آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

ابن سینا که تحقیقات گسترده وی درباره انسان ازجهات زیستی و بیولوژیکی و ساحت های وجودی و به طورویژه نفس انسانی در دنیای اسلام، اگر ادعا نشود بی نظیر، به یقین کم نظیر است، تعقل کلیات را برترین مراتب ادراک و عالی ترین مرتبه نفس انسانی می داند. گستره ادراک کلیات، که کلید ورود به دریای بی کران علوم وحقایق است، ازجهت محدود یا نامحدود بودن و اینکه میزان شناخت انسان از مصادیق و کنه اشیا تا چه اندازه است، ابهامات و مجادلاتی را بین فیلسوفان برانگیخته است. باتوجه به اهمیت و نقش کارکردی آگاهی ها درتمامی عرصه های زندگی، پژوهش پیش ِرو کوشیده است برای دو پرسش ازدیدگاه ابن سینا پاسخی بایسته دهد: یک: دامنه معرفت های بشری تا کجا است؟ دو: آیا نقش تعاریف حدی تنها تمایز میان اشیا است یا انسان را بر شناخت تمام ذاتیات توانا می سازد؟ برای رسیدن به داوری علمی، نخست دو گروه از عبارات ابن سینا بیان شده است و پس از ارزیابی و تحلیل با سودجستن از عمومات فلسفی، که معرفت های بشری را محدود نمی دانند، و درنهایت با بهره مندی از مبانی فلسفی ابن سینا به ویژه دیدگاه وی درباره پیوند نفس و بدن، و تأکیدبر توانایی توسعه ظرفیت های وجودی، این نتیجه گرفته شده است که انسان در سیر افقی برای کسب کمالات با مرز بسته ای روبه رو نخواهد شد و بر شناخت کنه اشیا توانایی خواهد داشت. روش نوشتار تحلیلی و عقلی است. چنانچه خرده گرفته شود که در باره ادراک کلیات و مسئله موردِپژوهش افزون بر متون کهن فلسفی، رسائل و مقالات بسیاری نوشته شده است، پاسخ این است آنچه این پژوهش را متمایز از تحقیقات پیشین می سازد، تبیین و تأکید ظرفیت های وجودی انسان است که درصورت شکوفایی افق هایی نو پیرامون گستره معرفت بر روی انسان می گشاید و نادرستی این پندار را که گفتارهای ابن سینا درباره حدود معرفت های بشری با هم سازگاری ندارد، آشکار می سازد.

Ibn Sina’s Answer to Two Fundamental Questions around the Scope of Human Knowledge

Ibn Sina, whose extensive research on the human being from biological and existential aspects, and especially on the human soul, is unparalleled in the Islamic world, considers the comprehension of universals to be the highest level of perception and the highest stage of the human soul. The comprehension of universals, which is the key to entering the boundless sea of knowledge and truths, has sparked long-standing ambiguities and debates among philosophers. These include whether its scope is limited or unlimited, and also to what extent humans can recognize the essence and properties of universals. In light of the importance and functional role of consciousness in all spheres of life, this research has endeavored to provide an appropriate response from Ibn Sina’s perspective to two questions: (1) what is the extent of human knowledge? and (2) is the only role of definitions to distinguish between things, or do they also enable humans to recognize all their essential qualities? To reach a scholarly judgment, two groups of Ibn Sina’s statements are first presented, evaluated, and analyzed. Then, drawing on general philosophical principles that do not consider human knowledge limited, and benefiting from Ibn Sina’s philosophical foundations, especially his view on the connection between soul and body and his emphasis on the ability to develop existential capacities, it is concluded that humans have no closed boundary in the horizontal path to acquiring perfections and are capable of recognizing the essence of things. If it is objected that, in addition to ancient philosophical texts, many treatises and articles have been written on the comprehension of universals and the subject matter of this research, the answer is that what distinguishes this research from previous research is the explanation of the existential capacities of humans. If these capacities are developed, they open up new horizons around the scope of knowledge for humans and reveal the fallacy of the assumption that Ibn Sina’s statements about the limits of human knowledge are not consistent with each other.

تبلیغات