A Study of Saleh Hosseni’s Style in Three English Novels Translated into Persian through Universals of Translation
آرشیو
چکیده
This paper aimsto reveal how the universals of translation (henceforth, UsT) can beregarded as a manner to examine the translator'sstyle in the TL. In doing so, this paper examines how Saleh Hosseini, as an Iranian literary translator, made his style through the changes he completed at each micro-and macro-levels shift to result in his discursive presence and/or style in the novels he has translated into Persian. After having reviewed the main theories on shifts including Nida, Catford, Leuven-Zwart, and Baker, this paper takes Baker’s definition of style as the translator’s ‘thumbprint’ as a way to approach the UsT in Hosseini’s Persian translations. Having occurred with the translated texts than with the original, the UsT are: ‘explicitation’, ‘normalization’, ‘levelling out’, and ‘simplification’ (Baker, 1996). Having selected 44 sentences from the three translated novels into Persian by Hosseini as a corpus, this paper indicates that the ratio of ‘normalization’ is much higher than the other three universals, meaning that Hosseini, through adhering to the norms of the Persian language, came to this universal as one of the signposts of his discursive presence, voice, and style in his translations.مطالعه سبک صالح حسینی در سه رمان ترجمه شده به فارسی از رهگذر همگانی های ترجمه
این مقاله در پرتو این پرسش که چگونه می توان از همگانی های ترجمه برای مطالعه سبک مترجم در زبان مقصد بهره برد، سبک صالح حسینی را از رهگذر تغییراتی که در دو سطح خرد-ساختار و کلان ساختار انجام داده، بررسی می کند تا نشان بدهد ایشان به چه ترتیب در این سه رمان یعنی ۱۹۸۴، دل تاریکی، و قلعه حیوانات، حضور دارد. این مقاله پس از اشاراتی کلی به مبحث با شیفت/ تغییرات و سبک، تعریف بیکر از سبک را مبنا قرار می دهد: سبک به مثابه اثر انگشت مترجم. حسینی از رهگذر همگانی های ترجمه اثر انگشت خود را در آثار ترجمه شده برجا می گذارد. بیکر در جستجوی برخی الگوهای تکرارشونده از عادات زبانی خودآگاه یا ناخودآگاه مترجمان، چند همگانی ترجمه را شناسایی می کند که عبارتند از تصریح، طبیعی سازی، متوازن سازی، و ساده سازی. این مقاله ضمن بررسی ۴۴ جمله از سه رمان با ترجمه حسینی، نشان می دهد نسبت هنجارسازی از سایر همگانی ها بیشتر است بدین معنا که حسینی ضمن توجه به هنجارهای زبان فارسی، این نوع همگانی را در ترجمه های خود به مثابه حضور گفتمانی یا سبک و صدای خود بروز داده است. در نتیجه، ترجمه های حسینی هم به هنجارهای زبان اصلی و هم به هنجارهای زبان مقصد پای بند است.