تحلیلی از تأثیر آیات و روایات در آثار عطار نیشابوری (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری قمری است. عطار از عارف شاعرانی است که شیفته قرآن و عرفان بود و به علوم دینی از قبیل تفسیر، حدیث و روایات احاطه کامل داشت. سراسر آثارش مملو از مضامینی مأخوذ از آیات و روایات است و ازین روی در سروده های او که یکسره عرفانی و ایمانی است، بازتاب و تجلی کلام خدا و روایات به فراوانی قابل مشاهده است. وی در خلق آثار خود به شیوه ای بر خلاف گذشتگان خود دست یازیده است. انتخاب زبان ساده و مردمی، بکارگیری داستان و تمثیل، بیان از زبان مردم عادی، بیان از زبان حیوانات و تحریک عواطف و احساسات مردم از روش های وی بوده است. وی در اشعار خود گاه مستقیما آیات را به کار برده، گاهی قسمتی از آن، گاه با تغییرات جزیی و بالاخره از معانی و مفاهیم آن بهره گیری کرده است. در این مقاله با تأمل در آثار منظوم وی شامل اسرارنامه، منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه، مختارنامه و دیوان قصاید و غزلیات، سعی شده است تاثیرپذیری مستقیم یا غیرمستقیم این آثار عنوان گردد.Analysis of the Impact of Quranic Verses and Traditions on Attaar Neishaboori's Works
Sheykh Farīd ud-Dīn Aṭṭār Neyshabooriwas one of the famous Persian poets and theosophists who lived during the late sixth to the early seventh Hijra centuries. He was among the theosophist poets who were enamored to Quran and Gnosticism. He also had thorough knowledge of religious sciences such as interpretation, Haddith or narrations so that all his works were replete with some contexts originated from verses and narrations. Hence, in his poems, being fully gnostic and religious, reflection and manifestation of the God’s discourse (speech) and narrations can abundantly be observed.
In contrast with his ancestors, he resorted to a different method to create his poems. Relying on to simple language and common parlance, giving different parables and allegories, giving fables on behalf of ordinary people and animals and excitement of emotions were among the methods he used to create his works.
He sometimes used Quranic verses directly and sometimes he partially pointed out to them. Moreover, he gave some trivial changes in such verses and gave an overall meaning of them in his works.
Focusing on his works such as Asrarnameh, Mantegholteir, Mosibatnameh, Elahinameh, Mokhtarnameh and his odes and sonnets, in this paper, we are trying to investigate whether his works have directly (or indirectly) been impacted (by other sources and factors).