فمینیست ها بر این باورند که تاکنون جهان را «مردان» تعریف کرده اند و «زنان»، در این تعریف مردانه نادیده انگاشته شده اند، از این رو، هسته های اصلی تمامی نظریه های فمینیستی، برابری زن و مرد در همه ی زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. سال ها طول کشید تا نظریه های فمینیستی وارد عرصه ی جامعه شناسی شود و امروزه این نظریه ها در حوزه های علوم اجتماعی، مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی حضوری برجسته و پررنگ دارد، چنان که اکنون در دانشگاه های مختلف جهان، رشته های مختلف «مطالعات زنان» شکل گرفته و فعالان این جنبش سعی دارند زندگی و روابط اجتماعی مربوط به زنان را از منظر جامعه ی زنان ترسیم کنند. شکل هدایت جامعه از دوران گذار از سنت به مدرنیته و نوع مواجهه با امواج تجددخواهانه، نحوه ی تعامل هویت ایرانی با شریعت اسلامی و چالش های مرتبط با جامعه ی زنان ایران در تناظر با نظریه های فمینیستی که ریشه در تاریخ و فرهنگ این سرزمین داشته مورد دقت این نوشتار است. فرضیه ی تحقیق بر این پایه استوار است که میان جایگاه حقیقی زنان در فرهنگ ملی و دینی و مطالبات واقعی این جامعه تعارضی وجود نداشته و بروز زمینه های احساس تبعیض، متأثر از درک نادرست از مبانی و اصول دینی و تبیین جانب دارانه آن از نگاه مردسالارانه بوده است. روش تحقیق مقاله نیز مبتنی بر روش کتابخانه ای، تحلیل یافته ها و کشف دلالت های نظریه های فمینیستی درجامعه می باشد.
The Feminist Cultural Theories And Their Impact on Iran?s Society