مسأله عینیت و غیریت حق با خلق از مهم ترین مسائل علم عرفان اسلامی است. عباراتی در آثار عرفا وجود دارد که ظاهرش این است که خداوند عین اشیاء است. این مسأله از سوی منتقدان مورد اشکال جدی قرار گرفته است. این پژوهش، کوشش کرده مسأله عینیت و غیریت حق با خلق از منظر عرفان اسلامی را در چهار تحلیل تبیین کند.
مقاله حاضر بیان می کند که مقصود عرفا از عینیت حق با خلق، عینیت مطلق و اتحاد ذات اقدس خداوند با خلق و مخلوقات نیست و مراد عرفا از عینیت این نیست که هویت حق، تنها همین ممکنات است و چیزی در ورای آنها نیست. همچنین این مقاله، روشن کرده که عرفا نمی خواهند ممکنات را به مقام ذات واجب الوجود ارتقا دهند بلکه مراد عرفا از عینیت، عینیت اصطلاحی عرفانی است نه عینیت عرفی و عینیت فلسفی.
پژوهش حاضر، معنای عینیت حق و خلق را در مرتبه ظهور و نه در ذات دانسته و بر اساس آن، اشکالات منتقدان را تحلیل و نقد کرده است.