آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

فضاهای ساخته شده امروزی محصول سازوکارهایی هستند که کمتر واجد آرامش، احساس تعلق به مکان، گرمی و صمیمیت و احساس امنیت اند. اگر فضای ساخته شده را به مثابه پدیده ای چندوجهی و واجد معانی ضمنی، مبتنی بر ذهنیت ها و تجربه زیسته مردمان بدانیم که حقیقتی پنهان در لایه های مختلف انسانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دارد، آنگاه پدیده شناسی آن رویکردی قلمداد خواهد شد که شاید بیش از هر روش علمی دیگری متضمن موفقیت در شناخت آن باشد. لذا داشتن تجربه ای چندحسی که همه راه های ارتباطی انسان با فضا را تحت تأثیر قرار دهد بر کیفیت و غنای فضای خلق شده می افزاید. اما آنچه امروزه در شهرهای معاصر در حال فراموشی است تبدیل معماری از فضای انسانی به فضای بینایی، زیبا و چشم نواز است. معماری که برای انسان و آرامش و تأمین نیازهای ادراکی و شناختی او ساخته می شد در حال تبدیل به معماری تبلیغاتی، لذت و مصرف گرایی برای مردم شده است تنها آنچه به چشم زیبا بیاید مورد توجه قرار می گیرد. در این مقاله به بررسی ابعاد پدیدارشناختی فضاهای معماری و شهری از دیدگاه یوهانی پالاسما پرداخته شده و به تفاوت جایگاه تحلیل شناختی این دو در حوزه نظری پرداخته می شود.

تبلیغات