«صلحِ کل» برآیند گفت وگوی منطقی ادبیات جهان، در منطق گفت وگوی حافظ و گوته (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
اوج آشتی دو فرهنگ و زبان را در دلبستگی گوته آلمانی به حافظ ایرانی می توان یافت. گوته در دوران پختگی روح، چنان سرسپرده اندیشه قوام یافته حافظ شد که توانست رویکردی تعامل گرایانه را در پیش بگیرد و بارها با افتخار از این سرسپردگی دم زند؛ مناسبات ادبی ایران و آلمان به حافظ و گوته ختم نمی شود؛ اما شکوه این گفت وگوی منطقی را در ارتباط این دو اندیشمند بزرگ، فرای زمان ها و مکان ها می توان جست وجو کرد. گوته برای نخستین بار مبحث «ادبیات جهان» را مطرح کرد و نظریه «منطق گفت وگو» را نیز باختین مطرح کرد؛ ایجاد ارتباط یک گفتار با گفتارهای دیگر برای حذف تک آوایی؛ و ژولیا کریستوا این مفهوم را به ارتباط بین متون و گفتمان های ادبی گسترش داد. این پژوهش بر آن است تا ضمن بررسی گفت وگوی حافظ و گوته به عنوان سمبل شرق و غرب و تحلیل نظریه «ادبیاتِ جهان» در این زمینه، به تبیین تأثیر این گفت وگو در شکل گیری گفتمان های مثبت جهانی بپردازد؛ بدین وسیله نقش گفت وگوی منطقی بین متون و همچنین گفتمان های ادبی در ایجاد تفاهم و صلح ملل با توجه به ارج نهادن به شباهت ها و مدارای با تفاوت ها به صورت قابل تأملی برجسته خواهد شد. این مقاله با رویکردی تحلیلی، تطبیقی و انتقادی به این موضوع پرداخته است.“Complete Peace”: The Logical Dialogue of World Literature in the Logic of a Dialogue between Hazef and Goethe
The extreme form of cultural peace and affection among two nations can be found in Goethe’s love towards Hafez. In his spiritual maturity, Goethe was so infatuated by Hafez’s well established thought that he could choose an interactive approach and frequently talked about this infatuation. Literary relationships between Iran and Germany are not confined to Hafez and Goethe, but the magnificence of the logical dialogue between them stands outside time and place. Goethe introduced the idea of the world literature for the first time; Bakhtin offered dialogism, the relationship of a speech to another one to omit monologism; and Julia Kristeva developed this concept to the relation between texts and literary discourses. This study aims to review Hafez and Goethe’s dialogue as a symbol of east and west and analyze the world literature theory from one hand and study the effect of this dialogue in constituting positive global discourses on the other. In so doing, the role of logical dialogue among texts and discourses is highlighted to create a universal peace and understanding, to glorify the similarities and respect the differences leniently. This study deals with this idea analytically, comparatively and critically.