آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

مبحث ضرورت وجود نبی در رهبری مدینه و نسبت نبوت با سیاست در فلسفه اسلامی از دیرباز، موردتوجه فراوان بوده است. ابن سینا نیز دراین باره اتصال نبی به عقل فعال به عنوان موجودی مجرد و مستقل از نفس، و برقراری رابطه میان نبی با سیاست در تئوریزه کردن زعامت و رهبری اتباع مدینه را مطرح کرده است؛ ازاین رو، تبیین چگونگی اتصال نبی به عقل فعال، و پیوند نبوت و سیاست براساس منابع دینی و حکمت سینوی از دستاوردهای بوعلی در فلسفه سیاسی است؛ بدین ترتیب، در پژوهش حاضر، درصدد پاسخ گویی به این پرسش بوده ایم که شیخ الرئیس بر چه اساس، بر رابطه نبوت و سیاست صحه گذاشته و طبق کدام مبنای نظری، نبی را شایسته زعامت و رهبری مدینه دانسته است. در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلیِ موردی، بر یک مورد واحد و مشخص در آرای سیاسی ابن سینا متمرکز شده و با بهره گیری از رویکرد تفسیری- تفهمی ازنوع هرمنوتیک روش شناسانه ویلهلم دیلتای نتیجه گرفته ایم شرط اتصال نبی به عقل فعال به عنوان حلقه واسط عالم محسوس با عالم معقول، راهبریِ سیاسی و دینی وی درخصوص اتباع مدینه را نیز توجیه می کند و بدین صورت، نبی به واسطه داشتن سه ویژگی قوه عقلیه قوی، قوه متخیله و قوه متصرفه به مثابه منشأ صدور اعجاز، لازمه رهبری مدینه به سوی سعادت دنیوی و رستگاری اخروی به شمار می آید. ریاست فاضله نبی با اتصال قوه متخیله و نفس ناطقه نبی، یعنی اتصال عقل مستفاد به عقل فعال و همچنین تجلی پدیده وحی، به حد اعلای سعادت می رسد و دیگران را نیز به سمت این سعادت هدایت می کند. بوعلی قوه عقلیه نبی را مستعد دریافت پرتو نورانی عقل فعال دانسته است که به مرتبه عقل قدسی دست می یابد؛ ازاین رو، این اتصال موجب می شود مردم فقدان آن را در خود ببینند و از قوانین شریعتِ ابلاغ شده ازجانب نبی پیروی کنند؛ بنابراین، حصول اتباع به سعادت حقیقی، لزوم رهبری نبی را به دلیل اتصال به عقل فعال و دریافت وحی ازمنظر ابن سینا اثبات می کند.

Role of Active Intellect in Competence of Prophet for Leadership from Avecinna’s viewpoint

The necessity of a prophet's presence in the leadership of Medina and the intricate relationship between prophecy and politics have long captivated scholars in Islamic philosophy. Avicenna, recognizing this connection, linked the prophet to the active intellect as a singular entity independent of the self. He established this relationship in developing a theoretical framework for the leadership of the citizens of Medina. Consequently, Avicenna's exploration of the nexus between politics and prophecy, grounded in religious sources and Avicennan philosophy, stands as a noteworthy achievement in political philosophy. This study endeavors to answer a pivotal question: On what basis did Avicenna validate the connection between prophecy and politics, and which theoretical framework did he rely on to deem the prophet fit for leadership in Medina? Employing a descriptive-analytical case study, this paper delves into a specific facet of Avicenna's political views. Applying Wilhelm Dilthey’s methodological hermeneutics in an interpretive approach, it concludes that the prophet's connection to the active intellect, serving as a link between the perceptible and rational worlds, justifies his political and religious leadership in Medina. Avicenna posited that, with strong intellectual, imaginative, and creative powers—the sources of miraculous acts—the prophet becomes indispensable for guiding Medina toward salvation in both the worldly and the hereafter. The prophet's leadership reaches its pinnacle by aligning his imaginative power and intellective soul (acquired intellect) with the active intellect, along with the realization of the revelation phenomenon, ultimately leading the people to happiness. According to Avicenna, the prophet's intellectual power is inclined to receive the light of the active intellect, attaining a level akin to the holy intellect. This connection prompts people to recognize its absence within themselves, compelling them to adhere to the laws of Sharia. Avicenna thus demonstrated that for citizens to attain salvation, the prophet's leadership is imperative due to his profound connection to the active intellect.

تبلیغات