با توجه به همین امر، مباحث آخرت شناسی را مباحث مربوط به معاد نامیده اند. مسأله مهمی که در اینجا رخ می نماید پرسش از چرایی و چگونگی این بازگشت است: نقطه نهایی سیر انسان با نقطه آغازین آن اگر عیناً یکی نیست، پس تعبیر بازگشت چه معنای خردپذیری می تواند داشته باشد؟ و اگر نهایت انسان با بدایت او عیناً یکی است و انسان بازگشته عیناً همان انسان ابتدایی است، پس غرض و فایده این جدا شدن از بدایت و اقدام به سیر وجودی چه می تواند باشد؟ پژوهش حاضر سعی دارد تا با روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نشان دهد که مفهوم بازگشت در سیر وجودی انسان می تواند بر اساس یکی از مبانی نفس شناسانه ملاصدرا یعنی نظریه انکشاف نفس محمل مناسبی یافته و تبیینی خردپذیر داشته باشد. بر اساس دیدگاه انکشاف نفس، تحولات جوهری و سیر وجودی نفس به معنای خروج از قوه به فعلیت و کسب کمالات بیگانه با نفس و اضافه شدن آنان از بیرون بر نفس نیست، بلکه نفس در اثر تحولات جوهری همان کمالات و فعلیتهای مکنون در خود را از باطن به ظهور و از اجمال به تفصیل می رساند. بر این اساس، نفس بازگشته از حیث اصل حقیقت وجودی، عین نفس ابتدایی است و از حیث اظهار و تفصیل کمالات وجودی اش، متفاوت با آن و هدف آفرینش نیز همین اظهار و تفصیل کمالات وجود انسان است. این خوانش صدرایی از معاد نسبت به دیدگاه های رقیب از جمله رویکرد معطوف به بدن و رویکرد عام وجودی تفسیر روشن تری از بازگشت و رابطه بدایت و نهایت به دست می دهد.Analyzing the Meaning of Return in the Resurrection based on Interpreting the Tran-substantial Motion of the Soul as Self-Revelation
The use of words such as "awd'' and "ma'ad'' (meaning return) about the afterlife of man indicates that the concept of "return" is fundamental in this Quranic and Islamic concept. Considering the same, Muslim theologians and thinkers have discussed the topics of eschatology as topics related to "ma'ad". The question here is: if the final point of the human journey is not exactly the same as its starting point, then what reasonable meaning can the interpretation of return have? And if the end of man's journey is exactly the same as its beginning, and the returned human is exactly the same as the original one, then what can be the purpose and benefit of this separation from the beginning and proceeding to the path of existence? The present research tries to show with the analytical-descriptive method and using library sources that the concept of return in human existential journey can enjoy a plausible explanation based on one of Mulla Sadra's anthropological foundations, namely the theory of the self-revelation of the human soul. According to this perspective, the trans-substantial changes of the soul do not mean the departure from the potentiality to actuality and the acquisition of perfections alien to the soul which are gradually added to the soul from the outside; rather, the soul, as a result of its trans-substantial motions, constantly reveals what it has in its inner reality and makes differentiated what is already undifferentiated in its inner reality. Accordingly, the returned soul is the same as the soul in the starting point in terms of the very truth of its existence, and is different from it in terms of having its existential perfections manifested and differentiated; this is the purpose of the creation of the human in this world.