آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۹

چکیده

هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب در افراد داغدیده در اثر کرونا انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه خانواده های داغدیده در اثر کرونا در سال 1400-1399 در شهرستان چالوس، بود که از بین آنان 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند طبق معیارهای ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) 15 نفری جایگزین شدند. گروه اول 9 جلسه درمان هیجان مدار، گروه دوم 9 جلسه درمان شناختی- رفتاری دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پرسشنامه های اضطراب بک (BAI؛ بک، 1988) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جهت جمع آوری داده ها توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که درمان هیجان مدار و درمان شناختی- رفتاری بر کاهش اضطراب افراد داغدیده مؤثر است و همچنین در مقایسه دو درمان، درمان هیجان مدار نسبت به درمان شناختی- رفتاری بر کنترل اضطراب اثربخش تر بود (05/0>p). نتیجه گیری: از یافته های این پژوهش نتیجه گیری می شود که می توان از درمان هیجان مدار جهت کنترل اضطراب در افراد داغدیده استفاده کرد.

Comparing the effectiveness of emotion-oriented therapy and cognitive-behavioral therapy on anxiety in bereaved families due to Corona

Aim: This research was conducted with the aim of comparing the effectiveness of emotion-oriented therapy and cognitive-behavioral therapy on anxiety in people bereaved by Corona. Methods: This was a semi-experimental study with a pre-test-post-test design with a control group and a three-month follow-up. [The statistics of the research were all the families affected by Corona in the year 1399-1400 in Chalus city, of which 45 people were selected by purposeful sampling according to the entry and exit criteria and randomly divided into three groups (two experimental groups and one group control) 15 people were replaced. The first group received 9 sessions of emotion-oriented therapy, the second group received 9 sessions of cognitive-behavioral therapy, and the control group did not receive any intervention. The Beck Anxiety Inventory (BAI; Beck, 1988) was completed by the participants in three phases: pre-test, post-test and follow-up. The data were analyzed using repeated measures analysis of variance. Results: The results showed that emotion-oriented therapy and cognitive-behavioral therapy are effective in reducing the anxiety of bereaved people, and in comparing the two treatments, emotion-oriented therapy was more effective than cognitive-behavioral therapy in controlling anxiety (p<0.05). Conclusion: From the findings of this research, it can be concluded that emotion-oriented therapy can be used to control anxiety in bereaved people

تبلیغات