آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

عدم تصریح عرفا به مبانی تفسیری و مبهم بودن روش تفسیری ایشان سبب شد تا گمان شود تفاسیر عرفانی از روش های متداول فهم متن و قواعد تفهم پیروی نمی کنند و مستند تفاسیر عرفانی، ذوق و سلیقه شخصی عارف و از باب تداعی معانی و خارج از دلالت ذاتی الفاظ تلقی گردید. این در حالی است که مفسر عارف در بیان مراد الهی، لفظ آیات را دارای اصالت و موضوعیت ویژه ای می داند و در صدد است تا به بیان فهم مراد متکلم دست یابد به گونه ای که نزد وی کشف و شهود متباین با معنای ظاهری آیات، از علائم انحراف و پوشیدگی شهود است. هستی شناسی عرفانی برای ظواهر عالم، باطنی قائل است. از این رو مفسر عارف، تفسیر را در ظواهر الفاظ متوقف نمی بیند و می کوشد تا با درنظرگرفتن واقعیات بیرونی آیات، از وسائطی چون خیال، تمثیل، داستان، موعظه و حدیث یاری جوید و به تبیین معانی مشهود خود بپردازد. مقاله حاضر سعی دارد تا جایگاه الفاظ قرآن و واقعیات بیرونی آیات را در اندیشه نوآورانه عارف تحلیل نماید و اثبات کند آنچه عارف در شهود می بیند از مقوله تفسیر به معنای عام است و تأویلات عرضی و طولی مطرح شده توسط عرفا تناقضی با ظاهر آیات ندارد بلکه متمم و مکمل آن است و آنچه عارف در شهود می بیند برگرفته از همان واژگان قرآنی است که در ساختارهایی نو آن ها را به کارمی گیرد تا میان آنچه از ظاهر قرآن دریافت می شود و آنچه در شهود دریافته وحدت برقرارکند.

The Association of Quranic Terms with the Intuition of Verses' uperficial Reality in Islamic Mysticism

Mystics’ absence of the specification of explanatory fundamentals and the ambiguity in their method of interpretations leds to a supposition towards mystical interpretations not being consistent with the common ways of comprehending a text, and the assumption of mystical interpretations being merely the result of the mystic’s passions and personal tastes and them being based on the recollection of meanings and without the terms’ implications was created. and this is only when the mystical interpreter, in quoting Allah’s intention, regards the external dimension of the verses’ meanings as being in the possession of a special authenticity, topicality and aims to achieve Allah’s way of expressing his understanding of the intention. The discovery and intuition distinguished from that of the external meaning of the verses’ was considered signs of the intuition being diverted and concealed in the mystic’s definition. Mystical ontology assigns a being to the world’s external dimensions. As a result, the mystical interpreter doesn't confine his interpretation solely to the external implications of terms and attempts to draw his own manifestation of intuitive meanings by firstly taking into account the outer realities of verses and secondly resorting to such intermediaries as dream, allegory, story, preaching, hadith. This paper attempts to analyse the place of quranic terms and the verses’ external realities in the mystic’s innovative mind and tries to prove that what the mystic intuitively witnesses get categorized as the common meaning of interpretation and longitudinal exegesis presented by the mystics.

تبلیغات