انسان در همه ی قرون و اعصار با مشکلی به نام محدودیت منابع و امکانات تولید مواجه بوده، به گونه ای که با وجود توسعه روزافزون علوم و فنون هنوز هم محدود به امکانات موجود است. بنابراین سازمان ها و نهادهای اقتصادی می-کوشند تا با بهره برداری صحیح از منابع حداکثر نتیجه را از امکانات موجود به دست آورند و این همان تمایل برای دستیابی به کارایی بالاتر است. در این تحقیق، کارایی فنی 30 شهرداری مراکز استان های ایران در زمینه وظیفه عمران شهری برای سال های 1387- 1385 برآورد و الگوی شهرداری های ناکارا مشخص شده است. علاوه براین، می توان میزان افزایش در ستانده ی هزینه های عمران شهری را در شرایط ثابت بودن نهاده های درآمدکل، تعداد پرسنل و مساحت محدوده خدماتی محاسبه نمود. همچنین کارایی فنی شهرداری های مراکز استان ها از طریق روش ناپارامتریک تحلیل پوششی داده ها به وسیله دو مدل بازدهی ثابت و متغیر نسبت به مقیاس و در دو حالت نهاده محور و ستانده محور برآورد می گردد. یافته های به دست آمده بیانگر این است که در هر سه سال، با استفاده از مدل های بازدهی ثابت و متغیر نسبت به مقیاس، کمتر از 50% شهرداری ها از لحاظ فنی کاملاً کارا بوده و می توانند به عنوان الگوی واحدهای ناکارا قرار بگیرند. همچنین بر اساس الگویی که بنکر، چارنز و کوپر برای اولین بار عرضه کرده اند و با توجه به حروف اول نام آنان به BCC شهرت دارد، بازدهی متغیر نسبت به مقیاس و ستانده محور شهرداری های اهواز، ایلام، تهران، شهرکرد، قزوین و یاسوج همواره کارایی صد درصد داشته و نیاز به هیچ گونه تغییری در میزان نهاده ها و ستانده خود ندارند. در مقابل شهرداری های اراک، اردبیل، ارومیه، بجنورد، بندرعباس، بوشهر، خرم آباد، رشت، زاهدان، زنجان، ساری، سنندج، شیراز، قم، کرمان، گرگان و همدان همواره ناکارا بوده و هیچ گاه به کارایی کامل نرسیده اند.