آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

در رویکرد معرفتی ابن سینا، تنها شهود عقلانی کاربرد دارد و نمی توان از معرفت عرفانی و شهود قلبی در اندیشه وی سخن گفت. شیخ الرئیس هدف نهایی معرفت و سعادت را شناخت عقلی و علمی، و اتصال به عقل فعال می دانست که مبتنی بر عقل نظری و شهود عقلانی بود؛ اما در مشرب ملاصدرا برخی حقایق متعالی به کمک عقل نظری، قابل فهم نیستند؛ بلکه با استمداد از کشف وشهود و فرارَوی از طور عقل و به واسطه علم حضوری دریافت می شوند. در این نوشتار، موافقان با تفکر عرفانی بوعلی را به دو دسته تقسیم کرده ایم: در یک گروه، سنت گرایانی همچون سید حسین نصر، هانری کربن و غلام حسین ابراهیمی دینانی قرار دارند که ازمنظر سنتی- تاریخی و اندیشه رازوَرزی اسلامی- ایرانی و فلسفه مشرقی، با استناد به برخی آثار ابن سینا وی را زمینه ساز تفکر عرفانی درحوزه فلسفه اسلامی می دانند. گروه دوم، برخی محققان متأخر هستند که می کوشند با تکیه بر نظام معرفت شناسی و علم النفس شیخ الرئیس نشان دهند این فیلسوف دو چهره دارد؛ سپس تلاش می کنند ابن سینای اشراقی- عرفانی را از ابن سینای مشائی تمایز بخشند. در ادامه، ضمن مقایسه تفکر ابن سینا و ملاصدرا درحوزه معرفت شهودی نشان خواهیم داد هردو دیدگاه، خطا هستند و اگر بوعلی در آثار خویش از عرفان و عرفا سخن گفته، صرفاً ازمنظر عقلی و فلسفه عرفان بوده و او از ابتدا تا انتها از سبک معرفتی مشائی خویش عدول نکرده است.

Avicenna’s Inclination toward Mysticism and Intuitive Knowledge Compared to Molla Sadra

In Avicenna’s epistemological framework, knowledge is attainable solely through rational intuition, not mystical intuition. Avicenna emphasized intellectual knowledge and the connection to the active intellect, grounded in theoretical reason and rational intuition, as the ultimate aim of knowledge and happiness. However, Mulla Sadra posited that certain transcendent truths surpass the grasp of theoretical reason, necessitating intuition and innate knowledge beyond the bounds of reason. Scholars who advocate for Avicenna’s mystical tendencies can be divided into two groups: the first group, including traditionalists like Seyyed Hossein Nasr, Henry Corbin, and Gholamhossein Ebrahimi Dinani, consider Avicenna a pioneer of mystical thought within the Islamic philosophy tradition, following the footsteps of earlier Islamic, Iranian, and Eastern mystics. The second group comprises recent researchers who argue that Avicenna’s philosophy exhibits dual aspects. By examining his epistemological system and philosophical psychology, they seek to distinguish between the mystical and peripatetic facets of Avicenna's thought. In the upcoming discussion, we will compare Avicenna’s and Mulla Sadra’s perspectives on intuitive knowledge. It will become apparent that neither the claims of the first group nor those of the second group can be substantiated. Even if Avicenna mentioned mysticism in his works, his views consistently emanated from a rational perspective, and he remained firmly rooted in his peripatetic style throughout his philosophical journey.

تبلیغات