آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

فضاهای شهری بازنمودی از کیفیت زندگی شهروندان برپایه ساختارهای محیطی، فرهنگی و اجتماعی به شمار رفته و با کاوش در آنها به عنوان جزئی از کلیت شهر یا جامعه می توان به دیدگاهی روشن و عمومی در این ارتباط دست یافت. به دلایلی چند از جمله سهولت درک کالبد و محیط در مقایسه با معنا و عملکرد فضای شهری، مطالعه فضاهای شهری عموما با غفلت از مورد اخیر صورت پذیرفته و به بیان دیگر، رویکرد پدیدارشناسی و انسان گرایی کمتر در کیفیت فضاهای شهری به کار می روند. تاکید بر رویکردهای یاد شده، پذیرش تاثیرپذیری فعالیت و رفتارهای انسان از محیط را به دنبال داشته که به صورت تخصصی در دانش روان شناسی محیطی مورد توجه قرار دارد. این مقاله با هدف واکاوی نظری- تحلیلی تاثیرپذیری رفتار انسان از محیط (فضای شهری) با تاکید بر رفتارهایی که با تحدید حضور برخی گروه های اجتماعی به ویژه زنان به جنسیتی شدن فضای شهری منجر می گردند، با استفاده از نظریات مطرح در روان شناسی محیطی انجام شده است. روش انجام این پژوهش راهبردی- شهری با رویکرد کارکردی برگرفته از نتایج بررسی های توصیفی- استنتاجی و اسنادی- کتابخانه ای بوده که برمبنای آن مدل سازی صورت گرفته است. پایه های نظری این پژوهش مبتنی بر نظریه اکولوژیکی (بوم شناسی) و نظریه محتوای- اثباتی لنگ، از میان نظریات مرتبط با ادراک در روان شناسی محیطی بر نظریه کنش گرایی احتمالی برونزویک، قابلیت های محیطی گیبسون و ویژگی های جلب کننده محیط برلاین استوار است. در ارتباط با نظریات مرتبط با جنسیتی شدن فضای شهری از نظریه فضای افتراقی لوفور و دیدگاه های مون، راکرفلر، کاسکلا، تانکیس و به صورت ویژه نظریه رویکرد غیرکلامی راپاپورت بهره گیری شده است. ارزیابی صحت و دقت فرضیات پژوهش به کمک روش معادلات ساختاری SEM به طور مشخص روش کمترین مربعات جزئی(PLS) در نرم افزارهای Smart PLS و SPSS صورت پذیرفته است. آزمون های خودگران سازی، تحلیل عاملی تاییدی و تی تک نمونه ای (t-value) در این راستا و آزمون های شاخص اعتبار اشتراک (CV com)، شاخص اعتبار افزونگی(CV red)، واریانس تبیین شده (R2) و شاخص GOF جهت نکویی برازش مورد استفاده قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشانگر آن است که محیط مانند یک قرارگاه رفتاری عمل کرده که برمبنای آن میان جنبه های کالبدی و الگوهای رفتاری رابطه ویژه ای برقرار بوده که بر بروز رفتارهای نسبتاً مشابه در زمان های مختلف توسط افراد گوناگون دلالت دارد. فزونی سطح معناداری 403/3 در ارتباط با معنای فضای شهری، سطح معناداری 405/2 در ارتباط با عملکرد فضای شهری و سطح معناداری 085/6 در ارتباط با شکل فضای شهری از میزان قابل قبول 96/1 بیانگر مثبت بودن فرضیه ها و تایید رابطه میان معنا، عملکرد و شکل فضای شهری بر شکل گیری الگوهای رفتاری می باشد. در مرحله بعد نیز معناداری الگوهای رفتاری با سطح 725/8 بر فضای شهری جنسیتی تایید شده است. بدین ترتیب و در صورت شناسایی عوامل محیطی موثر بر رفتار می توان قابلیت های محیط را جهت رخداد یا ممانعت از شکل گیری الگوهای رفتاری معین مورد برنامه ریزی و طراحی قرار داد. تقسیمات فضایی و نمادین حاصل از فرآیند یاد شده می توانند حضور برخی گروه های اجتماعی چون زنان را تشویق یا تحدید نموده و بدین ترتیب بر شکل گیری جغرافیای جنسیتی شهرها موثر باشند.

تبلیغات