مقایسه رساله لانگینوس با کتاب «چهار مقاله» نظامی عروضی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
این مقاله به بررسی شباهت های کتاب «چهار مقاله» نظامی عروضی و «رساله» لانگینوس می پردازد. لانگینوس یکی از بزرگ ترین منتقدان است که تالی ارسطو دانسته می شود. او در نظریه ادبی و انتقادی خود با طرح مقوله "نمطعالی"به طرح ویژگی های یک اثر ادبی برجسته می پردازد و در واقع خصیصه شاهکار ادبی را نشان می دهد. لانگینوس بر این باور است که اثر ادبی با داشتن ویژگی هایی می تواند به عنوان نمونه و نمط عالی مطرح شود و این نمط عالی هم منحصر به یک ژانر ادبی نمی شود. نظامی عروضی سمرقندی صاحب «چهار مقاله» هم در مقالت دبیری و هم در مقالت شاعری، معتقد است که شرایطی خاص می تواند به اثری ادبی تعالی بخشد. نوشتار حاضر تبیین آراء لانگینوس و انطباق آن با دیدگاه نظامی عروضی است. در این میان البته باید توجه داشت که دیدگاه های هنری و انتقادی شاعران و ادیبان ایرانی تابع اصول و مبانی بلاغی خاصی است که ممکن است با مبانی فکری و بلاغی ادیبان غربی تفاوت هایی نیز داشته باشد اما این پژوهش صرفاً به دنبال دریافت شباهت هایی است که در این دو اثر دیده می شود. شاید تحلیل این مشابهت ها بتواند بیانگر سرچشمه های مشترک در دو اثر و بیان کننده نشانه هایی از حضور و تاثیر آراء ارسطو در هر دو کتاب باشد.Comparison of Langinus' treatise with Nezami Oroozi's book of "Chahar Maghaleh"
This article examines the similarities between Nezami Oroozi's "Chahar Maghaleh" and Langinus' "Treatise". Langinus is one of the greatest critics known as Aristotle. In his literary and critical theory, he examines the characteristics of a literary work by proposing the category of "excellent model" and, in fact, shows the character of a literary masterpiece. Langinus believes that a literary work with its characteristics can be considered as an excellent example and model, and this excellent model is not limited to a literary genre. Nezami Oroozi Samarghandi, the author of "Chahar Maghaleh" in both the secretary's and poetic articles, believes that special circumstances can exalt a literary work. The present article explains Langinus' views and their conformity with the perspective of Nezami Oroozi. In the meantime, of course, it should be noted that the artistic and critical views of Iranian poets and writers are subject to certain rhetorical principles and foundations that may be different from the intellectual and rhetorical foundations of Western writers, but this study only seeks to find similarities that can be seen in these two works. Perhaps the analysis of these similarities can reveal the common sources in the two works and show signs of the presence and influence of Aristotle's views in both books.