برداشت های نسلی از هویت نزد تحصیل کرده های کرمانشاه (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف اصلی این مقاله، تحلیل کیفی برداشت های دو نسل تحصیل کرده های کرمانشاه از هویت شان است. چارچوب مفهومی این پژوهش به نظریه های برخی از جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی کلاسیک و معاصر نظیر: «جورج هربرت مید»، «چارلز هورتن کولی»، «آنتونی گیدنز» و «استوارت هال» درباره هویت ارجاع می دهد. پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند و نظری، 15 نفر از اساتید و 15 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه رازی به عنوان نمونه انتخاب شدند؛ معیار تعیین حجم نمونه، رسیدن به اشباع نظری بود. داده ها با استفاده از ابزارهای پرسش نامه باز و مصاحبه عمیقِ فردی جمع آوری و با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون تحلیل شدند؛ نتایج این تحقیق نشان می دهد ازنظر هر دو نسل تحصیل کرده های کرمانشاه هویت مردم کرمانشاه از دو عنصر فردی و جمعی تشکیل شده است. درباره هویت فردی در بین دو نسل اشتراک برداشت هایی در مفاهیم «مهمان نوازی»، «شادزیستی»، «خون گرمی»، «ول خرجی»، «پرستیژطلبی»، «بی نظمی در کار» و اختلاف برداشت هایی در مفاهیم «پهلوانی» و «تعلق به مکان»، «خشن بودن»، «تنبلی» و «راحت طلبی» مشاهده می شود. درباره «هویت جمعی»، برداشت دو نسل این است کرمانشاهی ها را می توان با خصلت های جمعی مشترک نظیر: «تنوع فرهنگی»، «مناسک گرایی»، «قوم گرایی»، «هم گرایی»، «واگرایی» (غریبه پرستی)، «خرافه پرستی» و «مردسالاری» شناخت. اما برداشت نسل جدید این است که «خرافه پرستی» فقط مختص کرمانشاه نیست و «مردسالاری» مربوط به گذشته بوده و درحال حاضر تضعیف شده است.Generational Perceptions of the Identitity by Kermanshahs’ Graduates
The primary goal of this paper is the qualitative analysis of two educated generations’ perceptions of kermanshah’s people about their identity. The conceptual framework of the research is referd to the theories of some classical and contemporary sociologists and social psychologists such as Jorge Herbert Mead, Charles Horton Cooley, Anthony Giddens and Stuart Hall about identity. The research is quantitative and based on purposeful and theoretical sampling methods, 15 professors and MA students of the Faculty of Social Sciences in Razi University are selected as a sample. The criterion for determining the sample size was theoretical saturation. The data are collected via open-ended questionnaire and in-depth individual interview tools und analyzed through the technique of thematic Analysis. The results indicated that from the perspective of two educated generations, the identity of Kermanshah’s people is composed of two elements, namely individual and collective identities. As for the individual identity, there are common perceptions in terms of concepts like hospitality, cheerfulness, wholeheartedness, prodigality, luxuriousness and messiness in doing tasks and perceptional differences in concepts like heroism, sense of belonging to home, aggressiveness, laziness and self-indulgence. In regard of the collective identity, the two generations’ perception is that the people of Kermanshah can be recognized with such common collective properties as cultural diversity, ritualism, ethnocentrism, convergence, divergence, superstition and patriarchy. But the perception of the new generation is that "superstition" is not limited to Kermanshah, and "patriarchy" is a thing of the past and is now weakened.