نقد و بررسی تلقی منطق دانان مسلمان از مفاد سلب کلی منفصله عنادی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
یکی از مباحث مورد اختلاف در منطق سنتی تعیین دقیق مفاد سلب انفصال در قضایای شرطی مسور است. برداشت های متفاوت از مفاد شرطی منفصله مسور بویژه سالبه موجب شده است منطق دانان در بحث تلازم شرطیات و نیز استدلال های مرکب از شرطی منفصله دچار اختلاف شوند و از ارائه دستگاهی منسجم برای منطق شرطیات بازبمانند. بررسی کلمات منطق دانان مسلمان در باره مفاد منفصله سالبه از پیچیدگی و ابهام معنای منفصله سالبه کلی و به تبع آن موجبه جزئی حکایت دارد. مثالهای آنان برای منفصله سالبه کلی، شامل مواردی است که بین دو طرف منفصله یکی از نسبتهای تساوی، عموم و خصوص مطلق و عموم و خصوص من وجه برقرار است. اما تعیین دقیق مفاد سلب کلی در جایی که نسبت بین دو طرف عموم و خصوص مطلق و یا من وجه باشد اشکلات متعددی روبرو است و حتی با برخی از آنچه که منطق دانان در بحث تلازم شرطیات و نیز قیاس های شرطی پذیرفته اند سازگاری ندارد. در این مقاله به بررسی برداشت منطق دانان مسلمان از سلب کلی عناد، اشکلات این برداشت و راه حل های ارائه شده از سوی منطق دانان اشاره شده است. منطق دانانی مانند صدرالشریعه، سنوسی، کلنبوی، ملوی و عبدالکریم محمد مدرس به این اشکالات واقف بوده و تلاش کرده اند راه حل مناسب و متفاوتی بیابند. سپس به منظور تعیین دقیق مفاد سلب کلی نسبت انفصالی، ابتدا روابط ممکن بین دو واقعه شناسایی و در قالب نمودار دایره ای نمایش داده شده است. با کمک این نمودارها درمی یابیم که هر یک از محصورات چهارگانه قضایای منفصله از کدام نسبت ممکن التحقق بین دو امر حکایت می کنند و عناد کلی و جزئی را چگونه باید تفسیر کرد. بدیهی است با توجه به بسیط یا مرکب بودن مضمون قضایای شرطی موجبه، سلب قضایایی که دارای مفاد بسطند کاملا متفاوت از سلب قضایای است که دارای مفاد مرکبند.Critique of the view of Muslim Logicians on The Import of the Universal Negative Disjunctive Proposition
Determining the precise contents of discontinuity negation in quantified conditional proposition is one of the disputed topics in traditional logic. Different perceptions of the contents of quantified disjunctive conditional, especially the negative ones, have caused logicians to differ in the discussion of cohesion of hypotheticals as well as arguments composed of disjunctive conditionals and refrain [prevent logicians] from presenting a coherent system for the logic of conditionals. Examining the words of Muslim logicians about the contents of the negative disjunctive proposition indicates the complexity and ambiguity of the meaning of the universal negation disjunctive and consequently the particular affirmative proposition. Their examples for the universal negative disjunctive include cases that exists between two disjunctive parties, which are one of the proposition of equality, absolute generality and peculiarity, and generality and peculiarity in some respect. However, the precise determination of the provisions of the universal negation, where the relationship between absolute generality and peculiarity, and generality and peculiarity in some respect is subject to many problems. In this article, we have analyzed the perception of Muslim logicians about the universal negative antagonistic, the problems of this perception and the solutions provided by the logicians such as Ṣadr al-Shari'a, Yūsuf al-Sanūsī, Aḥmad al-Mallawī, Gelenbevi İsmail Efendi, and Abd al-Karīm Muḥammad Modarres. Then, in order to accurately determine the provisions of the universal negation of disjunctive relation, first the possible relationships between the two events have been identified and displayed in the form of a circle diagram. We can find out with the help of these diagrams, which of the four quantified disjunctive propositions indicate the possible relation between two things and how to interpret the universal and partial antagonistic [adversarial proposition].