آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

رابطه دانش و ارزش یکی از مباحث در حوزه فرا اخلاق به شمار می رود؛ سروش نظریه جدایی دانش از ارزش را مطرح کرده است و این مقاله با هدف احصای عوامل زمینه ساز طرح این نظریه از سوی سروش و به روش توصیفی- تحلیلی، انجام گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، پنج عامل سبب شد تا سروش این ایده را مطرح کند: تبعیت از پوپر و تأثیرپذیری از پوزیتیویست ها در تعریف علم و تمایز علوم؛ اعتقاد به اینکه استنتاج «باید» از «هست»، با قواعد منطق ناسازگار است؛ باور به اینکه ارزش ها، اعتباریات محض هستند؛ اعتقاد به اینکه اخلاق علمی، اخلاقی بی هویت است؛ اعتقاد به اینکه اخلاق علمی، با جبرگرایی ملازمه دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد، می توان «باید»ها را از «هست»ها استنتاج کرد؛ قائل شدن به وجود پیوند میان دانش و ارزش، منجر به جبرگرایی و بی هویتی اخلاق نخواهد شد، بلکه می توان با تکیه کردن بر حقایق (هست ها)، به اخلاق هویت بخشید؛ مفاد بایدونبایدهای اخلاقی درواقع همان ضرورت بالقیاس است که میان فعل انسان و نتایج فعل او برقرار می شود؛ علم، هم شامل دانش تجربی است و هم شامل دانش عقلی، عرفانی، نقلی و فلسفی و تعریف علم می تواند معارف غیرتجربی را نیز دربربگیرد.

Knowledge and Value: Criticla Notes on Abdalkarim Soroush’s Theoretical Approach

The relationship between knowledge and value is a subject of interest within the realm of transethics. To that end, Soroush has put forth the theory of knowledge and value separation. The purpose of this article is to delineate the fundamental components of Soroush’s theory through the application of descriptive-analytical methodology. Five factors, according to the research findings, influenced Soroush’s conception of this notion: adhering to positivists’ definitions and differentiations of sciences; the notion that the deduction of “must” from “is” violates the principles of logic; believing that values are nothing more than credits; consider scientific ethics to be an impersonal branch of ethics; the conviction that scientific ethics and determinism are inextricably linked. As evidenced by the research findings, deriving “oughts” from “beings” does not necessitate a connection between knowledge and value; rather, it enables the development of ethics through reliance on facts (beings) rather than determinism and impersonality. In reality, the moral provisions are the same necessity that exists between human action and its consequences. Science can also encompass non-experimental knowledge; it comprises experimental knowledge as well as intellectual, mystical, narrative, and philosophical knowledge.

تبلیغات