صناعات خمس از نگاه فارابی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
مسئله پژوهش حاضر، چیستیِ صناعات خمس ازدیدگاه فارابی است که با روش توصیفی تحلیلی به انجام رسیده است. صناعات پنج گانه منطق به عنوان ارکان اصلی این علم، برپایه تعلیم، و توجه فارابی به بُعد اجتماعی انسان ها جهت وصول به سعادت استوار است. فارابی هریک از معارف تصوری و تصدیقی حوزه تعلیمی را به دو قسمِ تامّ و ناقص تقسیم کرده است که دو طریق تعقلی و برهانی، و تخییلی و اقناعی را شامل می شوند. معرفت های تصوری و تصدیقیِ ناقص به ازای کمیت و کیفیت ظهور و خفا دارای مراتبی هستند. فارابی علت گزینش طرق اقناعی و تخییلی تعلیم برای آموزش جمهور را ضعف قوای ادراکی آن ها می داند که ناشی از نشئه حسنی، ملابست با هیولی، و اشتغال به معارف حسی و خیالی است. صناعت برهانی، هدف نهایی تمام صناعات منطق برحسب ماده و صورت است و اصل واقع گرایی معرفت شناسی به نحو ذاتی، متعلَّق آن قرار می گیرد. برهان، با برخورداری از خواص عدم امکان برگشت انسان از باور خود، عدم امکان برگشت از همین اعتقاد و صدق ذاتی قضیه ، اشرف صناعات قرار می گیرد. فلسفه به عنوان شیوه برهانی نیل به زیبایی، مرتبه حقیقی معرفت در دو حوزه نظری و عملی به شمار می رود. وجه اشتراک مواد صناعات اقناعی، امکان رخداد تخالف اعتقاد با خارج و وجه اختصاصی آن ها در میزان کشف معاندات است. وضع شدن واژه ه ای «طریق» و «ملکه» به عنوان مفهوم کالجنس جدل، نشان دهنده مفهوم کالفصل جدل در ممارست مجادلات است. مرتبه معرفتی ظنیِ خطبی، دارای عناد بیشتری از معرفت جدلی است. مغالطه، صناعتی با مقدمات شبیه و مظنون به مقدمات جدلی و فلسفی، و صناعت اغواگر مخاطب و تنبه بخش بر مغالطات است. نسبت میان شبیه سازی حق با باطل در تعریف مغالطه با غایت محاکات، نشان دهنده قلمرو گسترده محاکات و نقش آن ها به عنوان مهم ترین ابزار مغالطه است. صنف مخیلات با نقش انگیزشی از قوه سنجش در انجام دادن افعال پیشی می گیرد.Al-Farabi on the Five Arts
The subject of the present research is the nature of the five arts from the perspective of Al-Farabi, which has been investigated through a descriptive-analytical method. The five arts of logic are based on education and Al-Farabi's attention to the social dimension of human beings. Al-Farabi divides each of the conception and assertion sciences into two categories: perfect and imperfect. Each of these sciences includes rational and demonstrative, and imaginative and persuasive methods. Imperfect conceptions and assertions, according to the quantity and quality of contradictions, have degrees. Al-Farabi considers the reason for choosing persuasive and imaginative methods for educating the public to be the weakness of their perceptual faculties. This weakness arises from the nature and sensory foundation of humans, their inclination towards matter, and their engagement with sensory and imaginary knowledge. The art of demonstration is recognized as the ultimate goal of all logical arts and the true object of the theory of epistemological realism. Demonstration is considered the noblest of arts because it makes impossible the human retreat from their belief or from their recent convictions, and because of the inherent truth of its resulted propositions. Philosophy, as a demonstrative way to achieve beauty, is considered the highest rank of true knowledge. The commonality of the materials of persuasive arts lies in the possibility of contradiction of belief with external factors and their differences lies in the quantity and quality of contradictions discovered by them. Al-Farabi's attribution of the terms ‘way’ and ‘possession’ to dialectic indicates his conception of it as a differentia in the practice of debates. The speculative knowledge of rhetoric has more oppositions than dialectical knowledge. Fallacy, as an art with speculative premises from dialectic and doubtful premises from philosophy, is recognized as an art of seduction of the audience and also as a warning against fallacies. The common ground of fallacy definition with the ultimate aim of imitating truth with falsehood indicates the extensive domain of imitation and its role as the most important tool for fallacious reasoning. The class of imaginations, with its motivating role from the power of perception, takes precedence in performing actions.