مطابقه و موازنه حکایت «انگشتری و شبان» در دو اثر «نظامی» و «افلاطون»
آرشیو
چکیده
ادبیات فارسی سرشار از داستانهای شیرین و دلکش است که در طول زمان از نسلی به نسل دیگر راه یافته تا امروز در دسترس ما قرار گرفته است در این میان یک دسته از قصص و افسانه های ملل دیگر نیز با قصص ملی ما درآمیخته، تعدادی نیز از ایران به کشورهای دیگر رسیده است. بررسی راههای نفوذ این قصص و کیفیّت تبادل آنها میان ملتها، یکی از تحقیقات ارزشمندی است که عده ای در این راه عمر و سرمایه خود را صرف می کنند. اینجانب نیز در این مقاله به خاستگاه یکی از افسانه های اقبالنامه نظامی به نام (انگشتر و شبان) می پردازد و سرچشمه آن را در لابلای افسانه های کتاب جمهور افلاطون بررسی می نماید.Comparison of Parable of “The Signet Ring and the Shepherd” in the Works of Nizami and Plato
Persian literature is enriched by mellifluous and beauteous stories which have passed from one generation to another in centuries and thus we have access to them at present time. There are also tales, stories and parables from other nations intermingled into Persian literature. Some tales, stories and parables have also gone to other countries and nations from Iran. Researching on how these literary forms have penetrated or entered other cultures and literatures is a very precious activity in which many people spend time. The present article studies the origin of one of the parables of “Iqbal Nameh” by Nizami named “The Signet Ring and the Shepherd” and how it is rooted in the parables of the book “The Republic” by Plato.