تحلیل پدیده گسترش مدارس در دمشق و حلب با تأکید بر دوره زنگیان؛ بر مبنای نظریه سرمایه بوردیو (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
در سده های ششم و هفتم هجری، نزدیک به چهل مدرسه در دو شهر مهم شام یعنی دمشق و حلب تأسیس شدند. اگر این شمار از مدارس تنها در دو شهر دمشق و حلب، با تعداد مدارس پیشین، به ویژه نظامیه ها که شمار قابل ملاحظه کم تری داشتند، اما در عین حال در جغرافیای وسیع تر و شهرهای بیشتری پراکنده بودند، مقایسه شود، این مهم آشکار می شود که مدارس دمشق و حلب را باید پدیده ای در خور مطالعه از نظر انگیزه ها و عوامل مؤثر در ساخت آنان دانست؛ از این رو، پژوهش حاضر، ابتدا با بررسی مهم ترین منابع تاریخی این حوزه با شیوه ای کتابخانه ای، به اطلاعات توصیفی – تاریخی این مدارس دست یافته است؛ سپس با استفاده از نظریه سرمایه پی یر بوردیو با روش تحلیل کیفی به تطبیق پدیده مدارس با اصول این نظریه دست زده است؛ این پژوهش کوشیده است به تعریفی گویا و کارآمد از نظریه سرمایه بوردیو بپردازد و در ادامه به کمک این چارچوب نظری نشان دهد که مدارس به عنوان سرمایه های فرهنگی مؤسسه محور به نقش آفرینی در توسعه میدان اجتماعی گفتمان دینی مذاهب شافعی و حنفی کمک کرده اند و به عنوان عاملی برای فراجذب احترام نسبت به حکمرانان زنگی و در نتیجه، زمینه ساز توسعه سرمایه نمادین آنان، یعنی استمرار و افزایش مشروعیت نرم ایشان در جامعه نقش آفرین بوده اند.Analyzing the Phenomenon of Expansion of Madrasahs in Damascus and Aleppo with Emphasis on the Zengid Dynasty Period: Based on Bourdieu's Capital Theory
In the 6th and 7th centuries AH, nearly forty Madrasah s were established in the two important cities of Damascus and Aleppo. This number of Madrasah s in only two cities, when compared from a quantitative point of view to the number of previous Madrasah s in Islamic civilization, especially the Nizamiyyah Madrasah s in a significantly higher number of Islamic cities, shows the significant point of the importance of the phenomenon of Madrasah s of Damascus and Aleppo. This phenomenon has become worthy of study in terms of motivations and effective factors in the construction of these Madrasah s. The present research has obtained the descriptive-historical information of these Madrasah s by examining the most important historical sources of this field with a library method; Then, by using Pierre Bourdieu's theory of capital, with the method of qualitative analysis, it tried to match the phenomenon of Madrasah s with the principles of this theory; Based on this theory, Madrasah s as cultural capitals are supposed as the appearance of institutionalized cultural capital to play a role in the development of the social field of the religious discourse of the Shafi'i and Hanafi sects, a factor for attracting respect towards the Zengi rulers and as a result, the development of their symbolic capital by which the continuity and increasing of their soft legitimacy have been recognized in the society.