سنجش بررسی رابطه دین داری و سبک زندگی (مطالعه موردی زنان 20 ساله و بیش تر ساکن شهر تهران) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
در این مقاله به وسیله «پرسشنامه» به بررسی موضوع سبک زندگی و عوامل مؤثر بر آن -نظیر دین داری افراد- پرداخته ایم. جمعیت آماری، شامل زنان 20 سال به بالای ساکن تهران است و حجم نمونه به وسیله نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 361 نفرتعیین شد. اساس نظری تحقیق بر نظریه کنش وبر استوار است. بر اساس مدل گلاک و استارک، برای سنجش دین داری چهار بعد، اعتقادی، عاطفی، پیامدی و مناسکی در نظر گرفته شد. هم چنین سبک زندگی افراد با سه شاخص مدیریت بدن، روابط بین شخصی و هنجارهای مصرف سنجیده شد. تحلیل رگرسیون نشان داد از میان متغیر های مستقل تحقیق -مانند دین داری و سن- که وجود رابطه آن ها با متغیر وابسته در حد ضعیف تأیید شد، بیش ترین میزان همبستگی میان دین داری و سبک زندگی (r=/162) وجود دارد. هم چنین فرضیه های رابطه میان سبک زندگی زنان، مدیریت بدن، هنجارهای مصرف اثبات شد. مهم ترین دستاورد پژوهش حاضر به ارتباط میان دین داری و سبک زندگی افراد مربوط می شود. با کم رنگ شدن اقتدار نهادهای سنتی دینی و رواج انتخابگری فردی در حوزه دین و ترکیبی شدن اصول فکری و عقیدتی، سخنگویان دین، دیگر تنها عامل اثرگذار بر واکنش افراد نسبت به مسائل مختلف اجتماعی، تصمیم گیری ها و نظرات نیستند. برمبنای نتایج، بیش ترین تبیین کنندگی دین، در حوزه هنجارهای مصرف (r = 247) بود که به نوبه خود رقم قابل توجهی نیست. هم چنین، می توان نتیجه را بر مبنای ظهور انواع دین داری تبیین نمود، پیدایش اشکال بسیار متنوع و فردی دین داری از عرصه هایی است که بی شکلی دوران مدرن را بازتاب می دهد.A Study of Religiosity and Lifestyle (Women over 20 in Tehran)
Lifestyles, since their emergence as constructive parts of modernity changes, have formed cultural and economic procedures and they even represent a quest for personal identity and have also affected social communications. Therefore sociologists are paying more attention to the subject of lifestyle these days and are studying the factors like religiosity of people influencing it.
In this study which is a basic research, survey method was applied to assess the relationship between variables theoretically, and questionnaire was used to collect information. The questionnaires have been filled out through face to face method. Statistical population included 370 women of twenty years old or over, residing in Tehran. Probability sampling was put to use through multi-stage cluster sampling which is normally applied for wide areas. The research aims to examine and recognize the relationship between religiosity and lifestyle among women. The theory is based upon Weber’s theory of action. According to religiosity assessment measures of Gluck and Stark four aspects are considered to measure religiosity: beliefs, emotions, outcomes, practices and knowledge. Also, to assess life styles, three indicators of body management, interpersonal relationships, and norms of consumption were used. Findings indicate that among independent variables which have been confirmed to have a weak relationship with dependant variables (such as religiosity, cultural asset and age), the highest correlation exists between religiosity and lifestyle. It was also confirmed that there is a relationship between women’s lifestyle, their body management and their consumption norms. Among the most important achievement of this study is the relationship between religiosity and lifestyle. Accordingly, when religious institutions begins losing their power, and individual selections in the field of religion become a norm, and when intellectual and opinionative principles intermingle, individuals are not the only influential factors on people’s reactions towards social issues, decision makings, and opinions of the speakers of religion institute. Therefore beside religious options, individuals’ selective practices in the area of lifestyle are also affected by cultural patterns.